پشتپرده حمله به مستند خبرساز/ اگر مشاور لاریجانی بودم...
رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران گفت: ورود قوه قضائیه به مستند 'من روحانی هستم' موجب بسته شدن فضای فکری- سیاسی جامعه میشود.
به گزارش شیرازه مهم ترین محورهای سخنان عباس سلیمی نمین در گفتگو با نسیم بدین شرح است:
- مستند"من روحانی هستم" هم لحن بسیار محترمانهای دارد وهم تحقیق ارزشمندی محسوب می شود، همچنین مسائل را در چارچوب انصاف بیان کرده است یعنی هم نکاتی که به نفع آقای روحانی بوده بیان کرده و هم نکاتی که به نفعش نبوده؛ به همین خاطر خیلی درک نمی کنم که چرا باید آقایان مسئول این مستند را تخطئه کنند.
- اینکه پس از واکنش رئیس مجلس به مستند"من روحانی هستم"، بلافاصله قوه قضائیه به بحث ورود کند، باعث بسته شدن فضای فکری و سیاسی جامعه می شود؛ مگر تخلفی از قانون صورت گرفته که قوه قضائیه به عنوان مدعی العموم وارد میدان شود؟!.
- باید توجه شود که صرفا یک کار فکری تولید شده که اگر ایرادی به آن هست باید از منظر کارشناسانه به آن پرداخته شود.
- اگر جای آقای روحانی بودم از دست اندرکاران تولید مستند «من روحانی هستم» تقدیر میکردم چرا که از ادبیات بسیار محترمانهای بهره جسته و خوب به مسئله پرداخته است.
- ورای توجه به محتوا و اینکه محققین مستند چگونه به مسئله پرداختهاند وآیا تحقیقشان جامعیت دارد یا خیر؟؛ باید گفت بسیار جای تاسف دارد که جامعه ما اینقدراز لحاظ ظرفیتی کوچک شود که در قبال یک مستند این همه واکنش در سطوح بالای نظام را شاهد باشد.
- ظرفیت تحملی جامعه باید بالاتر از این حرفها باشد ضمن اینکه شناساندن سیاستمداران به مردم لازمه مشارکت دقیق جامعه است و اگر ما در مورد دولتمردان گذشته نیز اینگونه اطلاعرسانی میکردیم مردم هم دقیقتر و آگاهانه ترعمل می کردند.
- اگر نکات قوت و ضعف آقای احمدی نژاد هم در قالب یک مستند محترمانه بیان می شد، مردم خیلی بهتر می توانستند با وی تعامل داشته باشند اما متاسفانه چنین مستنداتی در زمان وی ساخته نشد.
- در این مستند در موارد بسیاری برخلاف مسائلی که علیه رئیس جمهور مطرح می شود، قاطعیت وی در پایبندی به مصالح کلان کشور کاملاً روشن می شود؛ عملکردهای قاطعانه، ارزشمند و انقلابی آقای روحانی در قضایای ۳۰ تیر۷۸ و در مواجهه با نیروهای بحران آفرین بسیار خوب بیان شده که از برجستگیهای کارنامه به شمار می رود و طبیعتا در برخی موارد هم ضعفهایی داشتهاید مثل مواردی که از سوی اطرافیان آقای هاشمیرفسنجانی احاطه شده بود؛ اما هیچ اشکالی ندارد که جامعه از این امر مطلع شود.
- جامعه ما به مسئولین خود احترام می گذارد و اگر این ارزش گذاری همراه با شناخت باشد طبیعتا جامعه به گونه ای با مسئولین تعامل می کند که ضعف های آنها رشد پیدا نکند و مهار شود و این امری است که جامعه بهتر می داند با آن چه کند اما وظیفه نیروهای فکری هم ارائه اطلاعات به جامعه است؛
- نقد مسئولینی که مورد وثوق جامعه قرار گرفته به نفعشان است چرا که جامعه را وا می دارد تا از سر لطف به گونه ای رفتار کند تا نقاط ضعف مسئولینشان رشد پیدا نکند.
