به بهانه هفته حقوق بشر آمریکایی:
حقوق بشر آمریکایی بزرگترین پارادوکس رفتاری/بازخوانی ماجرای شلیک آمریکا به هواپیمای ایرانی در خلیج فارس
دولت آمریکا در عین ادعای حمایت از حقوق بشر با اتخاذ رویکردی ابزاری، بزرگترین پارادوکس رفتاری را به نمایش گذاشته و به نقض مکرر آن در سطح داخلی و بین المللی میپردازد. مبرهن است که آمریکا حقوق بشر را به عنوان دستاویز و ابزاری برای نیل به اهداف استکباری خود به کار گرفته تا از این طریق بر سرنوشت ملتها سلطه یافته و انواع فشارها را بر مخالفین و یا رقبای خود تحمیل کند.
به گزارش سرویس سیاسی شیرازه، پرواز شماره ۶۵۵ ایران ایر در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۶۷ ساعت 10 صبح با شلیک دو موشک از ناو یواساس وینسنس متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا بر فراز خلیج فارس سرنگون شد و تمامی سرنشینان آن جان باختند.
این هواپیما که از بندرعباس عازم دبی بود، بر فراز آبهای خلیج فارس و در نزدیکی جزیره «هنگام» مورد هجوم یگانهای دریایی متجاوز آمریکایی مستقر در آبهای خلیج فارس قرار گرفت و همه ۲۹۱ مسافر و خدمه آن اعم از مرد و زن و کودک و نوجوان و کهنسال(با ملیتهای ایرانی، اماراتی، یوگسلاوی، پاکستانی، هندی و ایتالیایی) به شهادت رسیدند.
جزئیات شلیک به هواپیمای ایران ایر
بر اساس گزارش نیروی دریایی آمریکا، در بامداد روز حادثه دو فروند از کشتیهای جنگی آمریکا یعنی ناو یواساس وینسنس و ناوچه یواساس مانتگومری با قایقهای توپ دار ایرانی که یک نفتکش پاکستانی را در خلیج فارس تهدید کرده بودند، درگیر میشوند و دو طرف به تبادل آتش میپردازند، چهل دقیقه پس از آغاز این درگیری، ناو یواساس وینسنس دو فروند از این قایقها را غرق میکند.
اگرچه در گزارشهای اولیه گفته شده بود که این درگیری در آبهای بینالمللی روی داده اما بعدها در سال ۱۹۹۲ میلادی مشخص شد که محل وقوع این نزاع، آبهای ایران بوده است.
همزمان با این درگیری، ایرباس مسافربری ایران فرودگاه بندرعباس را حدود نیم ساعت دیرتر از زمان برنامهریزی شده برای پرواز، ترک میکند. تحقیقات بعدی نیروی دریایی آمریکا نشان داد که این هواپیمای ایرانی در همان راه هوایی تجاری تأیید شدهاش در حال پرواز بوده و خود را نیز در فرکانسهای کنترل ترافیک هوایی به عنوان یک هواپیمای غیرنظامی معرفی کرده است.
همزمان با پرواز این هواپیما ویلیام سی. راجرز، کاپیتان ناو «یواساس وینسنس» اطلاعاتی را دریافت میکند مبنی بر اینکه یک هواپیمای ناشناس که از سوی رادارها شناسایی شده است، به تماسها و هشدارها پاسخ نمیدهد. به او همچنین گفته شده بود که احتمال دارد این هواپیما، یک جنگنده اف -۱۴ ایران باشد.
این ناو همچنین ادعا کرد که هواپیما به تدریج ارتفاع خود را کم کرده و در مسیر عادی خود نیز نبوده که بعداً ثابت شد چنین ادعاهایی واقعیت نداشته است.
در ساعت ۱۰:۲۲ ناو جنگی وینسنس آمریکا که از یک مأموریت اسکورت برمیگشت و به حریم آبّهای ایران وارد شده بود، به دستور ناخدا ویلیام راجرز، فرمانده ناو وینسنس، موشک استاندارد ۲ را به سوی پرواز ۶۵۵ شلیک کرد. هواپیما از صفحه رادارهای زمینی محو شده و در آبهای خلیج فارس سقوط کرد.
