سیاسی >> استان فارس
آیت الله حائری:
روایت آیت الله حائری از دلایل انتخاب دکتر روحانی
آنها میگفتند اگر ما نباشیم آقای روحانی به دور سوم کشیده میشود و آن وقت پیروزی معلوم نیست از آن که باشد. اگر آنها فکر میکردند ضرورت دارد متحد شوند متحد میشدند. همان طور که طرف مقابل که خود را کم توانتر میدید متحد شد.
به گزارش شیرازه، آیت الله حائری نماینده مردم فارس در مجلس خبرگان رهبری در گفتگویی با مدیرمسئول «عصر مردم» در پاسخی تشریحی به این پرسش که چرا آقای روحانی انتخاب شد؟ گفت: این سؤال را آقای توکلی در مجلس پخته جواب داده و شما هم در روزنامه «عصر مردم» منعکس کردید. به همان جواب من بسنده میکنم. تنها به مطلب از زاویه دیگری وارد میشوم. ما از مدیریت فوق رهبری برخورداریم. این حرف من نیست. امام راحل به چنین امری معتقد بود. ایشان میفرمود ما به یک امری میرسیم که مصلحت ضروری است و بایستی انجام شود. مدتها مقدمات آن کار را فراهم میکردیم. زحمتهای زیادی بابت آن میکشیدیم. اما در آخر چیزی ضد آن که میخواستیم پیش میآمد و برای ما موجب تأثر و نگرانی میشد. مدتها از این مسأله میگذشت. بعد مسایلی رخ میداد و اتفاقاتی پیش میآمد. میدیدیم که آنچه به نظر ما یک ضایعه بود از دست رفتنش و یک فرصت خوبی بود به دست آوردنش، کاملاً ما در اشتباه بودیم:
اگر آنچه میخواستیم، انجام شده بود چه عواقب ناگواری داشتیم و اکنون که عکس آن واقع شده چه فواید و نتایج ضروری و حیاتی به دست آوردهایم. خوانندگان ممکن است از من بخواهند، مصداقی از این بیان کلی که امام فرموده نشان بدهم و این حق طبیعی ماست که مطالب را در دو مرحله بیاموزیم. مرحله کلیت و مفاهیم و مرحله تطبیق کلیات به مصادیق و این یک ضرورت در تعلیم و تربیت است. پزشکان در دانشگاه دوره مفاهیم را میبینند بعد زیر نظر استاد در بیمارستانها بر بالین بیماران تطبیق مفاهیم به مصادیق را تجربه میکنند و میدانیم آنچه استخوانبندی پزشکی را محکم میکند و نظرات یک پزشک را استوار میکند دوره بالینی اوست که تطبیق مفاهیم به مصادیق است.
قول دادم مصداقی از آن مفهوم کلی که امام فرموده ارائه کنم. جنگ تحمیلی و اهداف ما در آن جنگ را همه میدانید اما راحل و مردم به دنبال پیروزی بودند و شعار همیشگی ما جنگ جنگ تا پیروزی بود. جنگ جنگ تا رفع فتنه، جنگ تا آخرین خانه، تا آخرین نفر و تا آخرین قطره خون بود. این خواسته 8 ساله ما بود، اما آنچه شد در ابتدا آنچنان ناگوار بود که امام راحل فرمود من این جام کشندهتر از زهر را سر میکشم و مسئولیّت این کار را قبول میکنم. من گفته بودم، جنگ تا آخرین خانه و آخرین نفر و اما الان میگویم ما با صدام صلح میکنیم و این صلح ما تاکتیکی نیست.
مدتها گذشت صدام که به دست ما از بین نرفت و با قبول صلح از طرف ما مغرور شد. به کویت حمله برد. در حالی که با مسئولین جمهوری اسلامي مکاتبه را آغاز کرده بود و بین صدام و آقای هاشمي در سال 69 مکاتبههای متعددی انجام شد که آخرینآن 27/5/69 است. در این نامهها کاملاً روشن میشود که چرا مقام معظم رهبری به ما میگفت: امام آقای هاشمي را زیاد دوست میدارد هر وقت ایشان به سفر میرود برای او قربانی میکند و وقتی برمیگردد، قربانی دیگری به عنوان شکرانه انجام میدهد و این کار را برای احدی غیر از ایشان نمیکند. ایشان امتیازات فوقالعادهای در این مکاتبات گرفت عراق را به پشت مرزها برگرداند، تمام اسرا را آزاد کرد و در عین حال حمله به کویت را هم محکوم کرد و چاههای به آتش کشیده را خاموش نمود، وقتی صدام از این دو کار گله کرد ایشان پاسخ داد که معنای صلح ما با هم این نبود که به وظایف خودمان عمل نکنیم.
