حاشیههای دیدار شاعران با رهبر انقلاب؛
جوانها امشب غوغا کردند/ ثبت در گینس و خروس بیمحل امیری اسفندقه/ سهم سادات یک شاعر از خمس ابیاتش!
با بغض میگفت بارها اسمم بود اما زمان در آخر همه چیز منتفی میشد.
این پا و آن پا میکردم، تا کارتهای دیدار را نگرفته بودم نگرانیام ادامه
داشت که نکند از این قافله شاعران جا بمانم، شده بود سالهایی که به قول
برخی دوستان دقیقه ۹۰ ناممان حذف شده بود و این دیدار را از دست داده بودیم،
اما کارت ویژه مهمان را که دریافت کردیم آرام آرام دلگرم شدیم که مهمان
حضرت یار خواهیم شد.
به گزارش شیرازه به نقل از فارس؛ ساعت حدود ۱۸ بود، اما شاعران به جهت ذوق زودتر آمده بودند و با شاعرانی چون بیابانکی و علی داوودی خوش و بشی داشته و در گوشه و کنار با این نوقلمان و نوسرایندگان صحبت میکردند، اما کاملا مشخص بود که همه نوعی نشاط دارند.
شاعران میان سال و یا سالخورده کم کم میآمدند، حسین اسرافیلی، عباس براتیپور، علی موسوی گرمارودی هم ملحق شدند و ساعت حرکت ۱۸:۳۰ اعلام شد، ولی به واقع زمان که به واسطه ساعت در دستمان بود نمیگذشت، حتی گذشت زمان را ثانیه به ثانیه میشمردیم اما بازهم همان بود که بود...
این بار برای اولین بار تدارکی دیده شده بود تا خبرنگارانی حضور داشته باشند چرا که این دیدارها اغلب شیرینی و حلاوت توصیف ناپذیری دارد و هر خبرنگاری دوست دارد باشد و بداند که چه میگذرد و اینار نصیب ما هم شد...
تا به ساعت مقرر نزدیک شویم شاعران که اجازه شعرخوانی یافته بودند شعرهای خود را زمزمه میکردند، حتی شاعران جوانی به واسطه دوستی با برخی شاعران برجسته در تلاش برای رایزنی جهت شعرخوانی بودند که کم و بیش امید داده میشد که در صورت وجود زمان مهلت به شما هم میرسد.
ما که کم کم شوق دیدار داشتیم با شاعرانی هم صحبت شدیم، برخیها سال اولی بودند و برخی حتی پنجمین سال حضور را تجربه میکردند، شاعران تنها ایرانی نبودند و از رسیه و تاجیکستان و هند هم مدعوینی آمده بودند، آنها هم از شوق شاعران ایرانی متعجب بودند، هم کلام که شدم فهمیدم آنها رهبر انقلاب را میشناسند، «خانم آنابرزینا» که در حیاط حوزه هنری ایستاده بود میگفت: اولین بار است با آیتالله خامنهای دیدار میکنم، تنها میتوانم بگویم هیجان زدهام اما ایشان را میشناسم.
این شاعر روس که در دانشگاه هم بینالملل تدریس میکند در ادامه میگفت: میدانم رهبر ایران هنر دوست و مهربان است و شعر را میشناسد، زمینههای مختلف هنر را دوست دارد و...
متعجب شده بودم از این اطلاعات یک بانوی روس، به خوبی از رهبر انقلاب اطلاعات داشت و همواره در تلاش بود آن هیجان خود را به زبان آورد، گرچه شور شاعران جوان کم از او نداشت که هیچ مضاعف هم بود.
محمد افسر رهبین رایزن فرهنگی افغانستان هم در گنجی ایستاده و نظارهگر ساعت برای حرکت بود، او نیز در گفتوگویی گفت که خوشحال است برای نخستین بار به این دیدار دعوت شده است و میتواند رهبری را از نزدیک ملاقات کند، هرچند از برنامه شعرخوانی شاعران افغان اطلاعی نداشت.
کم کم به ساعت ۱۸:۱۵ رسیدیم و تنها زمانی کمی مانده بود حرکت آغاز شود، پیرمردی با کلاه نمدی روی صندلی طبقه سوم حوزه هنری نشسته است، آثار گذشت زمان در مو و چهرهاش عیان بود، نامش محمد تقی علایی است، میگوید ساکن پیشواست، اولین سال است میآید اما ۴ کتاب شعر چاپ شده دارد، به این نیت آمده بود که دو کتاب به نامهای «دیوان علایی» و « حماسه عشقش» را تقدیم رهبر معظم انقلاب اسلامی کند، با حرارت حرف میزد و حتی اشک در چشمانش حلقه داشت، میگفت عاشق سید علی است، میگفت او را ببینم خواهم گفت من امشب قلب اسلام را زیارت کردهام، میگویم آقا: قلب مذهبم را زیارت کردهام، و امشب آرزوی ۶۰ سالهام برآورده شد.
شعری برای رهبرش سروده بود و تاکید داشت در محضر ایشان قرائت کند، اما گفته بودند اجازه دهید فرصت به شاعران جوان برسد، برایم چند بیتش را خواند حقیقتا با ذوق میخواند:
چهره خامنهای چهره مهتاب بود
دل او صاف و کلام و سخنش ناب بود
میکند با نگهش جام دلم را سیراب
لب او شربت قند و نگهش آب بود
شعر ادامه داشت و وصف رهبری از زبان این پیرمرد عاشق تمام نشدنی..
اینا تنها گوشه و شمایی است از حال و هوای حوزه هنری، سیده تکتم حسینی از شاعرانی است که به او وعده شعرخوانی داده بودند، او از افغانستان است، میگوید ساکن قم هستم و برای رهبری بهترین شعرم را خواهم خواند، میگفت هیجان زدهام، اولین بار است میآیم و دوست دارم زمان دیدار زود برسد.
انسیه سادات هاشمی شاعر جوان دیگری بود که میگفت سال گذشته از تبار شاعران برای دیار با معظم له جا ماندم،با بغض میگفت بارها اسمم در لیست بود اما زمان نهایی شدن همه چیز منتفی میشد، ظاهرا امسال رویایم محقق میشود، دعوت شدم و آمدم کارت را که گرفتم خیالم راحت شد، خبر حضورم را آقای قزوه دارد غیرمنتظره بود ،اما بسیار بسیار خوشحالم.
شاعران دیگری هم بودند مثل حسن شعبانی هم شعری در دست داشت، میگفت فرصت را به شاعران جوان میدهیم> اما اینگونه نجوا کرد که:
امام راحلمان بارها ستود شما را
همانچنان که علی را ستود جد گرامت
اشعار این گونه ناب و زیبا تمامی که ندارد هیچ، بلکه در وصف رهبری سرودن غرور انگیز است و این غرور در هنگام قرائت شاعران به من مخاطب منتقل میشد.
موسوی گرمارودی با ماشین شخصی راهی شد حجتالاسلام اخلاقی و انصارینژاد هم همراهیاش کردند، اما سیمین دخت وحیدی و شهرام شکیبا و رضا رفیع و دیگران همچنان میآمدند، سیار بود و میلاد عرفانپور، عبدالرحیم سعیدی راد هم در کنار دیگر شاعران بود، همه بودند هر آنکس که شعر را میشناخت با دل و جان آمده بود، ناصر فیض هم در کنار سایر مدیران حوزه در تدارک عزم گروه بود.
ساعت را که دیدم فهمیدم باید سوار اتوبوسهای در نظر گرفته شویم، قرار شده بود همه شب پس از مراسم با همین اتوبوسها به حوزه بازگردند، تا رفت و آمد سخت نباشد، کم کم حرکت کردیم.
شاعران جوانند دیگر، شیطنتهای خاص خود را داشتند، شعر میخواندند و گاهی برای سلامتی رهبری صلواتی بلند می فرستادند، مدام میگفتند ترافیک است و بزودی خواهیم رسید و سرانجام رسیدیم...
کارتهای شناسایی و دعوتها چک شد به خوبی پذیرایی از درب ورودی آغاز شده بود و همه آماده ضیافت شدند، وارد حیاطی شدیم که صفوف نمازگزاران مرتب میشد، باید ابتدا طبق برنامه نماز میخواندیم و سپس افطار و بعد هم مهمانی شاعران.
