در گفتگو با کارشناس علوم سیاسی مطرح شد:
رقابت عجیب روس و آمریکا و انگلیس بر سر ذخایر نفتی ایران قبل از انقلاب/ اقتدار ملی و سیاسی توسط جمهوری اسلامی تجلی پیدا کرد
به گفته یکی از کارشناسان علوم سیاسی اگر کشوری دارای استقلال سیاسی نباشد نمیتواند در راستای تامین منافع ملی خویش گام بردارد و بیگانگان سلطه جو با مصادره منافع ملی آن کشور، سعی در به هم زدن شرایط به نفع خویش و سواستفاده از وضع موجود را خواهند داشت.
به گزارش سرویس سیاسی شیرازه، استقلال، آن هم از نوع سیاسی آن، یک امر مهم و ضروری برای پیشرفت هر کشور در ابعاد مختلف میباشد. کشوری که در امورات خود به خصوص مسایل سیاسی و اقتصادی، وابسته به هر جایی اعم از حزب، گروه یا کشوری خاص باشد؛ یا رنگ پیشرفت را نخواهد دید و یا در صورت پیشرفت در بعضی حوزهها، استقلال عمل برای به کمال رسیدن را از دست خواهد داد.
وضعیت سیاسی و اقتصادی در جمهوری اسلامی ایران شرایط بسیار متفاوتی را با دوران قبل از آن میگذراند. لازم است که شرایط متفاوتی از وضعیت استقلال سیاسی و اقتصادی کشور ایران به تصویر کشیده شود تا با مقایسه آن، به درکی جامع از وضعیت استقلال سیاسی و اقتصادی شرایط قبل و بعد از انقلاب برسیم و همچنین دستاوردهای این حوزه را در دو مقطع زمانی بررسی نماییم.
استقلال در لغت به معنای داشتن آزادی و بدون دخالت فردی کاری را انجام دادن و در اصطلاح داشتن قدرت تصمیمگیری و سیاستگذاری همراه با اعمال این تصمیمها و سیاستها در حیطه حاکمیت میباشد.
نقش وجود استقلال، چه از نوع سیاسی آن و چه از نوع اقتصادی، تاثیرات شگرفی در پیشبرد اهداف یک ملت و حکومت، چه در سطح کشوری و چه در سطح بین المللی خواهد داشت. کشوری که دارای استقلال سیاسی نباشد در بند تصمیمات فردی و حزبی سلطهجوها، دچار اضمحلال و فروپاشی خواهد شد.
برای درک بهتر مطالب بالا یک مصداق آورده میشود: رژیم پهلوی که بعد از کودتای سوم اسفند 1299 توسط انگلیسیها پایهریزی شد؛ با وابستگی به بریتانیا روزبهروز بیشتر خود را در معرض سلطه آنها قرار میداد. ملکه پهلوی در رابطه با عدم اختیار رضاخان در انتخاب فرماندهان نظامی کشور و نخستوزیر میگوید: " برای تعیین فرمانده قشون، افسران انگلیسی باید تصمیم میگرفتند و حکومت هم متابعت میکرد. (ریحانه درودی، دربار به روایت دربار ؛ فساد سیاسی ، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ؛ ص 16)
کاملا مشهود و آشکار است کشوری که برای امورات خویش، به خصوص اگر آن امر از اهمیت بالایی برخوردار باشد؛ مستقل عمل نکند به برنامه و الگویی جامع برای پیشبرد اهداف سیاسی و اقتصادی خویش دست نخواهد یافت چه بسا که نمونههای آن در تاریخ خود گواه این امر خواهد بود.
برای فهم بهتر مطلب برآن شدیم تا با یکی از کارشناسان علوم سیاسی به گفتگو بنشینیم.
هادی رضایی کارشناس علوم سیاسی در رابطه با موضوع استقلال سیاسی کشورها افزودند: در وهله اول باید تعریف جامعی از استعمار داشته باشیم تا بتوانیم معنی واقعی استقلال را درک کنیم. بعد از استعمار کهن انگلیسیها استعمار جدیدی را به نام طرح استعمار نو رقم زدند. استعمار نو به روشهایی گفته میشود که پس از استعمار کهن برای تسلط اقتصادی_سیاسی برکشورها از آن بهره میجستند و به نوعی معادل کلمه امپریالیسم است.