- این مستند را ارزشمند می دانم و متاسفم که شاهد واکنش های غیر منطقی در قبالش بودم، البته این گفته ام به معنای آن نیست که صد در صد پژوهش این مستند مطابق با واقعیت است؛ طبیعتا عده ای از صاحب نظران در این رابطه تحقیق کرده اند و امکان دارد تحقیقشان خیلی هم جامع نباشد لذا اظهار نظر دیگران می تواند این تحقیق را جامع تر کند ولی فکر می کنم برخی عامدانه می خواهند مسئولین ما را از نظارت آگاهانه جامعه محروم کنند که این ظلم به خود مسئولین است.
- زاویه دید اصلاح طلبان با مستند"من روحانی هستم" از این جهت است که آنها نمی خواهند روحانی برایش یادآوری شود که چگونه "آقای روحانی" شده است؟؛ روحانی با مواضعی که در مسیر انقلاب به نفع رهبری امام(ره) گرفته "آقای روحانی" شده؛ وی بخاطرقرار گرفتن درمسیر مصالح کشور"آقای روحانی" شده است چرا که در جاییکه لازم بوده بدون ذره ای رودربایستی از مصالح کشور دفاع کرده است، وی در وقایع کوی دانشگاه و قضیه آقای منتظری آنگونه که مصالح کشور طلب می کرده، عمل کرده است و اصلاح طلبان نمیخواهند این ها به روحانی یادآوری شود.
- اصلاح طلبان می خواهند به روحانی جهت دهند و وی را به مسیری که خود رفتهاند بکشانند، یعنی مسیری که بعضا بر خلاف مصالح ملی است ولی یادآوری این نکته که آقای روحانی، چگونه "آقای روحانی" شده به نفع خود اوست؛ باید برای روحانی یادآوری شود که چگونه و با چه جهت گیری هایی اعتماد جامعه را کسب کرده و توانسته مورد وثوق مردم قرارگیرد، و این خیلی موضوع مهمی است. پس از خودمان سوال کنیم که آیا نیروهای تندرو اصلاح طلب مایلند این مسیر همیشه پیش روی آقای روحانی قرار گیرد چرا که یادآوری میثاق ها و باورهای افراد موجبات بازداندگی آنها را در آینده فراهم می کند درست همانند درویشی که پس از توانگری همیشه کشکولش را به همراه دارد تا فراموش نکند از کجا به کجا رسیده است، بنابراین مرور گذشته پرافتخار مسئولین اثرگذار بر مسیری است که در آینده طی می کنند.
- نمی دانم چه کسانی به آقای علی لاریجانی مشورت داده اند تا نسبت به مستند" من روحانی هستم" موضع بگیرد، اگر من مشاور ایشان بودم ریاست محترم مجلس را از این اعلام موضع برحذر می داشتم؛ البته اگر یک مستند غیر منطقی و غیر مودبانه تولید می شد قضیه فرق می کرد اما باید تاکید کنم که دراین مورد کار وزینی صورت گرفته است.
- دقت کنیم که قرار نیست هر قضیه ای را تبدیل به یک جنجال سیاسی کنیم چرا که تنها یک مستند تهیه شده و حداکثر برخورد می توانست این باشد که دفتر ریاست جمهوری توضیحاتی ارائه کند چرا باید آقای نوبخت تولید این اثر هنری را مغرضانه بخواند و از قوه قضائیه درخواست اقدام کند. جنجال آفرینیها یک موضع ساده را سیاسی میکند؛ در این میان آقای لاریجانی به صورت شتابزده اعلام موضع کرده ولی چرا باید قوه قضائیه به این بحث ورود کند؟، این قوه کارها و وظایف فراوانی زیادی بر عهدهاش است که میبایست به آنها بپردازد ولی فرصت نمیکند نمی دانم چرا میبایست به چنین مسائلی ورود کند؟!.