سرک میکشیدیم تا نظارهگر طلوع ورود رهبری باشیم، دیگر هرآنچه داشتیم به ذوق تبدیل شده بود، این موضوع در چهره تک تک حاضران مشهود بود، خواهر احمد عزیزی شاعر آئینی کشورمان گویی دیگر تاب نداشت، شاعرانی نیز از شهرستان آمده بودند آنها هم بیشتر از دیگران، ما هم در جمع چنان مشعوف بودیم که مدام سرک کشی میکردیم.
لحظه موعود رسید رهبری با عظمت وصف ناشدنی و لبخندی که خوشآمدگویی را به همراه داشت همه را به وجد آورد و صلوات بود که فضا را در هم میشکست، عقب بودیم صحنههای صفوف اول را کمتر میدیدیم اما آنچه مشخص بود دیدار برخی چهرهها و شاعرانی بود که با حضور رهبر انقلاب برای سلام و احوالپرسی خدمت ایشان میرسیدند. در لحظه آخر ورود رهبر انقلاب غلامعلی حداد عادل هم آمد او اکثرا در این نشستها و دیدارها حضور مییابد دوستدار شعر است و خود شاعری در خور.
کم کم گرد رهبر انقلاب مملو از شاعران مرد شده بود، کتاب و مجموعههاشان را میدادند و چفیه هدیه میگرفتند، کتاب مشفق کاشانی، مجموعه شعری امیری فیروزکوهی و مجموعه کتابهای موسوی گرمارودی و امثالهم تقدیم رهبر انقلاب شد، از نخستین افراد موسوی گرمارودی بود که با معظم و له به صحبت پرداخت.
صلای اذان و موذن همه را به صفوف بازگرداند گرچه سخت بود دست کشیدن از زیارت یار، اما باید برنامه همانطور که تدارک دیده شده پیش میرفت، نماز با اقامه رهبر انقلاب طعمی دارد که باید چشیده باشی آنهم در ماه مبارک به ما که چسبید و به قول بچهها روزیمان مقدر شده بود نماز را به ایشان اقتدا کنیم.
نماز که تمام شد به سمت فضایی که برای افطار در نظر گرفته شده بود رفتیم، اما همچنان از هر منفذی آقا را دنبال می کردیم تا ببینیمش و با چشمانمان ثبت لحظات کنیم هرچند زود تمام میشود اما باید در دلمان ثبت میکردیم.
پس از افطار به سمت محل شعر خواهی راهنمایی می شدیم که به این دلیل که در مرتبه نخست فرصت احوالپرسی و گفتوشنود با رهبری برای آقایان فراهم شده بود ، ایشان با دقت نظر به سمت بانوان حاضر در محفل که ۲۳ نفر بودند آمدند و آنها را مورد تفقد قراردادند، برخیها اشک شوق میریختند و برخی همانند زینب عزیزی خواهر احمد عزیزی شعر می خواند و برای رهبر انقلاب، عظمت کشور دعا میخواند. بارها از جملاتی آهنگین استفاده کرد، واژههای مسجع که وزنش همسان بود، این سخنان باعث شد رهبر انقلاب به ایشان عرض کنند، شما به مانند آقای عزیزی هستید و ماشاءالله چیزی از ایشان کم ندارید.
در این حین گویی من که منتظر فرصتی بودم کتاب «عصرانه های ادبی خبرگزاری فارس» را که بزودی منتشر میشود و ما آماده کرده بودیم خدمت رهبر انقلاب تقدیم کنیم، خدمت ایشان دادم و توضیح درباره شرح ماوقع هم داده شد تا ایشان در جریان قرار گیرند و در ادامه برای تمامی فعالان و همکاران دعا فرموده و عنوان کردند هر مجموعه یا کتابی به بنده داده میشود حتما تورقی در ان میکنم.
برخی چفیه میخواستند برخی اشعارشان را میدادند و ایشان با سعه صدر همه را دریافت کرده و به دقت با شاعران جوان صحبت میکرد.
همه چیز آماده برپایی نشست شعر خوانی در نیمه ماه رمضان بود، نشستی که هرساله برپا میشود و ابتدا شاعران شعر میخوانند و سپس رهبر انقلاب مواردی را مطرح میفرمایند.
اما همه که در جایگاه خود نشستند و در راس آنها رهبر انقلاب به همراه علیرضا قزوه و حجت الاسلام محمدی گلپایگانی قرار گرفتند،قرار شد قرآن قرائت شود، اما امیری اسفندقه دقایقی در کنار رهبر انقلاب حاضر شد و شروع به صحبتی کرد و با پایان صحبتهایش قرآن تلاوت شد.
سکوت محض بود همه تلاوت زیبا را میشنیدند، ساعت حدودا به ۲۱:۵۰ دقیقه رسید، اجرای برنامه و معرفی شاعران برعهده علیرضا قزوه مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری بود، او ابتدا توضیحی داد که در این مراسم شاعرانی از ایران و برخی کشورهای فارسی زبان همسایه حضور دارند و قرار است شعر بخوانند.
با این توضیحات و معرفی اندک و یادکردی از شاعران درگذشته مراسم از ساعت ۲۲ آغاز شد. قزوه مراعات زمان را میکرد متذکر میشد که شاعران یک غزل و یا یک سروده بخوانند، تا فرصت به سایرین برسد.
به رسم ادب از شاعران و بزرگان محفل چون گرمارودی، سبزواری، براتیپورکه همانند هرسال فرصت را به شاعران جوان میدهند تشکر کرد.
شاعران جوان لبخندی زدند و گویی از اینکه زمان بیشتری به آنها داده میشود و میتوانند در حضور رهبری شعر بخوانند خوشحال بودند.
«ظهیر احمد صدیقی» نخستین شاعر از پاکستان بود که به رسم مهمان نوازی از سوی قزوه برای شعر خوانی دعوت شد، اینگونه معرفی شد که حافظ کل قرآن است، شاعری پیشکسوت از پاکستان که البته هدیهای منقش به شعری که خوشنویسی شده بود تقدیم رهبر انقلاب کرد.
او اینگونه خواند: " ای شما ایرانیان "
ای فروغ فکر و فن از نور افکار شما
رونق گلزار ما از رنگ رخسار شما
ثابت و قایم مثال کوه کردار شما
همچو برگ گل لطیف و نرم گفتار شما
ای عزیزان عجم ای صاحبان دین و دل
دیدن خضر و مسیحا هست، دیدار شما
من ز پاکستان بیاوردم درود پرخلوص
صد دعای دوستان پاک نثار شما
پس از قرائت اشعار این شاعر رهبر انقلاب خطاب به ایشان فرمودند، خیلی خوب بود، هم خوش مضمون،خوش لفظ و خوش جهت بود، این مورد از همه مهمتر است، برخی اشعار خوش مضمون و خوش لفظ نیست که این موضوع مهم است.
شاعر هندوستانی با نام «بالرام شکلا» نفر دوم بود، او در دانشگاه دهلی مدرس است، و به تازگی ترجمانی از ترکیببند محتشم را مکتوب کرده است. در این مراسم شعری برای مولا علی(ع) خواند. مطلع آن شعر اینگونه است:
به من رساند نسیم سحر سلام علی / برهمنم که شدم چون عجم غلام علی(ع)
من ضعیف چگونه به شعر پردازم / کنار معجزه کامل کلام علی(ع)
چو کوکی که ز مادر آموزد / خوشم که نکته می آموزم از مرام علی(ع)
در پایان شعر این شاعر که حاضران بارها قافیهها را همراهی میکردند رهبر انقلاب ضمن تنقد فرمودند: خیلی خوب بود، انشاءلله مشمول کمک و توجه آن بزرگوار قرار گیرید.
در ادامه مراسم شاعری پاکستانی شعر خواند،قزوه پیش از دعوت او برای شعرخوانی به رهبر انقلاب و حضار گفت: وی فردی است که در دهه هشتاد میلادی، هنگام سفرش در هیات کمیته صلح شوروی به یکی از کشورهای خلیج فارس در پاسخ به درخواست یکی از امرای عرب برای قراعت شعر آنی، شعری سرود که ردیف آن خلیج فارس بود و در آن مجلس قرائت کرد.