این کارشناس علوم سیاسی با اشاره به شرایط بعد از جنگ جهانی دوم ادامه داد: با تحولات پس از جنگ جهانی دوم و عدم امکان استعمار کشورها به صورت مستقیم و مستعمره، سیاستهای جدیدی لحاظ شد تحت عنوان استعمار نو که شیوههای کلاسیک با آمدن این شیوه، به کار خود پایان دادند.
رضایی افزود: روش استعمار نو که شامل تک محصولی کردن جهان سوم و سرمایهگزاری توسط کشورهای ثروتمند بود؛ به دلیل وارد شدن اندیشههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جدید به مناطق مستعمره و گسترش جنبههای ضد استعماری بود. بعد از اینکه کشورهای استعمارگر به صورت مستقیم توان مداخله نداشتند به صورت تسخیر سرزمینی رو نداشتند با نگاه استعمار نو پای در دنیای خاورمیانه گذاشتند.
هادی رضایی عنوان کرد: استقلال سیاسی بدین معناست که یک کشور و مردمی که در آن زندگی میکنند بتوانند نسبت به تمام مولفههایی مانند سیاست اقتصاد علم و... که وجود دارد به صورت مستقل متناسب با منافع ملی خود اقدام کند. استقلال یعنی اینکه یک ملت بتواند متناسب با داشتههای دینی و داشتههای ملی خودش راهبردهای آینده رو برای رسیدن به دنیای مطلوب بدون دخالت افراد بیگانه خارج از کشوررقم بزند.
وی با اشاره به مهم بودن استقلال سیاسی برای پیشرفت یک کشور تصریح کرد: اگر یک کشور دارای استقلال سیاسی نباشد قطعا دیگران با ورود و دخالت در امور یک کشور، اجازهی رسیدن آن کشور به منافع ملی خودش را نخواهد داد و به دنبال آن خواهند بود که از عدم استقلال سیاسی یک کشور به نفع منافع ملی خود، گام بردارند.
این کارشناس علوم سیاسی عنوان داشت: همانطور که در گذشته شاهد آن بودهایم بین روسها، آمریکا و انگلیس رقابت عجیبی برای رسیدن به منابع نفتی و ذخایر کشور ایران وجود داشت و این کشمکشها باعث میشد که در این کشمکشها، منافع ملی ایران قربانی زیادهخواهیهای کشورهای بیگانه میشد.
رضایی گفت: زمان قبل انقلاب کشورهای زیادی به دنبال بهرهبرداری از ایران در راستای منافع خود بودند؛ به عنوان مثال قبل از کودتای 28 مرداد انگلستان با سیطره بر نفت که در جنوب کشور اعمال کرده بود؛ اجازه نمیداد که منافع سرشار نفت بهصورت منصفانه عاید مردم ایران شود.
وی ادامه داد: پس از اینکه آمریکا توانست قدرت خود را در دنیا تثبیت کند به این فکر افتاد که رقیب کهنه کار در حوزهی نفتی ایران را کنار بزند و عملا کودتای 28 مرداد و کنار رفتن دولت مردمی مصدق به دلیل این بود که آمریکا توانست فضایی را در جهت منافع خود ایجادکند و از طرفی اشغال ایران از شمال توسط روسها و از جنوب توسط انگلیسها همه نشاندهنده این بود که عدم استقلال سیاسی قبل از انقلاب وجود داشته است و این عدم استقلال باعث شد متاسفانه سالها مردم ایران زیر ستم کشورهای بیگانه از شما ل تا جنوب قرار بگیرند و تبعات آن را تا به حال بپردازند.
این کارشناس علوم سیاسی افزود: عدم وجود استقلال سیاسی و شرایط پایانی دوران قاجار با روی کار آمدن رضا خان که در یک سطح نظامی پایینی قرار دارد، به عنوان پادشاه ایران پذیرفته میشود و نقش انگلیسیها در این امر آشکار است.