- قوه قضائیه باید مدافع عناصر و اهالی فکری در جامعه باشد، پس این چه رویه است که دولتمردان دنبال می کند؟؛ آقایان توجه کنند پیش کشیدن چنین رویه ای باعث محدودیت زیاد فضای سیاسی می شود و تنها کسانی از این رویه سود می برند که نمی خواهند شناخت جامعه از مسئولین عمیق باشد.
- بسیاری از عناصر غیر منصف جریان اصولگرا هم بر بخش های درخشان کارنامه گذشته روحانی خط باطل می کشند و وی را کاملا خارج از مسیر ترسیم می کنند اما مستند" من روحانی هستم" اثبات میکند که این آقایان از دایره انصاف خارجند؛ این مستند می گوید که روحانی در خدمت رهبرمعظم انقلاب بوده و در زمان امام هم در خدمت به ایشان پیشتاز بوده است؛ درواقع این مستند هم دست عناصر تندروی دو طیف اصلاح طلب و اصولگرا را می بندد.
- در مستند" من روحانی هستم" اشاره کرده که روحانی نه تنها با تندروی های اصلاح طلبان موافق نبوده بلکه در مقابل آنها ایستاده است؛ تعابیر ایشان در مقابل تندروی های کسانی که با بسته شدن روزنامه"سلام" به دنبال بحران آفرینی برای کشور بودند قابل تقدیر است و مسلما عناصر تندروی اصلاحطلب نمی خواهند این شخصیت تداوم یابد.
- در واقع تندروهای هردو طیف می خواهند با شانتاژ و حرفهای غیرمنطقی خودشان و مواضعشان را پیش برند نه مواضع در مجموع منیت آقای روحانی را که بعضاً با ضعف هم همراه است.
- مستند" من روحانی هستم" نقاط قوت روحانی را بیش از ضعف هایش به رخ کشیده است.
- ورود آقای روحانی به ماجرای" مک فارلین به عنوان یکی از افراد مذاکره کننده بوده است که البته در زمانی امام به قضیه اشراف کامل داشت و همه مذاکرات زیر ذره بین بوده و ابعاد پنهانی نداشته است، آنچه در این ماجرا با امام در میان گذاشته نشده بود و ایشان و روسای قوای سه گانه وقت از آن بی اطلاع بودند "رایزنی ها و بحث هایی بود که هاشمی رفسنجانی قبل از ورود هیأت آمریکایی به سرپرستی "مک فارلین" به ایران انجام داده بود"؛ بنابراین بیان کردن حضور آقای روحانی در تیم مذاکره کننده ای که مورد اشراف امام و سران قوای وقت بوده و ضبط شده است، نقطه ضعفی برای وی محسوب نمی شود ودرواقع جامعه باید نسبت به عملکرد گذشته رییس جمهورش در قضایا آگاهی کافی داشته باشد.
- حضور آقای روحانی در قضیه "مک فارلین" در خاطرات هاشمی آمده و این سند قابل قبولی است چرا که این بخش از خاطرات هاشمی از سوی افرادی که در این قضیه ذی نفع بودند رد نشده است در ثانی آقای روحانی در مذاکراتی شرکت کرده که همه به آن اشراف داشتند و ضبط شده است و تخطئی ای هم درآن صورت نگرفته است، مستند هم نگفته که از سوی روحانی تخطی صورت گرفته است؛
- نقش آقایان هاشمی و روحانی در"مک فارلین" دو قضیه متفاوت است چرا که هاشمی سناریونویس و پیش برنده این قضیه بوده اما روحانی بعد از قضایای علنی شدن موضوع به مسئله ورود می کند لذا باید اینها را از هم تفکیک کرد؛ اما در مواردی مثل جنگ و مجمع عقلا که آقای روحانی در مسیر آقای هاشمی قرار می گیرد از نقاط ضعف وی به شمار می رود.
