مورد عجیب لاریجانی و روحانی در اردوگاه چپها/ صفآرایی انتخاباتی اصلاحطلبان در مقابل هم
این دو تئوری، مخالفان و موافقانی در طیف اصلاحات دارد که این روزها در حال صف آرایی گستردهای در مقابل یکدیگر هستند و کنایه های مهمی را در رسانه ها خطاب به هم مطرح می کنند.
در یک سوی این جبهه کسانی همچون سعید حجاریان، محمدرضا تاجیک، مرتضی حاجی، علی صوفی، شیرزاد، مبلّغ، خرّم و دیگران قرار دارند که شاه بیت سخنان آنها نقد روحانی و انکار مسئولیت اصلاح طلبان در عملکرد دولت است.
از ظاهر و باطن سخنان این افراد نیز اینطور استنباط می شود که آنها به حضور یک کاندیدای اصلاح طلب در انتخابات سال ۱۴۰۰ میاندیشند.
در سمت مقابل اما کسانی مثل عباس عبدی، محمد عطریانفر، رسول منتجب نیا، صادق زیباکلام، طاهرنژاد و چند تن دیگر قرار دارند که بر ضرورت پاسخگو بودن اصلاح طلبان نسبت به عملکرد روحانی تأکید دارند.
کسانی از این طیف همچنین با اشاره های تعامل گونه ای که در رابطه با انتخابات ۱۴۰۰ نیز دارد و به نظر می رسد هم در انتخابات ۹۸ مجلس و هم در انتخابات ۱۴۰۰ و دولت سیزدهم، معتقد به طراحی نوعی راهبرد برای پیروزی حداقلی اصلاح طلبان است.
البته تا ۲ و ۴ سال دیگر زمان زیادی مانده و به نظر می رسد هر دو نحله اشاره شده از درون یکدیگر یارگیری هایی داشته باشند و یا لژیونرهایی را از سمت مقابل استخدام کنند که در بخشهایی از تئوری های پیش رو با آنها موافق و در بخش هایی مخالف باشد.
از طرفی نباید از یاد برد که به نظر می رسد نظر ستاد جریان سیاسی خاص و چهره های همیشه در پرده آن نیز به موضع طیف اول نزدیکتر باشد و آنها همان کسانی بودند که از مدت ها پیش از این تئوری «طلاق سیاسی اصلاح طلبان از روحانی» را طراحی کرده بودند تا در انتخابات سال ۱۴۰۰ به اهداف خاصی نائل بیایند.
*لاریجانی آری، لاریجانی نه!/ کارگزاران نماینده اصلاحطلبان نیست/موسویلاری: کاندیدای قویتری داریم...
در این رابطه اظهار نظرهای مختلفی نیز از جانب دو طرف به چشم می خورد که بر ابهام ماجرا افزوده است...
عباس عبدی، از تئوریسین های جریان سیاسی خاص کسی است که مدتی قبل در خلال یک مصاحبه گفت: «برداشت من این است که در جریان اصلاحات تنوعی وجود دارد که در شرایط کنونی ائتلاف با اعتدال بهترین گزینه آنان است البته دو سال دیگر را باید منتظر بود و دید چه می شود. اگر نخواهند چنین کنند، ممکن است نیروهای خودشان هم به چند بخش تقسیم شوند. بنابراین اگر به عنوان جبهه به آنها نگاه کنیم، نیروهای معتدل کماکان جزو این جبهه محسوب میشوند.»[۱]
در کنار او، رسول منتجب نیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی نیز گفته است:
اگر آقای روحانی موفق نشود در طول چهار سال آینده به مطالبات مردم و جریان اصلاحات پاسخ مناسب بدهد ما در انتخابات ریاستجمهوری سال۱۴۰۰ با مشکلات جدی مواجه خواهیم شد. این وضعیت درباره انتخابات ریاستجمهوری سال۱۴۰۴ نیز وجود دارد.
او میافزاید:
«بنده در ماههای پایانی دولت یازدهم نیز به صراحت عنوان کردم که بزرگان جریان اصلاحات باید فارغ از هرگونه تعارفات و رودربایستیها به صورت جدی با آقای روحانی گفتوگو و مذاکره کنند. متاسفانه اصلاحطلبان در اغلب جلساتی که با آقای روحانی برگزار کردهاند دغدغهها و مطالبات خود را به صورت جدی با ایشان مطرح نکردهاند و اغلب این جلسات به صورت دوستانه برگزار شده است. اصلاحطلبان باید به صورت جدیتر با این مساله برخورد میکردند و با طرح شروط و گرفتن تعهد از آقای روحانی همه ظرفیتهای خود را در انتخابات ریاستجمهوری به میدان میآوردند. این مساله در همه جوامع مرسوم است و اتفاق جدیدی نیست. در تمام کشورهای جهان هنگامی که یک جریان و یا حزب قصد دارد در انتخابات از یک فرد حمایت کند آبرو و حیثیت خود را به میدان میآورد. جریان اصلاحات نیز حیثیت و آبروی خود را به عملکرد آقای روحانی گره زده است. به همین دلیل آقای روحانی و تکتک کسانی که در مبارزات انتخاباتی برای آقای روحانی تبلیغ کردند باید در مقابل مردم پاسخگو باشند. برای مثال بنده که در دوران مبارزات انتخاباتی در حدود۴۰ سخنرانی در مناطق مختلف کشور در جهت حمایت از آقای روحانی داشتهام باید نسبت به حمایتهایی که از آقای روحانی انجام دادهام به مردم پاسخگو باشم.»[۲]
طیف مذکور همچنین قبل و بعد از انتشار تصویری از دکتر علی لاریجانی در کنار لیدر اصلاح طلبان در یک مراسم نیز مواضع همگرایانه ای نسبت به لاریجانی اخذ کرده است.