هادی رضایی گفت: در جنگ جهانی دوم زمانی که انگلیسیها میخواستند از مهره دست نشانده خود بهرهبرداری نمایند؛ یعنی حمل کمکها و تسلیحات جهت جنگ با هیتلر، با مخالفت رضا خان کبیر با این امر، محمدرضاشاه جایگزین رضا خان شد. این نشان دهنده این است که ایران در آن زمان استقلال سیاسی نداشت و دیگر کشورها برای آن تصمیم میگرفتند و بیگانگان به راحتی در بالاترین سطح، یعنی انتخاب شاه کشور هم مداخله داشتند و انتصابات خود را انجام میدادند و در مواقع نیاز هم آن را جابجا مینمودند.
وی در رابطه با وضعیت استقلال سیاسی پس از انقلاب عنوان کرد: از اول انقلاب تا تسخیر لانه جاسوسی، به نوعی کشورهای متخاصم جمهوری اسلامی رو به رسمیت شناختند با این امید که بتوانند بعد از شکل گیری حکومت انقلابی حضرت امام(ره) مثل قبل از انقلاب در حکومت نفوذ کنند و استقلال سیاسی جمهوری اسلامی را تحت تاثیر قرار دهند اما با وقوع تسخیر لانه جاسوسی که حضرت امام(ره) آن را انقلاب دوم نامید، دست بزرگترین ابرقدرت دنیا از جمهوری اسلامی کوتاه شود و دیگر کشورها هم با دیدگاه و گفتمان جمهوری اسلامی آشنا شوند و بدانند که این حکومت انقلابی اجازهی مداخله در امور داخلی را به هیچکس نخواهد داد.
رضایی افزود: تمام اندیشههای حضرت امام(ره) و اصولی که تبیین کردهاند همه ریشه در قرآن و کلام الهی داشتند و از این جهت بود که امام بر حفظ استقلال و نفی سبیل تاکید بسزایی داشتند. هرچند در کوتاه مدت کشور دچار تبعاتی شد اما در بلند مدت ما شاهد این امر میباشیم که اگر زیر فشار بیگانگان بخشی از استقلال خویش را واگذار مینمودیم امروز در تصمیمات داخلی ما نه تنها مداخله میشد بلکه به جای ما نیز تصمیم میگرفتند.
این کارشناس علوم سیاسی ادامه داد: یکی از مصادیق نبود استقلال سیاسی، کشور عراق بود که در زمان صدام حسین، آرام آرام استقلال خویش را از دست داد و در مواجهه با جمهوری اسلامی، دشمن او را وارد یک جنگ نمود، جنگی که نتیجه روشنی در پیش نداشت و بدین صورت استقلال سیاسی کشور عراق دستخوش تزلزل گشت و در ادامه با یک عملیات ایضایی صدام را سرنگون کردند.
وی گفت: اگر از اوایل انقلاب کشور با تکیه بر نیرو و دانش تخصصی و بومی خود در راستای یپیشبرد اهداف خویش قدم برمیداشت در عصر حاضر کشور ایران با تحریمهای خصمانه دچار آسیب و لطمه نمیگشت و این فشار مضاعف که برای چانه زنی پای میز مذاکره کاربرد دارد از سمت دشمن اعمای نمیشد.
هادی رضایی افزود:تحریم خود دلیلی بر این مطلب است که عدم وابستگی به دیگر کشورها قطعا یکی از مولفههای قدرت برای یک کشور و ملت میباشد.
وی گفت: افراد آگاه و تحصیلکرده باید با مطالعه تاریخ و افشای حقایق، جوانان را به سطحی از آگاهی برسانند تا بدانند آن چیزی که در حال حاضر در آن قرار گرفتهاند از ابتدای امر وجود نداشته است و زحمات و خونهای زیادی پای این آرمانها ریخته شده است تا این پیروزیها بدست آید.