این جسارت شاعر فارسی گوی شوروی سابق، خاطر امرای عرب را تلخ کرد و تا آخر مجلس در سکوت رفتند پس از این توضیحات مومن قنات اینگونه آغاز به خواندن کرد که؛
از خلیج فارس میآید نسیم فارسی
ابر در شیراز میبارد چو سیم فارسی
تا شعر به این بیت میرسد که : شیخ را سرمست دیدم یک شبی از بوی نفت رفت با عطر کفن عطر و شمیم فارسی
پس از این بیت رهبر انقلاب به مزاح فرمودند: مثل امشب! اما خیلی خوب بود، به یاد آقای قزوه هم آوردید که بگوید خلیج فارس.
تدارک و چینش به نحوی بود که سه بانوی شاعر از سه کشور ادامه مراسم را به خود اختصاص دادند.
«آنا برزینا» از روسیه یکی از این شاعران بود، پیش از این در سریال شهید بابایی هم نقش آفرینی کرده بود و اکنون در روسیه فارسی تدریس میکند، او اینگونه خواند: این خاک گهربار که ایران شده نامش، شیری است که که در بین دو دریاست کنامش و...
رهبر انقلاب بارها در میان شعرخوانی این بانوی روس از واژه آفرین برای تحسین استفاده کردند.
«فرزانه خجندی» از دیگر شاعرانی بود که از فعالان نشر تاجیکستان است، این شاعر سروده اش اینگونه بود، درود ای قاصد فردا شبت خوش باد و روزت خوش ...
رهبر انقلاب با تکرار این مصرع فرمودند موفق باشید.
«سیده تکتم حسینی» از مهاجران افغانستان در ایران شاعر دیگر بود که دعوت به شعرخوانی شد،
نشسته برف پیری روی مویت دلم می خواست تا باران بگیرد
تنت از خستگی خرد و خمیر است بیا تا خانه بوی نان بگیرد
تا رسید به این بیت که ...
خدا را شکــــر اگر امروز غـــــم هست
حرم هست و حرم هست و حرم هست
خودت گفتی به من امکان ندارد
دل سادات در ایــران بگیرد
رهبر انقلاب تحسین این بخش شعر را تکرار کردند و فرمودند: آفرین خیلی خوب بود.
غزاله شریفیان شعری را در وصف سفر خواند اینگونه بود، بدون مقصد پایانهها شبیه هماند، همین که دور شوی خانهها شبیه هم اند.
آقا در پایان این شعرخوانی فرمودند: خیلی خوب بود دست شما در نکند.
پیش از شعرخوانی انسیه سادات هاشمی، قزوه به سیمین دخت وحیدی اشاره کرد که شعری بخواند که ایشان بدون کلام زمان را به جوان تذکر داده و مجری برنامه از این حسن نظر تشکر کرد و فرصت شعرخوانی به هاشمی رسید، او آغاز کرد و خواند:
مزه ی عشق به این خوف و رجا هاست رفیق
عشق سرگرمی اش آزار و تسلاست رفیق !
قیمت یک سحر آغوش چشیدن ، صد شب
گریه و بغض و تب و آه و تمناست رفیق !
اما شعر به این حدود رسید که رهبر انقلاب فرمودند از ابتدا مجدد بخوانید، که هاشمی این بار با آرامش بیشتری قرائت کرد و معظم له در پایان فرمودند: آفرین.
حسین عباسپور شاعر جوان بود که پیرامون امام حسن مجتبی(ع) شعری خواند، شعری قوی که بیتی از آن در پی میآید:
بارها از سفرهاش با اینکه نان برداشتند/ روز تشییع تنش تیرو کمان برداشتند
رهبر انقلاب هم به تحسین این شاعر کلامی فرمودند و گفتند خیلی خوب بود.
«رضا شیبانی» از شاعران آذری زبان شعری خواند فارسی اما در مصرعی از آن نام قالی تبریز آمده بود که رهبر انقلاب در پایان به زبان ترکی فرمودند: شما تبریزی هستید؟ ترویج قالی تبریز میکنید مشخص است تبریزی هستید، که شیبانی سخن ایشان را تایید کرد و گفت بله تبریزی هستم.
آقا در ادامه فرمودند: شهریار هم در سن شما بود همین جوری شعر می گفت.
قزوه در ادامه وارد بحث شد و گفت: یعنی ضعیف!
آقا در این حین فرمودند: نه ضعیف نیست، رو به آبادانی دارد، خیال نباید کرد اینجا منزل آخر است، بلکه منزل اول است، فردی که شعر خوبی نمیگوید، وارد راه نمیشود، اما شما وارد منزل شدهاید، پیش روید از شهریار هم بالاتر میزنید.
همچنان شاعران جوان گوی سبقت را از یکدیگر میربودند، من نیز در کنجی نظاره گر این ماراتن شعرخوانی بودم، اما برایم جالب بود رهبر کشور با این همه مشغله این همه دقیق و ظریف به شعر احاطه دارد و بارها مواردی را با باریک بینی تذکر میدهد. نوبت به علی فردوسی رسید، غزلی خواند اینگونه: یک اتفاق ساده مرا بیقرار کرد/ باید نشست و یک غزل تازه کار کرد....
که رهبر انقلاب به این شاعر فرمودند: خیلی خوب بود، آفرین، مضمون و لفظ و جهت و همه چیز خوب بود، اما یکی از کارکردهای سنگ را نگفتید، آنهم اینکه هر سنگ که بر سینه زدم نقش تو بگرفت.
علیرضا قنبری از مشهد و پنجره فولاد خواند:
هر چند که درشهر تو بازار زیاد است
باید برسم زود... خریدار زیاد است
من در به درِپنجره فولادم و دیریست
بین من و آن پنجره دیوار زیاد است
آنقدر کریمی که بدهکار تو کم نیست
آنقدر کریمی که طلبکار زیاد است!
پاییز رسیدم به حرم با همه گفتم:
اینجا چقدر چادر گلدار زیاد است!
با بار گناه آمده ام مثل همیشه
با بار گناه آمدم این بار زیاد است!
رهبر انقلاب در میانه شعرخوانی به مزاح فرمودند: زیارت از همه چیز بهتر است. که حاضران همه خندیدند.
حضرت آیت الله خامنه ای در پایان شعر این شاعر جوان گفتند: آفرین، آفرین، خیلی خوب بود با حال و با مضمون.
«احمد بابایی» از دیگران شاعرانی بود که شعرش انصافا بار داشت و قافیه، مضمون داشت و موضوع، هر چه بخواهم توصیف کنم کم است او شعری خواند که بارها همگان را به تحسین وا داشت.
خبر، آمیخته با بغض گلوگیر شدهست
سیل دلشوره و آشوب، سرازیر شدهست
سرِ دین، طعمهی سرنیزهی تکفیر شدهست
هر که در مدح علی(ع) شعر جدید آوردهست
گویی از معرکهها نعش شهید آوردهست
روضهی مشک رسیدهست به بیآبیها
خون حق میچکد از ابروی محرابیها
باز هم حرمله... سرجوخهی وهابیها
کوچه پسکوچهی آینده، به خون تر شده است
باز بوزینهی کابوس، به منبر شده است
خط و ربط عرب ای کاش که کاشی گردند
تا حرم، همسفر «قافلهباشی» گردند
لاشهخواران سقیفه، متلاشی گردند...
آقا پس از اتمام ابیات فرمودند: آفرین خیلی خوب بود، عالی، زنده باشید، جوانها امشب غوغا کردهاند.