با عدم اطلاع از سرنوشت هواپیما، برج مراقبت فرودگاه بندرعباس، در تماس با دبی، پیگیر سرنوشت پرواز ۶۵۵ شده ولی آنها نیز اظهار بیاطلاعی کردند. بلافاصله پس از این واقعه، مقامات آمریکایی اعلام کردند که یک فروند هواپیمای اف -۱۴ جمهوری اسلامی ایران را مورد هدف قرار دادهاند.
اعطا مدال افتخار به مسببان این جنایت از سوی آمریکا
پس از سقوط این هواپیما، هیچکدام از کشتیهای آمریکایی حاضر در منطقه اقدامی برای جستجوی بازماندگان و نجات آنها نمیکنند، به این ترتیب بیش از ۲۹۰ سرنشین این هواپیما که ۶۶ نفر از آنها کودک بودند، تنها به این دلیل که هواپیمایشان «به اشتباه» هواپیمایی جنگنده شناسایی شده بود، کشته میشوند.
تمام سربازان ناو جنگی وینسنس پس از این حادثه، بهخاطر به پایان رساندن چند سال حضور خود در یک منطقهٔ جنگی مدال مبارزه دریافت کردند. مدال نیروی دریایی آمریکا اغلب به کارهای قهرمانی یا خدمات شایسته داده میشود. بر اساس گفتههای شبکهٔ هیستوری، مدال مبارزه به کسانی داده میشد که میتوانستند با «سرعت و دقت آتش بگشایند».
این حادثه دلخراش که موجب تأثر تمام دنیا شد و چندین کشور را عزادار ساخت، تنها نمونه ای از هزاران هزار جنایت های مستقیم و غیر مستقیم آمریکا ست که در جهان ادعای دفاع از حقوق بشر را دارد.
البته حقوق بشر آمریکایی و نام پر آوازه ای که از سالیان دراز تا کنون یدک میکشد تنها بهانه ای است برای پنهان کردن ده ها و صدها جنایاتی که در سراسر دنیا مرتکب می شود.
در این راستا و به بهانه هفته حقوق بشر آمریکایی سیروس سجادیان فعال سیاسی در یادداشتی که پیش از این تقدیم شیرازه کرده است به تبیین این موضوع پرداخته و در یادداشتی خود نوشت:حقوق بشر به عنوان حقوقی بنیادی و غیرقابل سلب شناخته میشود که هر کس به صرف انسان بودن از آن بهرهمند میشود و آن دسته ازحقوقی است که انسان بدلیل انسان بودن و فارغ ازاوضاع و احوال متغیر اجتماعی یا میزان قابلیت و صلاحیت فردی از آن برخوردار است.
در جهان غرب حقوق بشر پس از جنگ جهانی دوم و تاسیس سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۵ وارد محاورات روزمره شد و این عبارت جایگزین اصطلاح حقوق طبیعی و حقوق انسان گردیده است.
این کنشگر سیاسی در ادامه یادداشت خود نوشت: حاکمان استعمارگر من جمله دولت های گذشته و حال ایالات متحده آمریکا که خود دارای سوابق متعدد ضد بشری هستند چگونه میخواهد طلایه دار دفاع از حقوق بشرباشند.
ساده لوحی و بی خاصیت بودن دولت هاست که تن به ضوابط و مقررات استعماری چنین جنایتکارانی میدهند.
دولت آمریکا در عین ادعای حمایت از حقوق بشر با اتخاذ رویکردی ابزاری، بزرگترین پارادوکس رفتاری را به نمایش گذاشته و به نقض مکرر آن در سطح داخلی و بین المللی میپردازد. مبرهن است که آمریکا حقوق بشر را به عنوان دستاویز و ابزاری برای نیل به اهداف استکباری خود به کار گرفته تا از این طریق بر سرنوشت ملتها سلطه یافته و انواع فشارها را بر مخالفین و یا رقبای خود تحمیل کند.
وی در پایان این مطلب آورده است: وقتی که " ماده 1 " اعلامیه حقوق بشری آمریکا اشعار میدارد " تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند، عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر عادلانه و برادرانه رفتار کنند" و سپس همان دولت مبادرت به جنایت های متعددی مینمایند!،
حال این سوالات مطرح است که بشری که آنان از آن در اعلامیه نام برده اند کدام بشر است؟
آیا بجز منافغ شخصی آمریکا و چند عضو همسو، موضوع دیگری در خصوص حقوق بشر آمریکایی به ذهن متبادر میگردد؟!
انتهای پیام/س
نظرات بینندگان