مصرف کالای داخلی برگ برنده مذاکرات هستهای
اما چه باید کرد؟ راهکار اصلی برون رفت از وضعیت موجود را بسیاری از کارشناسان توجه ویژه به موضوع تولید و در حلقه تکمیلی مصرف کالای داخلی میدانند. در محور اول شاید نقش فعالان اقتصادی و دولت را بتوان پررنگتر از سایران دانست و در محور دوم نقش مردم به صورت ویژه قابل بررسی است.
اصرار مردم بر انتخاب و مصرف کالای داخلی در مقابل نمونههای خارجی میتواند موتور محرکه تقویت تولید داخل باشد. اما در سطح اجتماع با این سئوال مواجهیم که در برخی کالاها کیفیت پایین، خدمات ضعیف پس از فروش و بعضا قیمت، مانع از خرید کالای ایرانی است. ضمن قبول موارد مذکور باید به این سئوالات نیز پاسخ داد که آیا کیفیت در کالاهای خارجی یک شبه به وجود آمده است یا حاصل مرور زمان و تجربه مشتریان است!؟ آیا انصافا کیفیت بسیاری از کالاهای داخلی نسبت به مثلا پنج سال پیش تغییر نکرده است!؟ و سئوال آخر اینکه وقتی میان منافع فردی و جمعی تضاد پیش میآید مسئولیت دینی و ملی ما چه اقتضا میکند!؟ در ادامه برانیم تا برخی آثار اجتماعی مصرف کالای داخلی را برشماریم تا ابعاد مسئولیت اجتماعی مذکور کمی روشنتر گردد.
- رونق بخشیدن به تولید داخلی: در اقتصاد چرخه عرضه و تقاضا اساسیترین موضوع مورد بحث است، هرگاه در بازاری تقاضای کافی وجود داشته باشد این امر منجر به تولید خواهد شد. اگر مصرف کالا و خدمات ایرانی مورد اهتمام مردم باشد طبیعی است که طرف عرضه یعنی تولیدکنندگان و کارآفرینان ایرانی انگیزه بیشتری برای تولید خواهند داشت و به تبع موضوع تولید محصول اعم از کالا و خدمات در اقتصاد رونق بیشتری خواهد گرفت.
- کاهش میزان بیکاری: رونق یافتن تولید در داخل کشور باعث افزایش به کار گماردن نیروی انسانی خواهد شد. اگر مصرف (تقاضای) یک محصول داخلی در یک دوره زمانی در کشور دو برابر شود نیاز به افزایش تولید به همان میزان خواهد بود و این افزایش تولید در فرآیند تامین مواداولیه، تولید و فروش نیاز به منابع انسانی بیشتری دارد، لذا خود به خود از نیروی انسانی داخلی در سطوح تخصصی متنوع استفاده بیشتر خواهد شد و این امر باعث کاهش بیکاری در جامعه میگردد.
- رقابتی شدن بازار و افزایش کیفیت و خدمات: رقابتی بودن بازارها یکی از کلیدواژههای علم اقتصاد است و برخی اقتصاددانان معتقدند وقتی بازار در رقابت کامل است، قیمت در نقطه حداقل و کیفیت در نقطه حداکثر خواهد بود. بدین ترتیب که وقتی مثلا برای تولید کالای الف ۲۰ واحد تولیدی مشغول تولید و رقابت با یکدیگر برای جذب بازار بیشتر هستند، این رقابت باعث افزایش بهرهوری در تولید، کاهش قیمت و افزایش کیفیت، خدمات پس از فروش و رضایتمند مشتریان خواهد شد. اما واقعیت آن است که این اتفاق به مرور زمان و با وجود تقاضای مناسب در بازار شکل میگیرد؛ اگر مردم اهتمام به خرید کالا داخلی نمایند، تنوع واحدهای تولیدی و افزایش رقابت میان آنها حاصل خواهد شد.