- اما معتقدم واکاوی هجمه ها علیه مستند " من روحانی هستم" مهم تر از پرداختن به ابعاد مسئله مک فارلین به عنوان یک حادثه تاریخی است، چرا که ابعاد مک فارلین باید در یک فضای منطقی بحث شود که معلوم شود تا کجا منطبق بر سیاست های نظام بوده و از کجا به بعد غیر منطقی و متاثر از اراده شخصی بوده و چه لطماتی وارد کرده است،{اینکه درقضیه مک فارلین بعضی از خویشاوندان هاشمی رفسنجانی سر از اسرائیل در بیاورند لطمه کمی برای انقلاب نبوده است، اما امام این قضیه را مهار کردند}.
- در جایی از مستند که بحث از"۹۹ نفر" می شود هم افراد دیگری مورد تعریض قرار می گیرند، به عنوان مثال در این قسمت از مستند به نفع هاشمی سخن گفته شده و آورده که جناح های مخالف هاشمی در این مورد به رهنمود امام گوش نداده اند؛ که در این جا مستند با بیانی منطقی و غیر سیاسی می گوید که امام مصلحت را در این می دیدند که چند دستگی ها بین مسئولین دامن زده نشود و بر نخست وزیری میر حسین موسوی تاکید داشتند، که این امر به نفع آقای هاشمی آورده شده است؛ حتی جای دیگری هم آورده شده که روحانی قاطعانه در برابر میر حسین موسوی ایستاده است.
- نباید بحث های تاریخی را اینچنین آلوده به سیاست و سیاست زدگی کرد چرا که بحث های تاریخی یک امر محققانه و در یک فضای غیر جنجالی باید مورد بررسی قرار گیرد؛ باز تاکید می کنم که تولید چنین مستنداتی صرفا موجب رشد آگاهی جامعه می شود پس اگر انتقادی از نظر تاریخی به این مستند وارد است صرفا در فضای کارشناسانه برخورد شود چرا که ورود مقام قضائی به چنین مواردی صرفا موجبات آلودگی فضای کارشناسانه را فراهم کرده و دیگر کسی جرات نمی کند بحث کارشناسی داشته باشد.
- مستند"من روحانی هستم" هم لحن بسیار محترمانهای دارد وهم تحقیق ارزشمندی محسوب می شود، همچنین مسائل را در چارچوب انصاف بیان کرده است یعنی هم نکاتی که به نفع آقای روحانی بوده بیان کرده و هم نکاتی که به نفعش نبوده؛ به همین خاطر خیلی درک نمی کنم که چرا باید آقایان مسئول این مستند را تخطئه کنند.
- اینکه پس از واکنش رئیس مجلس به مستند"من روحانی هستم"، بلافاصله قوه قضائیه به بحث ورود کند، باعث بسته شدن فضای فکری و سیاسی جامعه می شود؛ مگر تخلفی از قانون صورت گرفته که قوه قضائیه به عنوان مدعی العموم وارد میدان شود؟!.
- باید توجه شود که صرفا یک کار فکری تولید شده که اگر ایرادی به آن هست باید از منظر کارشناسانه به آن پرداخته شود.
- اگر جای آقای روحانی بودم از دست اندرکاران تولید مستند «من روحانی هستم» تقدیر میکردم چرا که از ادبیات بسیار محترمانهای بهره جسته و خوب به مسئله پرداخته است.
- ورای توجه به محتوا و اینکه محققین مستند چگونه به مسئله پرداختهاند وآیا تحقیقشان جامعیت دارد یا خیر؟؛ باید گفت بسیار جای تاسف دارد که جامعه ما اینقدراز لحاظ ظرفیتی کوچک شود که در قبال یک مستند این همه واکنش در سطوح بالای نظام را شاهد باشد.
