آیا افغانستان به صحنه جنگ نیابتی منطقهای تبدیل می شود؟
یک اندیشکده آمریکایی میگوید تصرف دره پنجشیر افغانستان یک پیروزی سیاسی و تبلیغاتی برای طالبان است، اما چند عامل دیگر آینده جبهه مقاومت ملی را مشخص خواهد کرد.
به گزارش سرویس سیاسی شیرازه، اندیشکده استراتفور در گزارشی به چشمانداز تحولات افغانستان پرداخت و نوشت: تصرف دره پنجشیر افغانستان یک پیروزی سیاسی و تبلیغاتی برای طالبان است، اما چند عامل دیگر، آینده جبهه مقاومت احمد مسعود را مشخص خواهد کرد. طالبان کنترل مناطق تحت تصرف نیروهای احمد مسعود را در روز ششم سپتامبر و یک روز پیش از اعلام تشکیل دولت موقت جدید به دست آورد.
مخاطبان گرامی، آنچه در ادامه میخوانید صرفاً ترجمه گزیده گزارشها و مقالات مذکور است و محتوا و ادعاهای مطرحشده در این گزارش صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر شده است و هرگونه ادعا و القائات احتمالی این مقالات هرگز مورد تأیید مشرق نیست.
تغییر راهبرد نیروهای احمد مسعود به جنگ چریکی
اعضای جبهه مقاومت احمد مسعود اعتراف کردهاند که طالبان کنترل دفاتر دولت در دره پنجشیر را به دست آورده است، اما ادعا میکنند که نیروهای احمد مسعود از جنگ متعارف به سوی جنگ چریکی تغییر راهبرد داده و در کوهها سنگر گرفتهاند.
این اندیشکده آمریکایی مینویسد: در حالی که اطلاعات قابل اتکای اندکی وجود دارد، ما چند پرسش کلیدی را برای ارزیابی جهت گیریهای آینده مقاومت در برابر حکومت طالبان ارائه میکنیم.
اگرچه تغییر رویکرد آنها به جنگ چریکی قابل درک است، اما این اقدام نشان میدهد جبهه مقاومت ملی در ایجاد یک نیروی جنگی منسجم ناتوان است.
در زمان تشکیل جبهه مقاومت ملی، گزارشها نشان میداد که آنها در تشکیل یک واحد جنگی منسجم با مشکلاتی روبرو هستند و طالبان تصمیم گرفت حمله سریعی به این دره انجام دهد. بدین ترتیب جبهه مقاومت ملی را از غلبه بر اختلافات داخلی و یکپارچگی تاکتیکها و شیوههای جنگیدن باز داشتند.
آیا افغانستان به صحنه جنگ نیابتی منطقهای تبدیل خواهد شد؟
این گزارش میافزاید: فاصله گرفتن از جنگهای متعارف میتواند ضعفهای ذاتی نیروهای زیاد اما دارای سازماندهی ضعیف را در منطقهای محاصره شده نشان دهد. اگرچه دره پنجشیر فراهم کننده جانپناه برای نیروهای مقاومت بوده و از نظر تاریخی، منطقهای نمادین در میزبانی از نیروهای مقاومت به شمار میرود، اما این نیروها در برابر محاصره طالبان و حملات توپخانهای آسیبپذیر هستند.
تقسیم شدن به یگانهای کوچکتر و حرکت به سوی عملیاتهای چریکی _ به دلیل انسجام ضعیف نیروها و یا راهبرد خودخواسته_ باعث ازهمگسیختگی نیروهای مقاومت خواهد شد و در عین حال میتواند توانایی طالبان در تأمین منابع و جذب نیرو را محدود نماید.
فراخوان جبهه مقاومت ملی برای قیام ملی فقط پاسخهای اندکی را به دنبال داشته است و پرسشهایی در مورد پشتیبانی داخلی از جبهه و ترس مردم از مجازات توسط طالبان را به وجود آورده است.
یک چالش جنبشهای چریکی پراکنده اطمینان یافتن از وجود مناطقی برای استراحت، تأمین مجدد تجهیزات و آموزش نیروها است. تاکنون پاسخهای محدودی به فراخوان احمد مسعود، رئیس جبهه مقاومت ملی برای قیام سراسری داده شده است.