- مدیریت منابع ارزی: مصرف کالای داخلی ارتباط مستقیمی با کاهش استفاده از منابع ارزی در واردات کالای مصرفی خواهد داشت. این امر در شرایط تحریم و محدودیت منابع ارزی کشور و نیز مشکلات قابل توجه موجود برای جابجایی آن از اهمیت ویژهای برخوردار است. به تعبیر دیگر خرید کالای نهایی خارجی در زمانی که نمونه ایرانی آن موجود است، خروج ارز از کشور برای امری غیر ضروری در شرایط اضطراری است. حتی در شرایط غیر تحریم هم به صورت کلان باید به این امر توجه شود که ارز موجود در کشور که حاصل از عملیات پیچیده صادرات است، باید در چه زمینههایی هزینه شود!؟ آیا زمینههای دانشبنیان، انتقال فناوریهای پیشرفته، خرید مایحتاج مورد نیاز و… ضروری است یا کالاهای مصرفی که مشابه داخلی دارد!؟ اینجاست که سهم مردم در کنار دولت در مدیریت منابع ارزی مشخص میگردد و هر کس به سهم خودش میتواند در این امر موثر باشد.
- آثار دیپلماسی اقتصادی: مدیریت خرید کالای خارجی و افزایش و کاهش آن توسط مردم میتواند بنگاههای اقتصادی کشورهای طرف تخاصم ما را و به تبع حکومتهای آنان را تحت تاثیر قرار دهد. اگر مردم به صورت خودجوش در مقابل کاهش خرید نفت و یا محدودیتهای نقل و انتقالات دلار توسط کشورهای خاص، خرید کالاهای ساخت آنان را تحریم کنند، به ویژه در زمینههایی که نمونهی داخلی موجود است؛ این امر در مناسبات کلان و مذاکرات دولت با آنان اثر قابل ملاحظهای خواهد داشت.
- سایر آثار ناشی از تقویت تولید: چنانچه در بند اول عنوان شد خرید محصول داخلی منجر به تقویت تولید ملی میگردد. تقویت تولید در سطح کلان منجر به کاهش فشارهای سیاسی و کم اثرکردن آنها، استقلال اقتصادی و تقویت قدرت ملی کشور شده در سایر سطوح عامل جذب سرمایهها به بخشهای مولد اقتصادی، تعمیق چرخه تولید در کشور، تقویت فعالیتهای دانشبنیان و تحقیق و توسعه، جلوگیری از انتقال سرمایهها به خارج از کشور، تقویت صادرات و حضور در بازارهای جهانی و به تبع کاهش وابستگی به نفت، کاهش تورم، تخصیص بهینه منابع مالی و غیرمالی کشور، تقویت امکان تولید کالا متناسب با ذائفه و فرهنگ داخلی و مقابله با تهدیدات نرم دشمنان، تقویت فرهنگ کارآفرینی، احصا و فعالسازی مزیتهای منطقهای و… میگردد.
آنچه ذکر شد بخش کوچکی از آثار خرید کالای داخلی است، حال میتوان به چرایی تاکیدات مکرر و درخواستهای رهبری از مردم برای خرید کالای داخلی پی برد. اکنون میتوان با قاطعیت ادعا نمود که یکی از نقشهای جدی که مردم در به ثمر نشستن مذاکرات هستهای میتوانند ایفا کنند، توجه به کالای داخلی و خرید آن است.
البته تاکیدات فوق نافی مسئولیتهای فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان در تقویت کیفیت و افزایش بهرهوری تولیدات خود نیست، که قطعا یکی از عواملی که میتواند در انتخاب مردم موثر باشد، کیفیت و خدمات پس از فروش آنان است، امروز که به علت افزایش قیمت دلار توان رقابتی تولیدات داخلی در مواردی افزایش پیدا کرده است، تولیدکنندگان باید این فرصت را غنیمت شمرده و کالای مناسبتر را ارائه نمایند. از سوی دیگر دولت نیز با ایفای نقش در مدیریت واردات و نظارت موثر بر استانداردسازیها میتواند اثر مستقیمی بر این مهم داشته باشد.
با این همه نقش مردم به نظر در مصرف کالای داخلی و توجه به اهمیت منافع اجتماعی خرید کالای داخلی در مقابل ضررهای احتمالی ناشی از کیفیت پایین برخی نمونههای داخلی به نظر امری است که یکایک آحاد مردم در قبال آن مسئولیت دارند.