- ظرفیت تحملی جامعه باید بالاتر از این حرفها باشد ضمن اینکه شناساندن سیاستمداران به مردم لازمه مشارکت دقیق جامعه است و اگر ما در مورد دولتمردان گذشته نیز اینگونه اطلاعرسانی میکردیم مردم هم دقیقتر و آگاهانه ترعمل می کردند.
- اگر نکات قوت و ضعف آقای احمدی نژاد هم در قالب یک مستند محترمانه بیان می شد، مردم خیلی بهتر می توانستند با وی تعامل داشته باشند اما متاسفانه چنین مستنداتی در زمان وی ساخته نشد.
- در این مستند در موارد بسیاری برخلاف مسائلی که علیه رئیس جمهور مطرح می شود، قاطعیت وی در پایبندی به مصالح کلان کشور کاملاً روشن می شود؛ عملکردهای قاطعانه، ارزشمند و انقلابی آقای روحانی در قضایای ۳۰ تیر۷۸ و در مواجهه با نیروهای بحران آفرین بسیار خوب بیان شده که از برجستگیهای کارنامه به شمار می رود و طبیعتا در برخی موارد هم ضعفهایی داشتهاید مثل مواردی که از سوی اطرافیان آقای هاشمیرفسنجانی احاطه شده بود؛ اما هیچ اشکالی ندارد که جامعه از این امر مطلع شود.
- جامعه ما به مسئولین خود احترام می گذارد و اگر این ارزش گذاری همراه با شناخت باشد طبیعتا جامعه به گونه ای با مسئولین تعامل می کند که ضعف های آنها رشد پیدا نکند و مهار شود و این امری است که جامعه بهتر می داند با آن چه کند اما وظیفه نیروهای فکری هم ارائه اطلاعات به جامعه است؛
- نقد مسئولینی که مورد وثوق جامعه قرار گرفته به نفعشان است چرا که جامعه را وا می دارد تا از سر لطف به گونه ای رفتار کند تا نقاط ضعف مسئولینشان رشد پیدا نکند.
- این مستند را ارزشمند می دانم و متاسفم که شاهد واکنش های غیر منطقی در قبالش بودم، البته این گفته ام به معنای آن نیست که صد در صد پژوهش این مستند مطابق با واقعیت است؛ طبیعتا عده ای از صاحب نظران در این رابطه تحقیق کرده اند و امکان دارد تحقیقشان خیلی هم جامع نباشد لذا اظهار نظر دیگران می تواند این تحقیق را جامع تر کند ولی فکر می کنم برخی عامدانه می خواهند مسئولین ما را از نظارت آگاهانه جامعه محروم کنند که این ظلم به خود مسئولین است.
- زاویه دید اصلاح طلبان با مستند"من روحانی هستم" از این جهت است که آنها نمی خواهند روحانی برایش یادآوری شود که چگونه "آقای روحانی" شده است؟؛ روحانی با مواضعی که در مسیر انقلاب به نفع رهبری امام(ره) گرفته "آقای روحانی" شده؛ وی بخاطرقرار گرفتن درمسیر مصالح کشور"آقای روحانی" شده است چرا که در جاییکه لازم بوده بدون ذره ای رودربایستی از مصالح کشور دفاع کرده است، وی در وقایع کوی دانشگاه و قضیه آقای منتظری آنگونه که مصالح کشور طلب می کرده، عمل کرده است و اصلاح طلبان نمیخواهند این ها به روحانی یادآوری شود.
- اصلاح طلبان می خواهند به روحانی جهت دهند و وی را به مسیری که خود رفتهاند بکشانند، یعنی مسیری که بعضا بر خلاف مصالح ملی است ولی یادآوری این نکته که آقای روحانی، چگونه "آقای روحانی" شده به نفع خود اوست؛ باید برای روحانی یادآوری شود که چگونه و با چه جهت گیری هایی اعتماد جامعه را کسب کرده و توانسته مورد وثوق مردم قرارگیرد، و این خیلی موضوع مهمی است. پس از خودمان سوال کنیم که آیا نیروهای تندرو اصلاح طلب مایلند این مسیر همیشه پیش روی آقای روحانی قرار گیرد چرا که یادآوری میثاق ها و باورهای افراد موجبات بازداندگی آنها را در آینده فراهم می کند درست همانند درویشی که پس از توانگری همیشه کشکولش را به همراه دارد تا فراموش نکند از کجا به کجا رسیده است، بنابراین مرور گذشته پرافتخار مسئولین اثرگذار بر مسیری است که در آینده طی می کنند.