اگر اتفاقات گذشته این کشور را به عنوان الگو در نظر بگیریم، جبهه مقاومت ملی ممکن است در مناطق دارای قومیت تاجیک و ازبک با حمایت بیشتری روبرو شود. این شرایط نیروهای مقاومت را از کابل و مناطق پشتون در جنوب دور میکند و جنگ را در مناطق شمالی متمرکز خواهد کرد.
با افزایش روزافزون وسعت و اهمیت شهرها در افغانستان، این پرسش ایجاد میشود که آیا جبهه مقاومت ملی قادر به ایجاد واحدهای کوچک مقاومت در شهرها خواهد بود و یا طالبان کنترل قدرتمندتری بر مناطق شهری خواهد داشت و مقاومت در مناطق روستایی باقی خواهد ماند. علاوه بر کابل و مناطق دارای ساکنان طرفدار ائتلاف شمالی مانند مزارشریف و قندوز، نظارت بر شهرهای مهم مرزی، به ویژه در مرزهای مشترک با ایران از اهمیت برخوردار خواهد بود.
استراتفور در بخش دیگری از گزارش خود آورده است: جبهه مقاومت ملی پیش از عقب نشینی در دره پنجشیر و از دست دادن کنترل این منطقه، خواهان پشتیبانی مجدد از سوی کشورهای خارجی شده بود. اما باید دید که پشتیبانی خارجی چگونه انجام میشود و آیا افغانستان به صحنه جنگ نیابتی منطقهای تبدیل خواهد شد؟
با وجود برخی گزارشهای اولیه در مورد پشتیبانیهای بالگردی از مقاومت از خاک تاجیکستان، به نظر نمیرسد به ویژه به دلیل فاصله نزدیک زمانی میان شکل گیری نیروهای مقاومت در دره و حمله طالبان، کمکهای خارجی قابل توجهی به دره پنجشیر وارد شده باشد. با حرکت نیروهای مقاومت به سوی کوهها، به احتمال زیاد آنها بخش اعظم تجهیزات سنگین خود را رها کردهاند و احتمالاً مهمات اندکی نیز دارند.
با وجود اسارت احتمالی نیروهای مقاومت در جنگ با طالبان، آنها باید خطوط جدید تأمین نیرو ایجاد نمایند تا بتوانند همچنان به نبرد ادامه دهند. افغانستان دارای مرزهای پرمنفذی است و قاچاق اسلحه در این کشور عادی است. تأمین منابع اولیه در این کشور آسان است، اما پیشرفت چشمگیر در تأمین سلاح جبهه مقاومت ملی یا تأمین منابع یک حمله بزرگ نیازمند پشتیبانی خارجی هدفمند است. تاجیکستان یکی از راههای احتمالی به شمار میرود که به نظر میرسد از پشتیبانی روسیه برخوردار است. ایران نیز یکی از منابع احتمالی پشتیبانی به شمار میرود.
این اندیشکده آمریکایی همچنین مدعی شد: تهران به دلیل نگرانی در مورد تأثیر کنترل طالبان بر مناطق مرزی و نفوذ احتمالی پاکستان بر طالبان، ممکن است از جبهه مقاومت ملی و سایر گروههای شبه نظامی به عنوان نیروهای نیابتی جهت حفظ منافع خود و مقابله با اسلام آباد بهره ببرد.
آیا نیروهای احمد مسعود به تاجیکستان خواهند رفت؟
سرانجام این پرسش باقی میماند که آیا جبهه مقاومت ملی میتواند پایگاههایی برای عملیات خود در داخل افغانستان بیابد و یا وادار خواهد شد تا مراکز اصلی آموزش و رهبری عملیات خود را به کشور همسایه تاجیکستان منتقل نماید.
در دو هفته گذشته، شایعههای مختلفی در مورد خروج رهبران مقاومت از افغانستان به تاجیکستان مطرح شد که هر بار تکذیب گردید. اگر نیروهای جبهه مقاومت ملی نتوانند در کنار یکدیگر بمانند، به احتمال زیاد رهبران آنها به سوی حضور در خاک تاجیکستان (با حمایت و یا عدم حمایت و تأیید مستقیم دولت تاجیکستان) حرکت خواهند کرد.
