حرف های سیاسی یک راننده تاکسی خطاب به رئیس محترم قوه قضائیه:
آشیـــــخ! من راننده ام و نظرم شرط نیست، اما ننه جونم می گفت: «خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند»
آنچه این روزها در دعواهای خاله زنکی رسانه ها در خصوص وقایع تلخ سال 88 می گویند به یک طرف، خاطره چند روز قبل در تاکسی خطی هم یک طرف. بخوانید:
شیـــرازه، سرویس سیاسی/ سجــاد توکـلی: آنچه این روزها در دعواهای خاله زنکی رسانه ها در خصوص وقایع تلخ سال 88 می گویند به یک طرف، خاطره چند روز قبل در تاکسی خطی هم یک طرف. بخوانید:
سبیل هایش به اندازه گیس های پسری بود که روی صندلی جلو نشسته بود. سیگار می کشید و با طمانینه دنده عوض می کرد. سی ثانیه مانده بود ساعت ماشین بشود 14:00 که رادیو را روشن کرد. ترافیک آنقدر سنگین بود که حوصله شنیدن اخبار را نداشتم. مسیر 7 دقیقه ای تا مقصد را به دلیل راه بندانی که به خاطر تصادف شده بود 30 دقیقه آمده بودم.
بعد از «انجز انجز انجز وعده نصر نصر نصر عبده لا شریک لا شریک لا شریک له انجز وعده و نصر عبده انجز وعده و نصر عبده الله اکبر خمینی رهبر» و پخش آهنگ قبل از خبر، خانم گوینده گفت: صدای ما را از تهران می شنوید و و خلاصه به مشروح اخبار توجه فرمائید و من هم یک گوشم در بود و دیگری دروازه و به ویترین مغازه کفش فروشی نگاه می کردم!
اخبار از افاضات مسئولین آمریکایی درباره توافقنامه ژنو گفت و من یاد تحلیل های استاد دانشگاهی افتادم که در این باب حسابی با هم کل کل کرده بودیم و نهایتا به من گفته بود: نرود میخ آهنین در سنگ! و از هم جدا شده بودیم.
در همین افکار غرق بودم که گوینده اخبار رادیو از نشست مسئولین قوه قضائیه خبر داد و حرف هایی که آملی لاریجانی در آن جلسه زده و قص علی هذا، که ناگهان شوفر تاکسی سبیل از بنا گوش در رفته در واکنش به یکی از جملات رئیس قوه قضائیه محکم دستش را روی فرمان کوبید و بلند داد زد: آشیـــــخ! من که راننده تاکسی هستم و گفتن نظرم شرط نیست؛ ولی از قدیم ننم می گفت: خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند!
******
شب وقتی 20:30 را می دیدم یک جمله آیت الله لاریجانی در تبیین فتنه 88 برایم آشنا بود. همان حرفی که راننده تاکسی را عصبانی کرده بود: «متأسفانه برخی از کسانی که در فتنه دخیل بودند و برای راهاندازی جریانهای فتنه در کشور اتاق فکر تشکیل دادند، ادعا میکنند از ظلمی که به ما شده است میگذریم که در پاسخ به آنان باید گفت پررویی و بیحیایی هم حدی دارد؛ شما با دشمنان این کشور هم صدا شدید، با دشمنان این کشور همنوا شدید و حالا ادعا میکنید بر شما ظلم رفته است؟ ظلمی که شما بر نظام و مردم روا داشتید، هیچ وقت فراموش شدنی نیست.»
******
واقعا راننده تاکسی را چه به فهم سیاسی از شرایط؟! تحلیلی که بر مبنای حرف های «ننه جون» یک راننده تاکسی باشد به چه درد می خورد؟! تازه پشت ماشینش هم نوشته...
سبیل هایش به اندازه گیس های پسری بود که روی صندلی جلو نشسته بود. سیگار می کشید و با طمانینه دنده عوض می کرد. سی ثانیه مانده بود ساعت ماشین بشود 14:00 که رادیو را روشن کرد. ترافیک آنقدر سنگین بود که حوصله شنیدن اخبار را نداشتم. مسیر 7 دقیقه ای تا مقصد را به دلیل راه بندانی که به خاطر تصادف شده بود 30 دقیقه آمده بودم.
بعد از «انجز انجز انجز وعده نصر نصر نصر عبده لا شریک لا شریک لا شریک له انجز وعده و نصر عبده انجز وعده و نصر عبده الله اکبر خمینی رهبر» و پخش آهنگ قبل از خبر، خانم گوینده گفت: صدای ما را از تهران می شنوید و و خلاصه به مشروح اخبار توجه فرمائید و من هم یک گوشم در بود و دیگری دروازه و به ویترین مغازه کفش فروشی نگاه می کردم!
اخبار از افاضات مسئولین آمریکایی درباره توافقنامه ژنو گفت و من یاد تحلیل های استاد دانشگاهی افتادم که در این باب حسابی با هم کل کل کرده بودیم و نهایتا به من گفته بود: نرود میخ آهنین در سنگ! و از هم جدا شده بودیم.
در همین افکار غرق بودم که گوینده اخبار رادیو از نشست مسئولین قوه قضائیه خبر داد و حرف هایی که آملی لاریجانی در آن جلسه زده و قص علی هذا، که ناگهان شوفر تاکسی سبیل از بنا گوش در رفته در واکنش به یکی از جملات رئیس قوه قضائیه محکم دستش را روی فرمان کوبید و بلند داد زد: آشیـــــخ! من که راننده تاکسی هستم و گفتن نظرم شرط نیست؛ ولی از قدیم ننم می گفت: خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند!
******
شب وقتی 20:30 را می دیدم یک جمله آیت الله لاریجانی در تبیین فتنه 88 برایم آشنا بود. همان حرفی که راننده تاکسی را عصبانی کرده بود: «متأسفانه برخی از کسانی که در فتنه دخیل بودند و برای راهاندازی جریانهای فتنه در کشور اتاق فکر تشکیل دادند، ادعا میکنند از ظلمی که به ما شده است میگذریم که در پاسخ به آنان باید گفت پررویی و بیحیایی هم حدی دارد؛ شما با دشمنان این کشور هم صدا شدید، با دشمنان این کشور همنوا شدید و حالا ادعا میکنید بر شما ظلم رفته است؟ ظلمی که شما بر نظام و مردم روا داشتید، هیچ وقت فراموش شدنی نیست.»
******
واقعا راننده تاکسی را چه به فهم سیاسی از شرایط؟! تحلیلی که بر مبنای حرف های «ننه جون» یک راننده تاکسی باشد به چه درد می خورد؟! تازه پشت ماشینش هم نوشته...
نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
مخاطب رو جذب نمیکنه
متن جالب و استدلال قشنگی بود -
واقعا که نادان خیال کرده اعدامشون نکردیم خبریه.
حداقل یه کم سلیقه به خرج میدادید
*************************
این روزا شیرازه با خبر هاش دوست داره توی تیتر اخبار باشه اما این کار درست نیست که اخبار دروغ هم منتشر کنیم
*************************
من حالم از اظهار نظر ها و هزینه هایی که علی مطهری برای نظام درست می کنه بهم می خوره اما توی برنامه سالن سینا و صدرا وی درباره 9 دی این حرف رو نزد ولی شما اومدید و این رو بُلد کردید تا به خاطر چرندیاتش در مورد نهاد نظامی انتقام بگیرد.
هر چند علی مطهری در مورد این قضیه اشتباه کرد اما شما نباید به هر وسیله ای ایشون رو بکوبید و این درست نیست
************************
شیــــــــرازه دقت کن!!!!!!!!!