«علی سلیمانی» شاعر دیگر بود نامش آشناست بارها در جشنوارهها رتبه کسب کرده او نیز ۲۲ ساله است و شعری خواند اینگونه:
نشستهام مثل بچه شیری ، که دل به چشم غزال دارد
بهار گیسوی و چشم سبزی ، که با زمستان جدال دارد
مرام چشمش مرام جادو ، هزار جنگل ، هزار آهو
خزر به گونه ، خزان به گیسو ، به جای ابرو هلال دارد
کشیده نقشی به روی شالش ، چه نقشه هایی ، خوشا به حالش
نشان خون خواهی از جنوب و نشان مهر از شمال دارد
پرنده ام رو به آسمانش ، همیشه دل بسته ام به خوانش
که آروزی من است و این من ، چه آرزویی محال دارد
چه چشم های ترانه سوزی ، چه وزن نابی ، عجب عروضی
شکوه شعر دری ست نامش ، غزل کنارش خیال دارد
در این هنگام رهبر انقلاب خطاب به این شاعر فرمودند: شما پیر هستید؟ حتما از زبان ما گفتهاید. اگر به جای "پیرم" واژه "طفلم" قرار دهید بهتر است. در این لحظه همه حاضران خندیدند. ایشان فرمودند: جدا از شوخی ، با غمهای ۷۰ ساله توجیه میکنم، یعنی از لحاظ سنی طفلم اما غم ۷۰ سالهها را دارم.
«ملکیان» شعری از دفاع مقدس خواند، فرزند جانبازی که حضرت آقا پس از شعرخوانیاش پرسیدند: پدر شما جانباز است؟ که این شاعر گفت: بله، معظم له در ادامه تاکید کردند: سلام ما را به پدرتان برسانید.
«میثم داوودی» ۱۸ ساله غزلی تقدیم به امام هادی(ع) کرد. که رهبر انقلاب پس از استماع فرمودند: آفرین خوب بود، انصافا جوانها خیلی خوب شعر میگویند.
«مهدی نظارتیـ شعری برای کودکان غزه خواند، او پیش از آغاز گفت: شعر سپیدی میخوانم برای غزهای که بیش از کودکان در آن کودکی کشته میشود.
حضرت آیتالله خامنهای صادقانه پس از گوش فرا دادن به این ابیات فرمودند: خیلی خوب بود، طیبالله. ما مانوس با شعر سپید نیستیم، اما شعر شما را فهمیدیم. این جمله رهبر انقلاب حاضران را را به وجد آورد.
در این مراسم «موسی عصمتی» شعری با این مطلع که آیا شما نشانهای از من ندیدهاید، قرائت کرد که رهبر فرهیخته انقلاب به ایشان فرمودند: آفرین خیلی خوب بود، تخیل و لفظ و خیلی چیزها داشت. زنده باشید.
اما تنها شاعری که شعر طنز خواند، سعید طلایی بود، او یادی از ابوالفضل زرویی نصرآباد کرد و از ولی امر مسلیمن تقاضای دعا جهت بهبودی این شاعر را نمود و اینطور قرائت کرد:
فکرم همهجا هست، ولی پیش خدا نیست
سجادۀ زردوز که محراب دعا نیست
گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟
اندیشه سیال من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟!
از شدت اخلاص من عالم شده حیران
تعریف نباشد، ابداً قصد ریا نیست!
از کمیتِ کار که هر روز سه وعده
از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست
این ابیات و امور بیان شده در این شعر باعث شد رهبر انقلاب خطاب به شاعر بگویند: در گینس باید ثبت شود. خیلی خوب بود، خدا انشاءلله این نماز را از شما قبول کند.
در این مراسم بلال کمالی شعر ترکی تقدیم به ساحت امام رضا (ع) کرد و در ادامه و پس از او شریف صادقی شاعر پیشکسوت قم پیش از خواندن غزلی در مدح امام زمان خطاب به رهبری گفت: سه سال و نیم قبل زمین خوردم، ۵ میلیون تومان خرج کردم، دو سال و نیم در بستر بودم. با هیچ عایدی، نه بیمهای نه چیزی و.. زندگی میکردم. اینها را فقط خدمت شما می گویم.
آقا خطاب به این شاعر فرمودند: الحمدالله خدا هست بگرداند. خدا نبود چه میکردیم.
نکته حائز اهمیت در این مراسم شعرخوانی این بود که شاعرانی دعوت به شعرخواندن شدند که برای اولین بار در این دیدارها شعر میخواندند و این نکته از سوی قزوه بارها تکرار شد و همه شعر اولی بودند.
حجتالاسلام سید عبدالله حسینی شاعری بود که پس از ۱۵ سال شعر میخواند، او گفته بود تنها ۸ بند می خوانم اما اصل سروده ام ۵۰ بیت است، در ادامه گفت: از این میان من تنها خمس ابیات را می خوانم، که رهبر انقلاب به مزاح فرمودند: سهم سادات را خودتان بردارید.
اما پس از شعرخوانی این شاعر حضرت آیتالله خامنهای که تماما به دقت گوش فرا میدادند و من بارها ایشان را نظارهگر بودم، فرمودند: این شعر اطلاعات فقهی، اصولی و نحوی و صرفی خوبی داشت، بالاخره شما طعنی به اصحاب عبا زدهاید، اشکال وارد دارید که چرا به استکبار توجه نمیکنید، اما اینها بیش از همه با اسکتبار برخورد می کنند، شما خوب بود نیمه پر لیوان را میدیدید که در این دوره نیمه پر بیشتر هم شده است.
حجتالاسلام محمد حسین انصاری نژاد شعری قوی و اخلاقی خواند که رهبر انقلاب فرمودند: شعر خیلی خوبی بود آفرین.
زمان گذشت، عقربهها دور را تندتر نشان میداد، یک ساعت و ربع از نشست گذشته بود بی انکه فردی خسته شود ، مزاحها و شیطنتهای گاه و بیگاه جوانان فضا را تغییر داده بود و همه با اشتیاق اشعار را دنیال میکردند.
حجت الاسلام ذکریا اخلاقی در ادامه به دستور رهبر انقلاب شعری خواند. آقا برای دعوت از این شاعر فرمودند این وقت اضافه است برای شعرخوانی.
علیرضا قزوه زمان را به رهبر انقلاب داد تا ایشان انتخاب کنند که شاعران شعر بخوانند یا خودشان به سخنانی بپردازند که ایشان خطاب به آقای غلامعلی حداد عادل و حجتالاسلام گلپایگانی فرمودند: شعر نمیخوانید؟ الحمدالله جوانها خیلی خوب بودند، خدا حفظ شان کند، و برکات و جلوههای جوانی را در بچههای خوب افزایش دهد.
پس از این سخنان حداد عادل ابیاتی را قرائت کرد: آسمان ابری است ماه پیدا میشود، ماه پنهان است اما گاه پیدا میشود
ماه بازی میکند با خاکیان از پشت ابر/ گاه پنهان میشود ناگاه پیدا میشود و....
حجتالاسلام محمدی گلپایگانی هم ابیاتی خواند، اما پیش از آن خطاب به رهبری فرمود: چند سالی است که اینجا شعر نمیخوانم، اما شعری میخوانم که شاید آقا راضی نباشند. از این رو عذر میخواهم؛ مطلع این شعر اینگونه بود:
بیا که طالع صبح امید ما اینجاست/ بیا سرای حسین پور مصطفی اینجاست
و...
آقا سپس خطاب به مرتضی امیری اسفدقه فرمودند شما شعر ندارید؟ چیزی بخوانید. که اسفندقه اجابت کرد و خواند: با تو اگر دوباره قراری نداشتیم/ هرگز به کار آئینه کاری نداشتیم و...
این شاعر ادامه داد: دو سال پیش خدمت شما قصیده ای خواندم، فرمودید همه اینها را میشود در غزلی سرود، در هنگام مراجعه به خانه ناراحت شدم که چرا باعث تکدر خاطر شما شدهام، از این رو ۴ غزل سرودم. به محفلی که سخن از لطایف غزل است/ قصیده هر که بخواند خروس بی محل است و...
رهبر انقلاب پس از این ابیات و سخنان فرمودند: هرچه میتوانید از طبعتان استفاده کنید. آن را تقویت کنید. ما دعا میکنیم. این چیزها هم دعایی است هم دوایی، آفت انسانها در هر رشتهای آن است که فکر میکنند هرجایند آنجا منزل آخر است، اما از همانجا سقوط آغاز میشود.
ایشان تاکید فرمودند: شاعران خود را با فردوسی، خاقانی و نظامی مقایسه کنند، شاعرانی که تا آخر پیش می رفتند، شعری پیری و جوانی شان را قیاس کنند، در مواردی هم بهتر بوده است.