اندیشکده اطلاعات جهانی استراتفور در پایان گزارش خود عنوان کرد: در آسیای مرکزی و جنوب آسیا، تاریخچه طولانی از عملیات نیروهای چریکی در کشورهای همسایه وجود دارد و اقدامی عادی به شمار میرود. این اتفاق یعنی انتقال نیروهای احمد مسعود به تاجیکستان یک پیروزی سیاسی و زبانی برای طالبان به شمار میرود، اما در عین حال پاسخ طالبان را محدود خواهد کرد. مگر اینکه آنها بخواهند با وجود تلاش برای مدیریت بیثباتی داخلی، یک جنگ فرامرزی با همسایه خود را آغاز نمایند.
مخاطبان گرامی، آنچه در ادامه میخوانید صرفاً ترجمه گزیده گزارشها و مقالات مذکور است و محتوا و ادعاهای مطرحشده در این گزارش صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر شده است و هرگونه ادعا و القائات احتمالی این مقالات هرگز مورد تأیید مشرق نیست.
تغییر راهبرد نیروهای احمد مسعود به جنگ چریکی
اعضای جبهه مقاومت احمد مسعود اعتراف کردهاند که طالبان کنترل دفاتر دولت در دره پنجشیر را به دست آورده است، اما ادعا میکنند که نیروهای احمد مسعود از جنگ متعارف به سوی جنگ چریکی تغییر راهبرد داده و در کوهها سنگر گرفتهاند.
این اندیشکده آمریکایی مینویسد: در حالی که اطلاعات قابل اتکای اندکی وجود دارد، ما چند پرسش کلیدی را برای ارزیابی جهت گیریهای آینده مقاومت در برابر حکومت طالبان ارائه میکنیم.
اگرچه تغییر رویکرد آنها به جنگ چریکی قابل درک است، اما این اقدام نشان میدهد جبهه مقاومت ملی در ایجاد یک نیروی جنگی منسجم ناتوان است.
در زمان تشکیل جبهه مقاومت ملی، گزارشها نشان میداد که آنها در تشکیل یک واحد جنگی منسجم با مشکلاتی روبرو هستند و طالبان تصمیم گرفت حمله سریعی به این دره انجام دهد. بدین ترتیب جبهه مقاومت ملی را از غلبه بر اختلافات داخلی و یکپارچگی تاکتیکها و شیوههای جنگیدن باز داشتند.
آیا افغانستان به صحنه جنگ نیابتی منطقهای تبدیل خواهد شد؟
این گزارش میافزاید: فاصله گرفتن از جنگهای متعارف میتواند ضعفهای ذاتی نیروهای زیاد اما دارای سازماندهی ضعیف را در منطقهای محاصره شده نشان دهد. اگرچه دره پنجشیر فراهم کننده جانپناه برای نیروهای مقاومت بوده و از نظر تاریخی، منطقهای نمادین در میزبانی از نیروهای مقاومت به شمار میرود، اما این نیروها در برابر محاصره طالبان و حملات توپخانهای آسیبپذیر هستند.
تقسیم شدن به یگانهای کوچکتر و حرکت به سوی عملیاتهای چریکی _ به دلیل انسجام ضعیف نیروها و یا راهبرد خودخواسته_ باعث ازهمگسیختگی نیروهای مقاومت خواهد شد و در عین حال میتواند توانایی طالبان در تأمین منابع و جذب نیرو را محدود نماید.
فراخوان جبهه مقاومت ملی برای قیام ملی فقط پاسخهای اندکی را به دنبال داشته است و پرسشهایی در مورد پشتیبانی داخلی از جبهه و ترس مردم از مجازات توسط طالبان را به وجود آورده است.
یک چالش جنبشهای چریکی پراکنده اطمینان یافتن از وجود مناطقی برای استراحت، تأمین مجدد تجهیزات و آموزش نیروها است. تاکنون پاسخهای محدودی به فراخوان احمد مسعود، رئیس جبهه مقاومت ملی برای قیام سراسری داده شده است.
اگر اتفاقات گذشته این کشور را به عنوان الگو در نظر بگیریم، جبهه مقاومت ملی ممکن است در مناطق دارای قومیت تاجیک و ازبک با حمایت بیشتری روبرو شود. این شرایط نیروهای مقاومت را از کابل و مناطق پشتون در جنوب دور میکند و جنگ را در مناطق شمالی متمرکز خواهد کرد.
