قصه پرغصه تکریم مردم؛
اینبار در اینستاگرام طراحی پل زندگی شیراز
چندی است شهرداری شیراز مسابقه ای ترتیب داده تحت عنوان طراحی پل زندگی. پلی که اول پل طبیعت شیراز نام داشت و به دلیل شباهت نگرفتن به پل طبیعت تهران به پل زندگی تغییر نام یافت.
چندی است شهرداری شیراز مسابقه ای ترتیب داده تحت عنوان طراحی پل زندگی. پلی که اول پل طبیعت شیراز نام داشت و به دلیل شباهت نگرفتن به پل طبیعت تهران به پل زندگی تغییر نام یافت.
این پل هم چیز عجیبی نیست و قرار است دو سمت روخانه حاشیه بلوار چمران را بهم بچسباند. چیزی شبیه پل طبیعت تهران که هم پل است و هم نمادی در شهر سازی.
تا اینجای کار خوب و عالی ولی قصه از همینجا یعنی مسابقه طراحی پل شروع می شود. دقیقا از جایی که تعداد کثیر حدود ۱۲۰۰ طراح و معمار و علاقمند از سراسر دنیا و با تبلیغ در فضای مجازی در صفحه ای اینستاگرامی تحت عنوان مسابقه طراحی پل طبیعت جمع شده اند و در آنجا بخواهی با بروکراسی رایج در ادارات آنرا مدیریت کنی. غافل از اینکه تکریم ارباب رجوع در این فضا مفهوم خود را دارد. اینکه یک مقام مسئول در کامنت ها به تیزی و برندگی خطابه سرایی کند مختص محیط اداری است و در این فضا جایی و جوابی ندارد و ناچاری که دست آخر حریف را به رعایت قانون و عفت دعوت کنی و جوابی در خور را نخواهی یافت و عملا جو مذاکراتی در فضای مجازی ناشیانه به نا کجا آباد خواهد رفت.
فضای مجازی جای اصرار بر نظرات شخصی به واسطه سمت سازمانی نیست و محیط تعامل و نظر سنجی است.
مدیران بایستی آموزش هایی در خصوص فضای مجازی ببینند تا اصل و حیثیت سازمان در این فضا خدشه دار نشود.
مدیری که حتی نیاموخته که کی و چگونه خود را معرفی کند چطور میتواند تکریم ارباب رجوع کند.
مراجعه به کامنت هایی که ذیل پست های این صفحه وجود دارد به مخاطب القا می کند که برندگان مسابقه از پیش تعیین شده بوده و شهردازی شیراز هیچ وقعی بر نظرات مخاطبین این مسابقه و شرکت کنندگان نمی نهند که حتما چنین نیست.
هیچ کس قصور و کوتاهی ندارد ولی نبود آموزش مدیران و سازماندهی صحیح و برنامه ریزی دقیق و مردم محور از مشهودات این بلبشو است.
شرکت کنندگان خارجی که ظاهرا از این مسابقه شاید بجز اندکی انصراف داده و شرکت کنندگان داخلی هم آهشان از تغییرات مستمر شرایط مسابقه بلند است.
پروپوزال مسابقه را که مطالعه کنید متوجه ایرادات بزرگی در آن می شوید و از جمله آن خارج شدن مسابقه از طراحی مفهومی و ورود بی مناسبت آن به ترسیم انواع و اقسام پلان هایی که کار را برای غیر حرفه ای ها دشوار میکند و در صورت اصرار بر حضور در مسابقه مستلزم هزینه های سنگین تشکیل تیم است که تغییر مداوم خواسته ها مانع بزرگ آن است.
اینکه در عصر ارتباطات و در قلب فضای مجازی از شرکت کنندگان بخواهید طرح هایشان را در ابعاد یک متر در هفتاد سانتی متر چاپ کنند و بر روی شاسی چسبانده و پست کنند عین بی تدبیری و نشناختن فضا امروز است.
اینکه در کامنت های پست ها میخوانیم که چطور یک پاره خط ۶۰ سانتی متری را در قاب مربع شکل سی سانتی متری چاپ کنیم و بحث و جدل های مسئولین با مخاطبین در این خصوص را بخوانی و آخر نفهمی این خیل آدم صحیح می گوید یا آن مسئول بزرگوار ، قصه پر غصه ای است.
خلاصه که اگر شهرداری شیراز خواستار ایجاد محیط بارش افکار و دستیابی به ایده های ناب و جذاب برای این پل است تا اینجای کار موفق نبوده و با سپردن کار ارتباط با مخاطب در فضای مجازی به یک مدیر شریف که نهایت تخصص شهر سازی دارد قافیه را باخته است.
این کار تخصصی وظیفه فردی آموزش دیده از روابط عمومی است که بتواند با ابزارهایی نظیر نظرسنجی و افکار سنجی و ارتباط موثر و شیوه های متقاعد سازی فضا را مدیریت کند تا حیثیت سازمان حفظ شود.
به هر حال امور فنی زبان خاص خودش را دارد ولی اقناع افکار عمومی نیز قطعا از آن سخت تر اگر نباشد آسانتر نیست.
آیا وقت آن نرسیده که تصویر سازمان در جامعه که با خون دل سالهای سال مدیران قبلی ایجاد شده در عرض چند روز تخریب نکنیم و سازوکاری بیندیشیم که در این عرصه های نو ظهور کشتی مان غرق نشود.
اینجاست که بزرگ تر ها باید وارد عمل شده و با دلجویی عنان کار را بدست گرفته و آبروداری کنند برای شیراز جنت طراز
احسان شناور
نظرات بینندگان