سهم سیمان و فولاد در بهای تمام شده مسکن چقدر است؟
بر همین اساس در چند روز گذشته، گروههای مختلفی سعی کردند تا با تحلیل بهای تمامشدهٔ مسکن، سهم هزینهٔ فولاد و سیمان را در بهای تمام شده استخراج کنند تا بهنوعی نقش این دو نهادهٔ تولید مسکن برای سیاستگذار بیشتر از پیش شفاف شود. اما در این گزارش قصد داریم تا به سه نکتهٔ کمتر توجه شده در خصوص تحلیل و تأثیر نرخ فولاد و سیمان در بهای تمام شده مسکن باتوجهبه دغدغهٔ وزیر مسکن برای پیشبرد بهتر پروژهٔ نهضت ملی مسکن بپردازیم.
1- نقش فولاد و سیمان در بهای تمام شده مسکن، از سهم 15 درصدی تا سهم 30 درصدی
اگرچه در چند روز گذشته شاهد اعلام اعداد و ارقام متفاوتی در خصوص سهم سیمان و فولاد در بهای تمامشدهٔ مسکن بودیم، اما بهطورکلی اغلب کارشناسان این حوزه سهم این دو نهاده را در بهای تمام شده مسکن حدود 15 تا 18 درصد اعلام کردهاند. به بیانی دیگر به طور تقریبی بیش از 85 درصد از کل هزینه ساخت در هر مترمربع مربوط به هزینه زمین و اخذ مجوزهای لازم، دستمزد، نازککاری و سایر هزینههای مرتبط به تأسیسات برقی و مکانیکی است. گفتنی است، طبق برآوردها حدود 55 درصد از بهای تمام شده مسکن مربوط به بهای زمین و مجوزهای لازم برای ساخت است.
اما نکتهای که در اینجا لازم است به آن اشاره شود که کمتر موردتوجه کارشناسان تحلیل قیمتی مسکن قرار گرفته است، حذف هزینهٔ زمین و مجوزها از طرح نهضت ملی مسکن است. در واقع هزینهٔ زمین و مجوزها در طرح نهضت ملی مسکن صفر است و در این شرایط قاعدتاً نقش سیمان و فولاد در بهای تمام شده مسکن، درصد بیشتری را به خود اختصاص میدهد. به بیانی دیگر در طرح نهضت ملی مسکن بهای زمین و مجوزها در قیمت تمامشدهٔ واحد ساخته شده صفر خواهد بود و اساساً برای محاسبهٔ نقش سیمان و فولاد در بهای تمام شده واحد مسکونی، باید بهای تمام شده زمین و مجوزها که حدود 55 درصد بهای تمامشدهٔ را به خود اختصاص میداد، از محاسبات خارج شود.
بنابراین با این تفاسیر نقش فولاد و مسکن در بهای تمام شده واحدهای مسکونی طرح نهضت ملی مسکن قطعاً اعداد بالاتری خواهد بود که در برخی محاسبات به حدود 30 درصد خواهد رسید.
مقایسه دلاری قیمتها، مغالطهای کاملاً اشتباه
اما دیگر نکتهای که در تحلیل نرخ سیمان و فولاد (میلگرد) در برخی از گزارشها مشاهده میشود، مقایسه نرخ سیمان و فولاد با نرخهای جهانی آنها است. مغالطهای که امروز تقریباً اکثر مردم میتوانند غلطبودن آن را درک کنند. لازم به ذکر است اگر برخی ادعا میکنند که قیمت این محصولات باید با نرخهای جهانی مطابق شود پس این انتظار میرود که حقوق و دستمزد کارگران و کارمندان کشور نیز با نرخهای جهانی مورد مطابقت قرار گیرد.
بر همین اساس ادعای ارزانتر بودن نرخهای فعلی سیمان و فولاد در داخل کشور نسبت به قیمت این محصولات در سایر کشورها خصوصاً کشورهای همسایه به نظر میرسد چندان منطقی نباشد و نمیتوان با این استدلال رهاسازی قیمت را توجیه کرد.
3- سیگنالدهی سیمان و فولاد به بازار مسکن
اما آخرین نکتهای که در خصوص کنترل قیمت سیمان و فولاد باید مطرح شود، سیگنالدهی این محصولات به بازار مسکن است. در واقع این طور میتوان گفت جدا از نقش این دو نهادهٔ تولید مسکن در بهای تمام شده آن، اساساً نقش آنها در سیگنالدهی به بازار مسکن و عدم اجازهٔ کاهش انتظارات تورمی در بازار مسکن است.
در واقع وقتی قیمت نهادههای تولیدی مسکن با مکانیزم بورس کالا، همواره فراتر از قیمتهای پایه رقابت میشوند و از طرفی قیمتهای پایه آنها نیز با نرخ ارز منطبق شده است، طبیعی است که انتظارات تورمی انبوهسازان و بازیگران اصلی این بازار همواره در سطوح بالایی قرار گیرد و به دنبال آن قیمت مسکن در مقابل ریزشها، مقاومت بالایی از خود نشان دهد.
انتهای پیام/