کودتای۲۸مرداد،جنایت مشترک آمریکا و انگلیس
شصت و پنج سال از کودتای 19 اوت 1953 میگذرد؛ روزی که ایرانیان در زمینه قواعد بازی امپراتوری و هژمونی قدرت، درس سختی را فرا گرفتند. در این روز دولت «محمد مصدق»، نخستوزیر ایران با اجرای طرحی انگلیسی- آمریکایی با نام «عملیات آژاکس» که بیشتر به یک راهزنی بینالمللی شباهت داشت، سرنگون شد. عملیات آژاکس با همکاری مشترک سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا [سیا] و سازمان اطلاعات مخفی انگلیس [ام آی 6] برنامهریزی، سازماندهی و اجرا شد. این کودتا در واکنش به تصمیم دکتر مصدق -باحمایت مجلس ایران- برای ملی کردن صنعت نفت ایران و حفظ درآمد حاصل از این صنعت به نفع مردم ایران، اجرایی شد.
تا آن زمان، طبق قرارداد 1933، یک شرکت دولتی بریتانیایی به نام "شرکت نفت ایران و انگلیس" سهم عمدهای از درآمد نفتی ایران را به سود خود مصادره میکرد. این شرکت که امروزه با نام بریتیش پترولیوم شناخته میشود در سال 1908 و با هدف استخراج و غارت منابع نفتی کشورهای دیگر تاسیس شده بود. غارت منابع نفتی و طبیعی ایران یکی از اهداف استعماری انگلیس بود. پس از آنکه نیروی دریایی سلطنتی انگلیس موتورهایی با سوخت نفت را جایگزین موتورهایی با سوخت زغال سنگ کرد، دستیابی و غارت منابع طبیعی کشورها از جمله ایران در صدر اهداف استعماری انگلیس قرار گرفت. بنابراین سلطه و بهرهبرداری از نفت ایران، برای دولت آن زمان لندن، یکی از اولویتهای مهم و استراتژیک بود.
در طول سالها سلطه انگلیس بر نفت ایران، حکومت پهلوی درصد قابل توجهی را به عنوان جایزه خوش خدمتی به لندن دریافت میکرد. استعمار انگلیس با روی کار آمدن محمد مصدق در سال 1951 [آغاز دهه 30] برای بسیاری از مردم ایران که تا آن زمان آگاهی چندانی نداشتند، برملا شد. اقدامات مصدق و ائتلاف ملی او باب میل پهلوی جوان و جاهطلب نبود و آن را خطری برای سلطنت خود میپنداشت. جاهطلبیهای محمدرضا پهلوی که با حمایتهای انگلیس تقویت میشد در برابر فعالیتهای مصدق، منجربه افزایش تنشها شد و ایران را به یک تقاطع تاریخی نزدیک کرد.
انگلیسیها در مقابل تلاش کردند فروش نفتِ جدیدا ملیشده ایران را در بازارهای جهانی غیرممکن کنند. آنها که به شدت سلطه استعماری خود بر صنعت نفت ایران را در خطر میدیدند به دنبال طرحی برای نجات خود و مجازات مصدق بودند. اما از آنجا که امپراتوری آنها در آن زمان رو به زوال گذاشته بود، قدرت و توان لازم برای اجرای طرح توطئهآمیز خود را نداشتند. بنابراین برای غارت منابع نفتی ایران به آمریکا روی آوردند.
استدلال انگلیسیها برای جلب حمایت آمریکاییها جهت دشمنی با مصدق این بود که با توجه به محبوبیت و نفوذ حزب توده [کمونیستها] در ایران، این کشور در معرض خطر تبدیل شدن به یک کشور کمونیستی [حامی شوروی] قرار دارد. انگلیس همچنین با این طرح از تب ضد کمونیستی و ضد شوروی آمریکا بهرهبرداری کرد و با همکاری سازمان سیا برنامهای را برای سرنگونی دولت مصدق تحت عملیات آژاکس اجرا کرد. کلید موفقیت این کودتا نیز رشوه دادن به مقامات ارشد ارتش، پلیس، روزنامهنگاران و تعدادی از اعضای پارلمان ایران بود و از این طریق احساسات ضد مصدق ترویج یافت.
بر اساس اسناد محرمانه سیا که چندی پیش منتشر شد زمانی که کودتا در 15 اوت آغاز شد، ظاهرا شکست خورد. نیروهای امنیتی مصدق چند عامل مرتبط با کودتا را دستگیر کردند و محمدرضا پهلوی را که متهم به این توطئه بود مجبور به فرار کردند. با این حال، سازمان اطلاعات آمریکا و سرویس مخفی انگلیس در تاریخ 19 اوت 1953 با صرف هزینههای گزاف و اجیر کردن گروهی خاص و شوراندن بخشی از مردم، زمینه بازداشت مصدق و حامیان او و بازگشت محمدرضا پهلوی به قدرت را تا سال 1979 (1357) فراهم کردند.
راشا تودی در پایان گزارش خود نوشته است: این بخشی از اقدامات استعماری انگلیس و آمریکا و دخالت آنها در امور داخلی کشورهاست. هماکنون نیز تصور غلط از ایران به عنوان حامی تروریسم و تهدید برای منطقه، توجیه دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا برای خروج یکجانبه از برجام و تشدید تحریمها علیه ایران است. آمریکا همواره حقایق را وارونه نشان داده است و سعی بر این داشته تا اقدامات ایران در مبارزه با تروریسمِ تحت حمایت غرب را در قالب حمایت از تروریسم منطقهای نشان دهد. این در حالیست که ایران همواره یک ستون مقاومت در برابر جاهطلبیهای منطقهای متحدان آمریکا از جمله اسرائیل و عربستان سعودی بوده است.