اگر آنچه ما میخواستیم در 8 سال که گرفتن بغداد بود انجام شده بود، آیا رفتار جهانیان با ما غیر از رفتارشان با صدام وقتی که کویت را گرفته بود میشد؟ این همان جام کشندهتر از زهر بود که نتیجهاش اعلام رسمي سازمان ملل بر بیگناهی ایران و آغازگری جنگ به وسیله صدام بود. ما میخواستیم بغداد را فتح کنیم. خیلی بالاتر از بغداد را فتح کردیم و آن دلهای انسانهای اهل عالم بود. در دلها به روی ما گشوده شد. پرده پندار غلط از پیش چشم اهل عالم کنار رفت در انتخابات اخیر، آقای روحانی با عنوان شعار اعتدال و تعامل با دیگران روی کار آمد. انعکاس این پیروزی اجماع را که قریب الاتفاق بود.
چیزی نمانده بود که اجماع دولتها را اسراییل و آمریکا و انگلستان به دست آوردند. اما با این رویداد مردم آمریکا و حتی نمایندگان آنها به سمت اجماع بر ضد آنچه اسراییل برای آن تهیه مقدمه کرده بود حرکت کردند.
این مدیریت فوق رهبری است که ما را اداره میکند. رهبر و مردم را با هم مدیریت میکند. علامت این مدیریت فوق رهبری من حیث و لا یحتسب بودن آن است. خداوند میفرماید «هر کس تقوای خدا را در زندگی شعار و برنامه خود قرار دهد خدا برای او راه خروج از مشکلات قرار میدهد و از جایی که فکر نمیکند، به او روزی میدهد.» چه کسی فکر میکرد انتخابات به دور دوم کشیده نشود؟ چه کسی فکر میکرد آقای قالیباف نفر اول نباشد؟ دلیل آن هم این بود که اصولگرایان تا آخر ماندند که نفر دوم باشند و در دور بعدی با آقای قالیباف رقابت کنند.
آنها میگفتند اگر ما نباشیم آقای روحانی به دور سوم کشیده میشود و آن وقت پیروزی معلوم نیست از آن که باشد. اگر آنها فکر میکردند ضرورت دارد متحد شوند متحد میشدند. همان طور که طرف مقابل که خود را کم توانتر میدید متحد شد.
و یک نکته هم پیش آمد که دو نفر از کسانی که نزدیک به حذف سیاسی شدن بودند با دو سطر عبارت که نوشتند این پیروزی برای کاندید آنها به دست آمد. و دیدیم که آنچه از آن کراهت داشتیم به وجود آمد و این آیه ظاهر شد. عسی ان تکره شیئاً و یحصل الله فیه خیراً کثیرا. بسیاری میگویند کابینه مسنها و از آن کراهت دارند. خیر کثیر در آنچه این عده از آن دلزده هستند این است که: شاعر میگوید:
مرد خردمند هنرپیشه را
عمر دو بایست در این روزگار
تا به یکی تجربه اندوختن
با دگری تجربه بردن به کار
کابینه با این تجربهها اشتباهات جوانان را اصلاح کند.
اگر آنچه میخواستیم، انجام شده بود چه عواقب ناگواری داشتیم و اکنون که عکس آن واقع شده چه فواید و نتایج ضروری و حیاتی به دست آوردهایم. خوانندگان ممکن است از من بخواهند، مصداقی از این بیان کلی که امام فرموده نشان بدهم و این حق طبیعی ماست که مطالب را در دو مرحله بیاموزیم. مرحله کلیت و مفاهیم و مرحله تطبیق کلیات به مصادیق و این یک ضرورت در تعلیم و تربیت است. پزشکان در دانشگاه دوره مفاهیم را میبینند بعد زیر نظر استاد در بیمارستانها بر بالین بیماران تطبیق مفاهیم به مصادیق را تجربه میکنند و میدانیم آنچه استخوانبندی پزشکی را محکم میکند و نظرات یک پزشک را استوار میکند دوره بالینی اوست که تطبیق مفاهیم به مصادیق است.
قول دادم مصداقی از آن مفهوم کلی که امام فرموده ارائه کنم. جنگ تحمیلی و اهداف ما در آن جنگ را همه میدانید اما راحل و مردم به دنبال پیروزی بودند و شعار همیشگی ما جنگ جنگ تا پیروزی بود. جنگ جنگ تا رفع فتنه، جنگ تا آخرین خانه، تا آخرین نفر و تا آخرین قطره خون بود. این خواسته 8 ساله ما بود، اما آنچه شد در ابتدا آنچنان ناگوار بود که امام راحل فرمود من این جام کشندهتر از زهر را سر میکشم و مسئولیّت این کار را قبول میکنم. من گفته بودم، جنگ تا آخرین خانه و آخرین نفر و اما الان میگویم ما با صدام صلح میکنیم و این صلح ما تاکتیکی نیست.