با افزایش روزافزون وسعت و اهمیت شهرها در افغانستان، این پرسش ایجاد میشود که آیا جبهه مقاومت ملی قادر به ایجاد واحدهای کوچک مقاومت در شهرها خواهد بود و یا طالبان کنترل قدرتمندتری بر مناطق شهری خواهد داشت و مقاومت در مناطق روستایی باقی خواهد ماند. علاوه بر کابل و مناطق دارای ساکنان طرفدار ائتلاف شمالی مانند مزارشریف و قندوز، نظارت بر شهرهای مهم مرزی، به ویژه در مرزهای مشترک با ایران از اهمیت برخوردار خواهد بود.
استراتفور در بخش دیگری از گزارش خود آورده است: جبهه مقاومت ملی پیش از عقب نشینی در دره پنجشیر و از دست دادن کنترل این منطقه، خواهان پشتیبانی مجدد از سوی کشورهای خارجی شده بود. اما باید دید که پشتیبانی خارجی چگونه انجام میشود و آیا افغانستان به صحنه جنگ نیابتی منطقهای تبدیل خواهد شد؟
با وجود برخی گزارشهای اولیه در مورد پشتیبانیهای بالگردی از مقاومت از خاک تاجیکستان، به نظر نمیرسد به ویژه به دلیل فاصله نزدیک زمانی میان شکل گیری نیروهای مقاومت در دره و حمله طالبان، کمکهای خارجی قابل توجهی به دره پنجشیر وارد شده باشد. با حرکت نیروهای مقاومت به سوی کوهها، به احتمال زیاد آنها بخش اعظم تجهیزات سنگین خود را رها کردهاند و احتمالاً مهمات اندکی نیز دارند.
با وجود اسارت احتمالی نیروهای مقاومت در جنگ با طالبان، آنها باید خطوط جدید تأمین نیرو ایجاد نمایند تا بتوانند همچنان به نبرد ادامه دهند. افغانستان دارای مرزهای پرمنفذی است و قاچاق اسلحه در این کشور عادی است. تأمین منابع اولیه در این کشور آسان است، اما پیشرفت چشمگیر در تأمین سلاح جبهه مقاومت ملی یا تأمین منابع یک حمله بزرگ نیازمند پشتیبانی خارجی هدفمند است. تاجیکستان یکی از راههای احتمالی به شمار میرود که به نظر میرسد از پشتیبانی روسیه برخوردار است. ایران نیز یکی از منابع احتمالی پشتیبانی به شمار میرود.
این اندیشکده آمریکایی همچنین مدعی شد: تهران به دلیل نگرانی در مورد تأثیر کنترل طالبان بر مناطق مرزی و نفوذ احتمالی پاکستان بر طالبان، ممکن است از جبهه مقاومت ملی و سایر گروههای شبه نظامی به عنوان نیروهای نیابتی جهت حفظ منافع خود و مقابله با اسلام آباد بهره ببرد.
آیا نیروهای احمد مسعود به تاجیکستان خواهند رفت؟
سرانجام این پرسش باقی میماند که آیا جبهه مقاومت ملی میتواند پایگاههایی برای عملیات خود در داخل افغانستان بیابد و یا وادار خواهد شد تا مراکز اصلی آموزش و رهبری عملیات خود را به کشور همسایه تاجیکستان منتقل نماید.
در دو هفته گذشته، شایعههای مختلفی در مورد خروج رهبران مقاومت از افغانستان به تاجیکستان مطرح شد که هر بار تکذیب گردید. اگر نیروهای جبهه مقاومت ملی نتوانند در کنار یکدیگر بمانند، به احتمال زیاد رهبران آنها به سوی حضور در خاک تاجیکستان (با حمایت و یا عدم حمایت و تأیید مستقیم دولت تاجیکستان) حرکت خواهند کرد.
اندیشکده اطلاعات جهانی استراتفور در پایان گزارش خود عنوان کرد: در آسیای مرکزی و جنوب آسیا، تاریخچه طولانی از عملیات نیروهای چریکی در کشورهای همسایه وجود دارد و اقدامی عادی به شمار میرود. این اتفاق یعنی انتقال نیروهای احمد مسعود به تاجیکستان یک پیروزی سیاسی و زبانی برای طالبان به شمار میرود، اما در عین حال پاسخ طالبان را محدود خواهد کرد. مگر اینکه آنها بخواهند با وجود تلاش برای مدیریت بیثباتی داخلی، یک جنگ فرامرزی با همسایه خود را آغاز نمایند.
انتهای پیام/ش
منبع: مشرق
نظرات بینندگان