بانوان شاعر در ادامه به شعرخوانی زیاد آقایان اعتراض کردند که معظم له خطاب به آنها فرمودند: شما هم شعر کم نخوانده اید. مردها اسمشان به بدی در رفته است، مظلوم تر از خانمها هستند.
به گزارش شیرازه به نقل از فارس؛ ساعت حدود ۱۸ بود، اما شاعران به جهت ذوق زودتر آمده بودند و با شاعرانی چون بیابانکی و علی داوودی خوش و بشی داشته و در گوشه و کنار با این نوقلمان و نوسرایندگان صحبت میکردند، اما کاملا مشخص بود که همه نوعی نشاط دارند.
شاعران میان سال و یا سالخورده کم کم میآمدند، حسین اسرافیلی، عباس براتیپور، علی موسوی گرمارودی هم ملحق شدند و ساعت حرکت ۱۸:۳۰ اعلام شد، ولی به واقع زمان که به واسطه ساعت در دستمان بود نمیگذشت، حتی گذشت زمان را ثانیه به ثانیه میشمردیم اما بازهم همان بود که بود...
این بار برای اولین بار تدارکی دیده شده بود تا خبرنگارانی حضور داشته باشند چرا که این دیدارها اغلب شیرینی و حلاوت توصیف ناپذیری دارد و هر خبرنگاری دوست دارد باشد و بداند که چه میگذرد و اینار نصیب ما هم شد...
تا به ساعت مقرر نزدیک شویم شاعران که اجازه شعرخوانی یافته بودند شعرهای خود را زمزمه میکردند، حتی شاعران جوانی به واسطه دوستی با برخی شاعران برجسته در تلاش برای رایزنی جهت شعرخوانی بودند که کم و بیش امید داده میشد که در صورت وجود زمان مهلت به شما هم میرسد.
ما که کم کم شوق دیدار داشتیم با شاعرانی هم صحبت شدیم، برخیها سال اولی بودند و برخی حتی پنجمین سال حضور را تجربه میکردند، شاعران تنها ایرانی نبودند و از رسیه و تاجیکستان و هند هم مدعوینی آمده بودند، آنها هم از شوق شاعران ایرانی متعجب بودند، هم کلام که شدم فهمیدم آنها رهبر انقلاب را میشناسند، «خانم آنابرزینا» که در حیاط حوزه هنری ایستاده بود میگفت: اولین بار است با آیتالله خامنهای دیدار میکنم، تنها میتوانم بگویم هیجان زدهام اما ایشان را میشناسم.
این شاعر روس که در دانشگاه هم بینالملل تدریس میکند در ادامه میگفت: میدانم رهبر ایران هنر دوست و مهربان است و شعر را میشناسد، زمینههای مختلف هنر را دوست دارد و...
متعجب شده بودم از این اطلاعات یک بانوی روس، به خوبی از رهبر انقلاب اطلاعات داشت و همواره در تلاش بود آن هیجان خود را به زبان آورد، گرچه شور شاعران جوان کم از او نداشت که هیچ مضاعف هم بود.
محمد افسر رهبین رایزن فرهنگی افغانستان هم در گنجی ایستاده و نظارهگر ساعت برای حرکت بود، او نیز در گفتوگویی گفت که خوشحال است برای نخستین بار به این دیدار دعوت شده است و میتواند رهبری را از نزدیک ملاقات کند، هرچند از برنامه شعرخوانی شاعران افغان اطلاعی نداشت.
کم کم به ساعت ۱۸:۱۵ رسیدیم و تنها زمانی کمی مانده بود حرکت آغاز شود، پیرمردی با کلاه نمدی روی صندلی طبقه سوم حوزه هنری نشسته است، آثار گذشت زمان در مو و چهرهاش عیان بود، نامش محمد تقی علایی است، میگوید ساکن پیشواست، اولین سال است میآید اما ۴ کتاب شعر چاپ شده دارد، به این نیت آمده بود که دو کتاب به نامهای «دیوان علایی» و « حماسه عشقش» را تقدیم رهبر معظم انقلاب اسلامی کند، با حرارت حرف میزد و حتی اشک در چشمانش حلقه داشت، میگفت عاشق سید علی است، میگفت او را ببینم خواهم گفت من امشب قلب اسلام را زیارت کردهام، میگویم آقا: قلب مذهبم را زیارت کردهام، و امشب آرزوی ۶۰ سالهام برآورده شد.
شعری برای رهبرش سروده بود و تاکید داشت در محضر ایشان قرائت کند، اما گفته بودند اجازه دهید فرصت به شاعران جوان برسد، برایم چند بیتش را خواند حقیقتا با ذوق میخواند:
چهره خامنهای چهره مهتاب بود
دل او صاف و کلام و سخنش ناب بود
میکند با نگهش جام دلم را سیراب
لب او شربت قند و نگهش آب بود
شعر ادامه داشت و وصف رهبری از زبان این پیرمرد عاشق تمام نشدنی..
اینا تنها گوشه و شمایی است از حال و هوای حوزه هنری، سیده تکتم حسینی از شاعرانی است که به او وعده شعرخوانی داده بودند، او از افغانستان است، میگوید ساکن قم هستم و برای رهبری بهترین شعرم را خواهم خواند، میگفت هیجان زدهام، اولین بار است میآیم و دوست دارم زمان دیدار زود برسد.
انسیه سادات هاشمی شاعر جوان دیگری بود که میگفت سال گذشته از تبار شاعران برای دیار با معظم له جا ماندم،با بغض میگفت بارها اسمم در لیست بود اما زمان نهایی شدن همه چیز منتفی میشد، ظاهرا امسال رویایم محقق میشود، دعوت شدم و آمدم کارت را که گرفتم خیالم راحت شد، خبر حضورم را آقای قزوه دارد غیرمنتظره بود ،اما بسیار بسیار خوشحالم.
شاعران دیگری هم بودند مثل حسن شعبانی هم شعری در دست داشت، میگفت فرصت را به شاعران جوان میدهیم> اما اینگونه نجوا کرد که:
امام راحلمان بارها ستود شما را
همانچنان که علی را ستود جد گرامت
اشعار این گونه ناب و زیبا تمامی که ندارد هیچ، بلکه در وصف رهبری سرودن غرور انگیز است و این غرور در هنگام قرائت شاعران به من مخاطب منتقل میشد.
موسوی گرمارودی با ماشین شخصی راهی شد حجتالاسلام اخلاقی و انصارینژاد هم همراهیاش کردند، اما سیمین دخت وحیدی و شهرام شکیبا و رضا رفیع و دیگران همچنان میآمدند، سیار بود و میلاد عرفانپور، عبدالرحیم سعیدی راد هم در کنار دیگر شاعران بود، همه بودند هر آنکس که شعر را میشناخت با دل و جان آمده بود، ناصر فیض هم در کنار سایر مدیران حوزه در تدارک عزم گروه بود.
ساعت را که دیدم فهمیدم باید سوار اتوبوسهای در نظر گرفته شویم، قرار شده بود همه شب پس از مراسم با همین اتوبوسها به حوزه بازگردند، تا رفت و آمد سخت نباشد، کم کم حرکت کردیم.
شاعران جوانند دیگر، شیطنتهای خاص خود را داشتند، شعر میخواندند و گاهی برای سلامتی رهبری صلواتی بلند می فرستادند، مدام میگفتند ترافیک است و بزودی خواهیم رسید و سرانجام رسیدیم...
کارتهای شناسایی و دعوتها چک شد به خوبی پذیرایی از درب ورودی آغاز شده بود و همه آماده ضیافت شدند، وارد حیاطی شدیم که صفوف نمازگزاران مرتب میشد، باید ابتدا طبق برنامه نماز میخواندیم و سپس افطار و بعد هم مهمانی شاعران.
سرک میکشیدیم تا نظارهگر طلوع ورود رهبری باشیم، دیگر هرآنچه داشتیم به ذوق تبدیل شده بود، این موضوع در چهره تک تک حاضران مشهود بود، خواهر احمد عزیزی شاعر آئینی کشورمان گویی دیگر تاب نداشت، شاعرانی نیز از شهرستان آمده بودند آنها هم بیشتر از دیگران، ما هم در جمع چنان مشعوف بودیم که مدام سرک کشی میکردیم.