- نمی دانم چه کسانی به آقای علی لاریجانی مشورت داده اند تا نسبت به مستند" من روحانی هستم" موضع بگیرد، اگر من مشاور ایشان بودم ریاست محترم مجلس را از این اعلام موضع برحذر می داشتم؛ البته اگر یک مستند غیر منطقی و غیر مودبانه تولید می شد قضیه فرق می کرد اما باید تاکید کنم که دراین مورد کار وزینی صورت گرفته است.
- دقت کنیم که قرار نیست هر قضیه ای را تبدیل به یک جنجال سیاسی کنیم چرا که تنها یک مستند تهیه شده و حداکثر برخورد می توانست این باشد که دفتر ریاست جمهوری توضیحاتی ارائه کند چرا باید آقای نوبخت تولید این اثر هنری را مغرضانه بخواند و از قوه قضائیه درخواست اقدام کند. جنجال آفرینیها یک موضع ساده را سیاسی میکند؛ در این میان آقای لاریجانی به صورت شتابزده اعلام موضع کرده ولی چرا باید قوه قضائیه به این بحث ورود کند؟، این قوه کارها و وظایف فراوانی زیادی بر عهدهاش است که میبایست به آنها بپردازد ولی فرصت نمیکند نمی دانم چرا میبایست به چنین مسائلی ورود کند؟!.
- قوه قضائیه باید مدافع عناصر و اهالی فکری در جامعه باشد، پس این چه رویه است که دولتمردان دنبال می کند؟؛ آقایان توجه کنند پیش کشیدن چنین رویه ای باعث محدودیت زیاد فضای سیاسی می شود و تنها کسانی از این رویه سود می برند که نمی خواهند شناخت جامعه از مسئولین عمیق باشد.
- بسیاری از عناصر غیر منصف جریان اصولگرا هم بر بخش های درخشان کارنامه گذشته روحانی خط باطل می کشند و وی را کاملا خارج از مسیر ترسیم می کنند اما مستند" من روحانی هستم" اثبات میکند که این آقایان از دایره انصاف خارجند؛ این مستند می گوید که روحانی در خدمت رهبرمعظم انقلاب بوده و در زمان امام هم در خدمت به ایشان پیشتاز بوده است؛ درواقع این مستند هم دست عناصر تندروی دو طیف اصلاح طلب و اصولگرا را می بندد.
- در مستند" من روحانی هستم" اشاره کرده که روحانی نه تنها با تندروی های اصلاح طلبان موافق نبوده بلکه در مقابل آنها ایستاده است؛ تعابیر ایشان در مقابل تندروی های کسانی که با بسته شدن روزنامه"سلام" به دنبال بحران آفرینی برای کشور بودند قابل تقدیر است و مسلما عناصر تندروی اصلاحطلب نمی خواهند این شخصیت تداوم یابد.
- در واقع تندروهای هردو طیف می خواهند با شانتاژ و حرفهای غیرمنطقی خودشان و مواضعشان را پیش برند نه مواضع در مجموع منیت آقای روحانی را که بعضاً با ضعف هم همراه است.
- مستند" من روحانی هستم" نقاط قوت روحانی را بیش از ضعف هایش به رخ کشیده است.