محمد عطریانفر، چندی قبل درباره لاریجانی گفته بود:
«اگر هم قرار بر یک کار انتخاباتی- ائتلافی، تشکیلاتی و منحصر در احزاب اصلاح طلب باشد باید به گونه ای فراگیر و اصولی عمل کرد و اگر هم قرار است بنا به اقتضائات و شرایط خاص با بخش معتدلین اصولگرایان همکاری سیاسی صورت بگیرد باید آن را به زمان خود موکول کرد.»[۳]
در سمت مقابل این افراد اما خبر دیگریست...
سعید حجاریان که ۲ سال قبل گفته بود «شکست روحانی شکست اصلاحطلبان نیست» و عباس عبدی به مخالف با او برخاسته بود حالا و پس از انتخابات ۹۶ بر نقد روحانی توسط چپها تأکید کرده است.
عبدالواحد موسوی لاری وزیر کشور دولت اصلاحات نیز چند روز پیش در واکنش به طرح ماجرای کاندیداتوری لاریجانی برای طیف اصلاح طلب گفت:
اصلاحطلبان کاندیدا و اشخاصی به مراتب قدرتمندتر از علی لاریجانی دارند که دارای ظرفیتهای بیشتری است پس دلیلی ندارد بخواهند از جریان رقیب حمایت کنند. بنابراین میتوان گفت این گونه سخنان یک تست سیاسی از ناحیه جریان مقابل است.[۴]
در همین حال، علی صوفی، از وزرای دولت اصلاحات و عضو شورایعالی سیاست گذاری اصلاح طلب نیز چند هفته قبل از انتشار تصویر لاریجانی در کنار خاتمی، درباره زمزمه های مبنی بر حمایت حزب کارگزاران از لاریجانی که ظاهرا جدی هم شدهاند، گفته بود:
«کارگزاران نماینده اصلاحطلبان نیست...اگر تصمیم با یک حزب باشد و یا تصمیم با شخص آقای کرباسچی باشد میتوان پیشبینی کرد که در انتخابات ۱۴۰۰ گزینه اصلاحطلبان آقای لاریجانی است. اما قطعا اصلاحطلبان فراتر از کارگزارانیها هستند و جامعه اصلاحطلبی، هم فراگیر است و هم بالنده و تحت تاثیر نظرات شخصی قرار نمیگیرد.»[۵]
*دو انتخاباتی که زلفشان به هم گره خورده است/ آیا طیف اصولگرا هم به اندازه چپها دغدغه دارد؟!
این بگومگوهای درون طیف اصلاحات اگرچه دارای یک خط تمایز برای انتخابات ۹۸ مجلس و یا ۱۴۰۰ دولت سیزدهم نیست اما اندکی تأمل نشان می دهد که همه آنها به هم مرتبط اند.
چپ هایی که معتقد به «عبور از روحانی» هستند نیک می دانند که ائتلاف با دولتی ها در انتخابات ۹۸، پروژه طلاق را با مشکلات بزرگی مواجه می کند.
معتقدین به ائتلاف نیز به یک نکته واقف اند و آن اینکه ائتلاف یعنی «لاریجانی». و از طرفی زلف دو انتخابات مجلس در سال ۹۸ و انتخابات دولت سیزدهم در سال ۱۴۰۰ به یکدیگر گره خورده است و نحوه بازی در سال ۹۸، تعیین کننده چیستی بازی در سال ۱۴۰۰ خواهد بود.
و شاید از همین رو بود که اظهار نظر زودهنگام عارف مبنی بر اینکه اصلاح طلبان در سال ۹۸ با دولت ائتلاف نخواهند کرد؛ اعتراضات زیادی را در اردوگاه اصلاح طلبان برانگیخت.
در این میان البته یک سوال اساسی تر نیز وجود دارد و آن اینکه وجود بگومگو در یک طیف سیاسی، به معنی آمادگی آنها برای انتخاباتی است که در آینده برگزار خواهد شد.
آیا کسب این آمادگی در طیف اصولگرایان نیز مدّ نظر قرار دارد یا خیر...؟!