لحظه موعود رسید رهبری با عظمت وصف ناشدنی و لبخندی که خوشآمدگویی را به همراه داشت همه را به وجد آورد و صلوات بود که فضا را در هم میشکست، عقب بودیم صحنههای صفوف اول را کمتر میدیدیم اما آنچه مشخص بود دیدار برخی چهرهها و شاعرانی بود که با حضور رهبر انقلاب برای سلام و احوالپرسی خدمت ایشان میرسیدند. در لحظه آخر ورود رهبر انقلاب غلامعلی حداد عادل هم آمد او اکثرا در این نشستها و دیدارها حضور مییابد دوستدار شعر است و خود شاعری در خور.
کم کم گرد رهبر انقلاب مملو از شاعران مرد شده بود، کتاب و مجموعههاشان را میدادند و چفیه هدیه میگرفتند، کتاب مشفق کاشانی، مجموعه شعری امیری فیروزکوهی و مجموعه کتابهای موسوی گرمارودی و امثالهم تقدیم رهبر انقلاب شد، از نخستین افراد موسوی گرمارودی بود که با معظم و له به صحبت پرداخت.
صلای اذان و موذن همه را به صفوف بازگرداند گرچه سخت بود دست کشیدن از زیارت یار، اما باید برنامه همانطور که تدارک دیده شده پیش میرفت، نماز با اقامه رهبر انقلاب طعمی دارد که باید چشیده باشی آنهم در ماه مبارک به ما که چسبید و به قول بچهها روزیمان مقدر شده بود نماز را به ایشان اقتدا کنیم.
نماز که تمام شد به سمت فضایی که برای افطار در نظر گرفته شده بود رفتیم، اما همچنان از هر منفذی آقا را دنبال می کردیم تا ببینیمش و با چشمانمان ثبت لحظات کنیم هرچند زود تمام میشود اما باید در دلمان ثبت میکردیم.
پس از افطار به سمت محل شعر خواهی راهنمایی می شدیم که به این دلیل که در مرتبه نخست فرصت احوالپرسی و گفتوشنود با رهبری برای آقایان فراهم شده بود ، ایشان با دقت نظر به سمت بانوان حاضر در محفل که ۲۳ نفر بودند آمدند و آنها را مورد تفقد قراردادند، برخیها اشک شوق میریختند و برخی همانند زینب عزیزی خواهر احمد عزیزی شعر می خواند و برای رهبر انقلاب، عظمت کشور دعا میخواند. بارها از جملاتی آهنگین استفاده کرد، واژههای مسجع که وزنش همسان بود، این سخنان باعث شد رهبر انقلاب به ایشان عرض کنند، شما به مانند آقای عزیزی هستید و ماشاءالله چیزی از ایشان کم ندارید.
در این حین گویی من که منتظر فرصتی بودم کتاب «عصرانه های ادبی خبرگزاری فارس» را که بزودی منتشر میشود و ما آماده کرده بودیم خدمت رهبر انقلاب تقدیم کنیم، خدمت ایشان دادم و توضیح درباره شرح ماوقع هم داده شد تا ایشان در جریان قرار گیرند و در ادامه برای تمامی فعالان و همکاران دعا فرموده و عنوان کردند هر مجموعه یا کتابی به بنده داده میشود حتما تورقی در ان میکنم.
برخی چفیه میخواستند برخی اشعارشان را میدادند و ایشان با سعه صدر همه را دریافت کرده و به دقت با شاعران جوان صحبت میکرد.
همه چیز آماده برپایی نشست شعر خوانی در نیمه ماه رمضان بود، نشستی که هرساله برپا میشود و ابتدا شاعران شعر میخوانند و سپس رهبر انقلاب مواردی را مطرح میفرمایند.
اما همه که در جایگاه خود نشستند و در راس آنها رهبر انقلاب به همراه علیرضا قزوه و حجت الاسلام محمدی گلپایگانی قرار گرفتند،قرار شد قرآن قرائت شود، اما امیری اسفندقه دقایقی در کنار رهبر انقلاب حاضر شد و شروع به صحبتی کرد و با پایان صحبتهایش قرآن تلاوت شد.
سکوت محض بود همه تلاوت زیبا را میشنیدند، ساعت حدودا به ۲۱:۵۰ دقیقه رسید، اجرای برنامه و معرفی شاعران برعهده علیرضا قزوه مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری بود، او ابتدا توضیحی داد که در این مراسم شاعرانی از ایران و برخی کشورهای فارسی زبان همسایه حضور دارند و قرار است شعر بخوانند.
با این توضیحات و معرفی اندک و یادکردی از شاعران درگذشته مراسم از ساعت ۲۲ آغاز شد. قزوه مراعات زمان را میکرد متذکر میشد که شاعران یک غزل و یا یک سروده بخوانند، تا فرصت به سایرین برسد.
به رسم ادب از شاعران و بزرگان محفل چون گرمارودی، سبزواری، براتیپورکه همانند هرسال فرصت را به شاعران جوان میدهند تشکر کرد.
شاعران جوان لبخندی زدند و گویی از اینکه زمان بیشتری به آنها داده میشود و میتوانند در حضور رهبری شعر بخوانند خوشحال بودند.
«ظهیر احمد صدیقی» نخستین شاعر از پاکستان بود که به رسم مهمان نوازی از سوی قزوه برای شعر خوانی دعوت شد، اینگونه معرفی شد که حافظ کل قرآن است، شاعری پیشکسوت از پاکستان که البته هدیهای منقش به شعری که خوشنویسی شده بود تقدیم رهبر انقلاب کرد.
او اینگونه خواند: " ای شما ایرانیان "
ای فروغ فکر و فن از نور افکار شما
رونق گلزار ما از رنگ رخسار شما
ثابت و قایم مثال کوه کردار شما
همچو برگ گل لطیف و نرم گفتار شما
ای عزیزان عجم ای صاحبان دین و دل
دیدن خضر و مسیحا هست، دیدار شما
من ز پاکستان بیاوردم درود پرخلوص
صد دعای دوستان پاک نثار شما
پس از قرائت اشعار این شاعر رهبر انقلاب خطاب به ایشان فرمودند، خیلی خوب بود، هم خوش مضمون،خوش لفظ و خوش جهت بود، این مورد از همه مهمتر است، برخی اشعار خوش مضمون و خوش لفظ نیست که این موضوع مهم است.
شاعر هندوستانی با نام «بالرام شکلا» نفر دوم بود، او در دانشگاه دهلی مدرس است، و به تازگی ترجمانی از ترکیببند محتشم را مکتوب کرده است. در این مراسم شعری برای مولا علی(ع) خواند. مطلع آن شعر اینگونه است:
به من رساند نسیم سحر سلام علی / برهمنم که شدم چون عجم غلام علی(ع)
من ضعیف چگونه به شعر پردازم / کنار معجزه کامل کلام علی(ع)
چو کوکی که ز مادر آموزد / خوشم که نکته می آموزم از مرام علی(ع)
در پایان شعر این شاعر که حاضران بارها قافیهها را همراهی میکردند رهبر انقلاب ضمن تنقد فرمودند: خیلی خوب بود، انشاءلله مشمول کمک و توجه آن بزرگوار قرار گیرید.
در ادامه مراسم شاعری پاکستانی شعر خواند،قزوه پیش از دعوت او برای شعرخوانی به رهبر انقلاب و حضار گفت: وی فردی است که در دهه هشتاد میلادی، هنگام سفرش در هیات کمیته صلح شوروی به یکی از کشورهای خلیج فارس در پاسخ به درخواست یکی از امرای عرب برای قراعت شعر آنی، شعری سرود که ردیف آن خلیج فارس بود و در آن مجلس قرائت کرد.