مدتها گذشت صدام که به دست ما از بین نرفت و با قبول صلح از طرف ما مغرور شد. به کویت حمله برد. در حالی که با مسئولین جمهوری اسلامي مکاتبه را آغاز کرده بود و بین صدام و آقای هاشمي در سال 69 مکاتبههای متعددی انجام شد که آخرینآن 27/5/69 است. در این نامهها کاملاً روشن میشود که چرا مقام معظم رهبری به ما میگفت: امام آقای هاشمي را زیاد دوست میدارد هر وقت ایشان به سفر میرود برای او قربانی میکند و وقتی برمیگردد، قربانی دیگری به عنوان شکرانه انجام میدهد و این کار را برای احدی غیر از ایشان نمیکند. ایشان امتیازات فوقالعادهای در این مکاتبات گرفت عراق را به پشت مرزها برگرداند، تمام اسرا را آزاد کرد و در عین حال حمله به کویت را هم محکوم کرد و چاههای به آتش کشیده را خاموش نمود، وقتی صدام از این دو کار گله کرد ایشان پاسخ داد که معنای صلح ما با هم این نبود که به وظایف خودمان عمل نکنیم.
اگر آنچه ما میخواستیم در 8 سال که گرفتن بغداد بود انجام شده بود، آیا رفتار جهانیان با ما غیر از رفتارشان با صدام وقتی که کویت را گرفته بود میشد؟ این همان جام کشندهتر از زهر بود که نتیجهاش اعلام رسمي سازمان ملل بر بیگناهی ایران و آغازگری جنگ به وسیله صدام بود. ما میخواستیم بغداد را فتح کنیم. خیلی بالاتر از بغداد را فتح کردیم و آن دلهای انسانهای اهل عالم بود. در دلها به روی ما گشوده شد. پرده پندار غلط از پیش چشم اهل عالم کنار رفت در انتخابات اخیر، آقای روحانی با عنوان شعار اعتدال و تعامل با دیگران روی کار آمد. انعکاس این پیروزی اجماع را که قریب الاتفاق بود.
چیزی نمانده بود که اجماع دولتها را اسراییل و آمریکا و انگلستان به دست آوردند. اما با این رویداد مردم آمریکا و حتی نمایندگان آنها به سمت اجماع بر ضد آنچه اسراییل برای آن تهیه مقدمه کرده بود حرکت کردند.
این مدیریت فوق رهبری است که ما را اداره میکند. رهبر و مردم را با هم مدیریت میکند. علامت این مدیریت فوق رهبری من حیث و لا یحتسب بودن آن است. خداوند میفرماید «هر کس تقوای خدا را در زندگی شعار و برنامه خود قرار دهد خدا برای او راه خروج از مشکلات قرار میدهد و از جایی که فکر نمیکند، به او روزی میدهد.» چه کسی فکر میکرد انتخابات به دور دوم کشیده نشود؟ چه کسی فکر میکرد آقای قالیباف نفر اول نباشد؟ دلیل آن هم این بود که اصولگرایان تا آخر ماندند که نفر دوم باشند و در دور بعدی با آقای قالیباف رقابت کنند.
آنها میگفتند اگر ما نباشیم آقای روحانی به دور سوم کشیده میشود و آن وقت پیروزی معلوم نیست از آن که باشد. اگر آنها فکر میکردند ضرورت دارد متحد شوند متحد میشدند. همان طور که طرف مقابل که خود را کم توانتر میدید متحد شد.
و یک نکته هم پیش آمد که دو نفر از کسانی که نزدیک به حذف سیاسی شدن بودند با دو سطر عبارت که نوشتند این پیروزی برای کاندید آنها به دست آمد. و دیدیم که آنچه از آن کراهت داشتیم به وجود آمد و این آیه ظاهر شد. عسی ان تکره شیئاً و یحصل الله فیه خیراً کثیرا. بسیاری میگویند کابینه مسنها و از آن کراهت دارند. خیر کثیر در آنچه این عده از آن دلزده هستند این است که: شاعر میگوید:
مرد خردمند هنرپیشه را
عمر دو بایست در این روزگار
تا به یکی تجربه اندوختن
با دگری تجربه بردن به کار
کابینه با این تجربهها اشتباهات جوانان را اصلاح کند.
نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
چه تحليل بي خودي.
پاسخ