- ورود آقای روحانی به ماجرای" مک فارلین به عنوان یکی از افراد مذاکره کننده بوده است که البته در زمانی امام به قضیه اشراف کامل داشت و همه مذاکرات زیر ذره بین بوده و ابعاد پنهانی نداشته است، آنچه در این ماجرا با امام در میان گذاشته نشده بود و ایشان و روسای قوای سه گانه وقت از آن بی اطلاع بودند "رایزنی ها و بحث هایی بود که هاشمی رفسنجانی قبل از ورود هیأت آمریکایی به سرپرستی "مک فارلین" به ایران انجام داده بود"؛ بنابراین بیان کردن حضور آقای روحانی در تیم مذاکره کننده ای که مورد اشراف امام و سران قوای وقت بوده و ضبط شده است، نقطه ضعفی برای وی محسوب نمی شود ودرواقع جامعه باید نسبت به عملکرد گذشته رییس جمهورش در قضایا آگاهی کافی داشته باشد.
- حضور آقای روحانی در قضیه "مک فارلین" در خاطرات هاشمی آمده و این سند قابل قبولی است چرا که این بخش از خاطرات هاشمی از سوی افرادی که در این قضیه ذی نفع بودند رد نشده است در ثانی آقای روحانی در مذاکراتی شرکت کرده که همه به آن اشراف داشتند و ضبط شده است و تخطئی ای هم درآن صورت نگرفته است، مستند هم نگفته که از سوی روحانی تخطی صورت گرفته است؛
- نقش آقایان هاشمی و روحانی در"مک فارلین" دو قضیه متفاوت است چرا که هاشمی سناریونویس و پیش برنده این قضیه بوده اما روحانی بعد از قضایای علنی شدن موضوع به مسئله ورود می کند لذا باید اینها را از هم تفکیک کرد؛ اما در مواردی مثل جنگ و مجمع عقلا که آقای روحانی در مسیر آقای هاشمی قرار می گیرد از نقاط ضعف وی به شمار می رود.
- اما معتقدم واکاوی هجمه ها علیه مستند " من روحانی هستم" مهم تر از پرداختن به ابعاد مسئله مک فارلین به عنوان یک حادثه تاریخی است، چرا که ابعاد مک فارلین باید در یک فضای منطقی بحث شود که معلوم شود تا کجا منطبق بر سیاست های نظام بوده و از کجا به بعد غیر منطقی و متاثر از اراده شخصی بوده و چه لطماتی وارد کرده است،{اینکه درقضیه مک فارلین بعضی از خویشاوندان هاشمی رفسنجانی سر از اسرائیل در بیاورند لطمه کمی برای انقلاب نبوده است، اما امام این قضیه را مهار کردند}.
- در جایی از مستند که بحث از"۹۹ نفر" می شود هم افراد دیگری مورد تعریض قرار می گیرند، به عنوان مثال در این قسمت از مستند به نفع هاشمی سخن گفته شده و آورده که جناح های مخالف هاشمی در این مورد به رهنمود امام گوش نداده اند؛ که در این جا مستند با بیانی منطقی و غیر سیاسی می گوید که امام مصلحت را در این می دیدند که چند دستگی ها بین مسئولین دامن زده نشود و بر نخست وزیری میر حسین موسوی تاکید داشتند، که این امر به نفع آقای هاشمی آورده شده است؛ حتی جای دیگری هم آورده شده که روحانی قاطعانه در برابر میر حسین موسوی ایستاده است.
- نباید بحث های تاریخی را اینچنین آلوده به سیاست و سیاست زدگی کرد چرا که بحث های تاریخی یک امر محققانه و در یک فضای غیر جنجالی باید مورد بررسی قرار گیرد؛ باز تاکید می کنم که تولید چنین مستنداتی صرفا موجب رشد آگاهی جامعه می شود پس اگر انتقادی از نظر تاریخی به این مستند وارد است صرفا در فضای کارشناسانه برخورد شود چرا که ورود مقام قضائی به چنین مواردی صرفا موجبات آلودگی فضای کارشناسانه را فراهم کرده و دیگر کسی جرات نمی کند بحث کارشناسی داشته باشد.
نظرات بینندگان