این جسارت شاعر فارسی گوی شوروی سابق، خاطر امرای عرب را تلخ کرد و تا آخر مجلس در سکوت رفتند پس از این توضیحات مومن قنات اینگونه آغاز به خواندن کرد که؛
از خلیج فارس میآید نسیم فارسی
ابر در شیراز میبارد چو سیم فارسی
تا شعر به این بیت میرسد که : شیخ را سرمست دیدم یک شبی از بوی نفت رفت با عطر کفن عطر و شمیم فارسی
پس از این بیت رهبر انقلاب به مزاح فرمودند: مثل امشب! اما خیلی خوب بود، به یاد آقای قزوه هم آوردید که بگوید خلیج فارس.
تدارک و چینش به نحوی بود که سه بانوی شاعر از سه کشور ادامه مراسم را به خود اختصاص دادند.
«آنا برزینا» از روسیه یکی از این شاعران بود، پیش از این در سریال شهید بابایی هم نقش آفرینی کرده بود و اکنون در روسیه فارسی تدریس میکند، او اینگونه خواند: این خاک گهربار که ایران شده نامش، شیری است که که در بین دو دریاست کنامش و...
رهبر انقلاب بارها در میان شعرخوانی این بانوی روس از واژه آفرین برای تحسین استفاده کردند.
«فرزانه خجندی» از دیگر شاعرانی بود که از فعالان نشر تاجیکستان است، این شاعر سروده اش اینگونه بود، درود ای قاصد فردا شبت خوش باد و روزت خوش ...
رهبر انقلاب با تکرار این مصرع فرمودند موفق باشید.
«سیده تکتم حسینی» از مهاجران افغانستان در ایران شاعر دیگر بود که دعوت به شعرخوانی شد،
نشسته برف پیری روی مویت دلم می خواست تا باران بگیرد
تنت از خستگی خرد و خمیر است بیا تا خانه بوی نان بگیرد
تا رسید به این بیت که ...
خدا را شکــــر اگر امروز غـــــم هست
حرم هست و حرم هست و حرم هست
خودت گفتی به من امکان ندارد
دل سادات در ایــران بگیرد
رهبر انقلاب تحسین این بخش شعر را تکرار کردند و فرمودند: آفرین خیلی خوب بود.
غزاله شریفیان شعری را در وصف سفر خواند اینگونه بود، بدون مقصد پایانهها شبیه هماند، همین که دور شوی خانهها شبیه هم اند.
آقا در پایان این شعرخوانی فرمودند: خیلی خوب بود دست شما در نکند.
پیش از شعرخوانی انسیه سادات هاشمی، قزوه به سیمین دخت وحیدی اشاره کرد که شعری بخواند که ایشان بدون کلام زمان را به جوان تذکر داده و مجری برنامه از این حسن نظر تشکر کرد و فرصت شعرخوانی به هاشمی رسید، او آغاز کرد و خواند:
مزه ی عشق به این خوف و رجا هاست رفیق
عشق سرگرمی اش آزار و تسلاست رفیق !
قیمت یک سحر آغوش چشیدن ، صد شب
گریه و بغض و تب و آه و تمناست رفیق !
اما شعر به این حدود رسید که رهبر انقلاب فرمودند از ابتدا مجدد بخوانید، که هاشمی این بار با آرامش بیشتری قرائت کرد و معظم له در پایان فرمودند: آفرین.
حسین عباسپور شاعر جوان بود که پیرامون امام حسن مجتبی(ع) شعری خواند، شعری قوی که بیتی از آن در پی میآید:
بارها از سفرهاش با اینکه نان برداشتند/ روز تشییع تنش تیرو کمان برداشتند
رهبر انقلاب هم به تحسین این شاعر کلامی فرمودند و گفتند خیلی خوب بود.
«رضا شیبانی» از شاعران آذری زبان شعری خواند فارسی اما در مصرعی از آن نام قالی تبریز آمده بود که رهبر انقلاب در پایان به زبان ترکی فرمودند: شما تبریزی هستید؟ ترویج قالی تبریز میکنید مشخص است تبریزی هستید، که شیبانی سخن ایشان را تایید کرد و گفت بله تبریزی هستم.
آقا در ادامه فرمودند: شهریار هم در سن شما بود همین جوری شعر می گفت.
قزوه در ادامه وارد بحث شد و گفت: یعنی ضعیف!
آقا در این حین فرمودند: نه ضعیف نیست، رو به آبادانی دارد، خیال نباید کرد اینجا منزل آخر است، بلکه منزل اول است، فردی که شعر خوبی نمیگوید، وارد راه نمیشود، اما شما وارد منزل شدهاید، پیش روید از شهریار هم بالاتر میزنید.
همچنان شاعران جوان گوی سبقت را از یکدیگر میربودند، من نیز در کنجی نظاره گر این ماراتن شعرخوانی بودم، اما برایم جالب بود رهبر کشور با این همه مشغله این همه دقیق و ظریف به شعر احاطه دارد و بارها مواردی را با باریک بینی تذکر میدهد. نوبت به علی فردوسی رسید، غزلی خواند اینگونه: یک اتفاق ساده مرا بیقرار کرد/ باید نشست و یک غزل تازه کار کرد....
که رهبر انقلاب به این شاعر فرمودند: خیلی خوب بود، آفرین، مضمون و لفظ و جهت و همه چیز خوب بود، اما یکی از کارکردهای سنگ را نگفتید، آنهم اینکه هر سنگ که بر سینه زدم نقش تو بگرفت.
علیرضا قنبری از مشهد و پنجره فولاد خواند:
هر چند که درشهر تو بازار زیاد است
باید برسم زود... خریدار زیاد است
من در به درِپنجره فولادم و دیریست
بین من و آن پنجره دیوار زیاد است
آنقدر کریمی که بدهکار تو کم نیست
آنقدر کریمی که طلبکار زیاد است!
پاییز رسیدم به حرم با همه گفتم:
اینجا چقدر چادر گلدار زیاد است!
با بار گناه آمده ام مثل همیشه
با بار گناه آمدم این بار زیاد است!
رهبر انقلاب در میانه شعرخوانی به مزاح فرمودند: زیارت از همه چیز بهتر است. که حاضران همه خندیدند.
حضرت آیت الله خامنه ای در پایان شعر این شاعر جوان گفتند: آفرین، آفرین، خیلی خوب بود با حال و با مضمون.
«احمد بابایی» از دیگران شاعرانی بود که شعرش انصافا بار داشت و قافیه، مضمون داشت و موضوع، هر چه بخواهم توصیف کنم کم است او شعری خواند که بارها همگان را به تحسین وا داشت.
خبر، آمیخته با بغض گلوگیر شدهست
سیل دلشوره و آشوب، سرازیر شدهست
سرِ دین، طعمهی سرنیزهی تکفیر شدهست
هر که در مدح علی(ع) شعر جدید آوردهست
گویی از معرکهها نعش شهید آوردهست
روضهی مشک رسیدهست به بیآبیها
خون حق میچکد از ابروی محرابیها
باز هم حرمله... سرجوخهی وهابیها
کوچه پسکوچهی آینده، به خون تر شده است
باز بوزینهی کابوس، به منبر شده است
خط و ربط عرب ای کاش که کاشی گردند
تا حرم، همسفر «قافلهباشی» گردند
لاشهخواران سقیفه، متلاشی گردند...
آقا پس از اتمام ابیات فرمودند: آفرین خیلی خوب بود، عالی، زنده باشید، جوانها امشب غوغا کردهاند.
«علی سلیمانی» شاعر دیگر بود نامش آشناست بارها در جشنوارهها رتبه کسب کرده او نیز ۲۲ ساله است و شعری خواند اینگونه:
نشستهام مثل بچه شیری ، که دل به چشم غزال دارد
بهار گیسوی و چشم سبزی ، که با زمستان جدال دارد
مرام چشمش مرام جادو ، هزار جنگل ، هزار آهو
خزر به گونه ، خزان به گیسو ، به جای ابرو هلال دارد
کشیده نقشی به روی شالش ، چه نقشه هایی ، خوشا به حالش
نشان خون خواهی از جنوب و نشان مهر از شمال دارد
پرنده ام رو به آسمانش ، همیشه دل بسته ام به خوانش
که آروزی من است و این من ، چه آرزویی محال دارد
چه چشم های ترانه سوزی ، چه وزن نابی ، عجب عروضی
شکوه شعر دری ست نامش ، غزل کنارش خیال دارد
در این هنگام رهبر انقلاب خطاب به این شاعر فرمودند: شما پیر هستید؟ حتما از زبان ما گفتهاید. اگر به جای "پیرم" واژه "طفلم" قرار دهید بهتر است. در این لحظه همه حاضران خندیدند. ایشان فرمودند: جدا از شوخی ، با غمهای ۷۰ ساله توجیه میکنم، یعنی از لحاظ سنی طفلم اما غم ۷۰ سالهها را دارم.