رضایی عنوان کرد: در تلاطم و شرایط نا امنی که در سطح منطقه و جهان وجود دارد، جمهوری اسلامی توانسته کشور و مردمش را به سلامت از این دریای مواج گذر دهد و به سر منزل مقصود برساند.
وی ادامه داد: همان گونه که ملاحظه میشود کشورهایی که حق داشتن یک ارتش منسجم برای تامین امنیت خودشان را ندارند مثلا ژاپن و کره جنوبی که وابسته به نیروی نظامی بیگانگان میباشند.
رضایی افزود: تمام مولفههای قدرت یک کشور به استقلال سیاسی بر میگردد، شما اگر قدرت سیاسی و اقتصادی داشته باشید، قدرت نظامی داشته باشید اما استقلال سیاسی نداشته باشید، هم قدرت نظامی و هم قدرت اقتصادی با مداخله دشمن مصادره مطلوب به نفع دشمن خواهد شد چرا که استراتژی و راهبرد کشورها نسبت به دنیای پیرامون خودشان تامین منافع ملی خودشان میباشد و تامین منافع ملی کشورها، با منافع دیگر کشورها در تضاد است و تنها چیزی که میتواند محور قدرت نظامی و اقتصادی قرار بگیرد، استقلال سیاسی یک کشور میباشد و در صورت نبود استقلال سیاسی در یک کشور، منافع آن کشور به نفع بیگانگان مصادره خواهد شد.
در پایان این نکته برداشت میشود که پیشبرد یک کشور در راستای منافع ملی خویش، در گرو تامین استقلال سیاسی آن کشور میباشد و اگر کشوری استقلال سیاسی نداشته باشد قدرت نظامی و اقتصادی او نمیتواند گره گشای پیشرفت و برون رفت از مشکلات قرار گیرد
مشروحی از دستاوردهای جمهوری اسلامی در حوزه استقلال سیاسی:
۱- ایران امروز مستقلترین کشور جهان است.
۲- در پنج قرن اخیر مساحت ایران از ۳/۵ میلیون کیلومترمربع از ۱/۷ کــاهش یــافت. انقلاب اسلامی باوجود هـجوم ابـرقـدرتها یـک وجب هم نداد.
۳- رضاخان طی قراردادهای ننگین بخشهایی از خاک ایران رابه بیگانگان داد. جدا شدن آرارات، اروند، بخشی از ترکمنستان و افغانستان از دستهگلهایی است که رضاخان به آب داد.
۴- رضاخان بدون یک دقیقه مقاومت، سرزمین ایران رابه ارتشهای متجاوز شوروی، انگلیس وآمریکاتسلیم کرد.
۵- بحرین استان چهاردهم ایران بابی عرضگی محمدرضا پهلوی، تحویل انگلیس شد.
۶- سران کشورها بارها غبطه خود از استقلال بینظیر ایران را ابراز کرده گفتهاند ایکاش ماهم میتوانستیم مثل شما آزادانه حرفمان را بزنیم.
۷- دو قرن پیش از انقلاب اسلامی نهتنها عزل و نصب وزیران و نخستوزیر حتی عزل و نصب شاه ایران با بیگانگان بود.
۸- در سال ۵۶، حقوق مستشاران نظامی امریکا ۱۷ میلیارد تومان و حقوق کل نظامیان ایران ۱۴ میلیارد بود. آنها بر همه مقدرات مردم حکومت میکردند.
۹- سفارت آمریکا در تهران با ۴۰۰۰ کارمندعملا اداره تمام امور ایران را در اختیار داشت.
۱۰- با وابستگی به اقتصاد جهانی، نمیتوان به عدالت و رفاه رسید.
۱۱- نتیجه سلطه آمریکا اسرائیل بر اقتصاد ایران برابر آمار جهانی سال ۵۷ این بود که ۴۹ ٪ مردم ایران زیرخط فقر بودند.
۱۲- انقلاب اسلامی ننگ کاپیتولاسیون را از چهره ملت ایران پاک کرد.
انتهای پیام/ ر
نظرات بینندگان