«ملکیان» شعری از دفاع مقدس خواند، فرزند جانبازی که حضرت آقا پس از شعرخوانیاش پرسیدند: پدر شما جانباز است؟ که این شاعر گفت: بله، معظم له در ادامه تاکید کردند: سلام ما را به پدرتان برسانید.
«میثم داوودی» ۱۸ ساله غزلی تقدیم به امام هادی(ع) کرد. که رهبر انقلاب پس از استماع فرمودند: آفرین خوب بود، انصافا جوانها خیلی خوب شعر میگویند.
«مهدی نظارتیـ شعری برای کودکان غزه خواند، او پیش از آغاز گفت: شعر سپیدی میخوانم برای غزهای که بیش از کودکان در آن کودکی کشته میشود.
حضرت آیتالله خامنهای صادقانه پس از گوش فرا دادن به این ابیات فرمودند: خیلی خوب بود، طیبالله. ما مانوس با شعر سپید نیستیم، اما شعر شما را فهمیدیم. این جمله رهبر انقلاب حاضران را را به وجد آورد.
در این مراسم «موسی عصمتی» شعری با این مطلع که آیا شما نشانهای از من ندیدهاید، قرائت کرد که رهبر فرهیخته انقلاب به ایشان فرمودند: آفرین خیلی خوب بود، تخیل و لفظ و خیلی چیزها داشت. زنده باشید.
اما تنها شاعری که شعر طنز خواند، سعید طلایی بود، او یادی از ابوالفضل زرویی نصرآباد کرد و از ولی امر مسلیمن تقاضای دعا جهت بهبودی این شاعر را نمود و اینطور قرائت کرد:
فکرم همهجا هست، ولی پیش خدا نیست
سجادۀ زردوز که محراب دعا نیست
گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟
اندیشه سیال من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟!
از شدت اخلاص من عالم شده حیران
تعریف نباشد، ابداً قصد ریا نیست!
از کمیتِ کار که هر روز سه وعده
از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست
این ابیات و امور بیان شده در این شعر باعث شد رهبر انقلاب خطاب به شاعر بگویند: در گینس باید ثبت شود. خیلی خوب بود، خدا انشاءلله این نماز را از شما قبول کند.
در این مراسم بلال کمالی شعر ترکی تقدیم به ساحت امام رضا (ع) کرد و در ادامه و پس از او شریف صادقی شاعر پیشکسوت قم پیش از خواندن غزلی در مدح امام زمان خطاب به رهبری گفت: سه سال و نیم قبل زمین خوردم، ۵ میلیون تومان خرج کردم، دو سال و نیم در بستر بودم. با هیچ عایدی، نه بیمهای نه چیزی و.. زندگی میکردم. اینها را فقط خدمت شما می گویم.
آقا خطاب به این شاعر فرمودند: الحمدالله خدا هست بگرداند. خدا نبود چه میکردیم.
نکته حائز اهمیت در این مراسم شعرخوانی این بود که شاعرانی دعوت به شعرخواندن شدند که برای اولین بار در این دیدارها شعر میخواندند و این نکته از سوی قزوه بارها تکرار شد و همه شعر اولی بودند.
حجتالاسلام سید عبدالله حسینی شاعری بود که پس از ۱۵ سال شعر میخواند، او گفته بود تنها ۸ بند می خوانم اما اصل سروده ام ۵۰ بیت است، در ادامه گفت: از این میان من تنها خمس ابیات را می خوانم، که رهبر انقلاب به مزاح فرمودند: سهم سادات را خودتان بردارید.
اما پس از شعرخوانی این شاعر حضرت آیتالله خامنهای که تماما به دقت گوش فرا میدادند و من بارها ایشان را نظارهگر بودم، فرمودند: این شعر اطلاعات فقهی، اصولی و نحوی و صرفی خوبی داشت، بالاخره شما طعنی به اصحاب عبا زدهاید، اشکال وارد دارید که چرا به استکبار توجه نمیکنید، اما اینها بیش از همه با اسکتبار برخورد می کنند، شما خوب بود نیمه پر لیوان را میدیدید که در این دوره نیمه پر بیشتر هم شده است.
حجتالاسلام محمد حسین انصاری نژاد شعری قوی و اخلاقی خواند که رهبر انقلاب فرمودند: شعر خیلی خوبی بود آفرین.
زمان گذشت، عقربهها دور را تندتر نشان میداد، یک ساعت و ربع از نشست گذشته بود بی انکه فردی خسته شود ، مزاحها و شیطنتهای گاه و بیگاه جوانان فضا را تغییر داده بود و همه با اشتیاق اشعار را دنیال میکردند.
حجت الاسلام ذکریا اخلاقی در ادامه به دستور رهبر انقلاب شعری خواند. آقا برای دعوت از این شاعر فرمودند این وقت اضافه است برای شعرخوانی.
علیرضا قزوه زمان را به رهبر انقلاب داد تا ایشان انتخاب کنند که شاعران شعر بخوانند یا خودشان به سخنانی بپردازند که ایشان خطاب به آقای غلامعلی حداد عادل و حجتالاسلام گلپایگانی فرمودند: شعر نمیخوانید؟ الحمدالله جوانها خیلی خوب بودند، خدا حفظ شان کند، و برکات و جلوههای جوانی را در بچههای خوب افزایش دهد.
پس از این سخنان حداد عادل ابیاتی را قرائت کرد: آسمان ابری است ماه پیدا میشود، ماه پنهان است اما گاه پیدا میشود
ماه بازی میکند با خاکیان از پشت ابر/ گاه پنهان میشود ناگاه پیدا میشود و....
حجتالاسلام محمدی گلپایگانی هم ابیاتی خواند، اما پیش از آن خطاب به رهبری فرمود: چند سالی است که اینجا شعر نمیخوانم، اما شعری میخوانم که شاید آقا راضی نباشند. از این رو عذر میخواهم؛ مطلع این شعر اینگونه بود:
بیا که طالع صبح امید ما اینجاست/ بیا سرای حسین پور مصطفی اینجاست
و...
آقا سپس خطاب به مرتضی امیری اسفدقه فرمودند شما شعر ندارید؟ چیزی بخوانید. که اسفندقه اجابت کرد و خواند: با تو اگر دوباره قراری نداشتیم/ هرگز به کار آئینه کاری نداشتیم و...
این شاعر ادامه داد: دو سال پیش خدمت شما قصیده ای خواندم، فرمودید همه اینها را میشود در غزلی سرود، در هنگام مراجعه به خانه ناراحت شدم که چرا باعث تکدر خاطر شما شدهام، از این رو ۴ غزل سرودم. به محفلی که سخن از لطایف غزل است/ قصیده هر که بخواند خروس بی محل است و...
رهبر انقلاب پس از این ابیات و سخنان فرمودند: هرچه میتوانید از طبعتان استفاده کنید. آن را تقویت کنید. ما دعا میکنیم. این چیزها هم دعایی است هم دوایی، آفت انسانها در هر رشتهای آن است که فکر میکنند هرجایند آنجا منزل آخر است، اما از همانجا سقوط آغاز میشود.
ایشان تاکید فرمودند: شاعران خود را با فردوسی، خاقانی و نظامی مقایسه کنند، شاعرانی که تا آخر پیش می رفتند، شعری پیری و جوانی شان را قیاس کنند، در مواردی هم بهتر بوده است.
بانوان شاعر در ادامه به شعرخوانی زیاد آقایان اعتراض کردند که معظم له خطاب به آنها فرمودند: شما هم شعر کم نخوانده اید. مردها اسمشان به بدی در رفته است، مظلوم تر از خانمها هستند.
نظرات بینندگان