مردم، به وعده های غیر قابل اجرا کاندیدا دل خوش نکنند
در ابتدا این سوال مطرح می شود که آیا اساسا در انتخابات مجلس، کاندیداهای نمایندگی میتوانند وعدههای انتخاباتی دهند یا خیر؟ پرسش مقدمتر این است که آیا ضرورتی برای وعده دادن وجود دارد؟ برای جواب به این پرسشها باید از جایگاه مجلس در نظامهای مدرن و دمکراتیک سخن گفت.
در اهمیت جایگاه مجلس همین بس که نخستین فصل از قوای حکومتی را در قانون اساسی به خود اختصاص داده و وظایف گسترده ای دارد.
در واقع نامزدهای نمایندگی غیر حزبی نمیتوانند وعدههای انتخاباتی دهند. در چنین ساختاری این نامزدها چاره ای ندارند جز این که وعدههای محلی بدهند نه ملی.
افردی که در یک حوزه انتخابیه به صورت منفرد و غیر مرتبط با اندیشه حزبی در انتخابات وارد می شوند جز اینکه درباره مسائل ملی شعارهای کلی بدهد چاره ی دیگری ندارد. ولی در مسایل محلی میتوانند انواع و اقسام وعده ها را بدهند. وعده هایی که لزوما در چارچوب وظایف و اختیارات یک نماینده مجلس نیست. وعده هایی همچون احداث یک راه یا پروژه مشخص، تغییر مدیران محلی، آسفالت و... .
حال آن که نمایندگان در دو مقوله قانون گذاری و نظارت اختیاراتی دارند و برای تحقق چنین وعده هایی چاره ای جز متوسل شدن به بخش های اجرایی ندارند، بنابراین مساله اصلی و مهم در فهم وعدههای انتخاباتی، ساختار انتخاباتی مجلس است.
اگر فردی در حزب فعال نبوده و به عنوان نماینده انتخاب شود در مجلس نیز به صورت مجزا و فردی تصمیم گیری خواهد نمود که نمیتواند تحلیل خوبی در امور کشور داشته باشد. به همین دلیل است که پس از ورود به مجلس مدت ها طول میکشد با موضوعات کشور آشنا شود.
*وجود شکلگیری مجلسی با وعدههای محلی قطعا به نفع کشور نخواهد بود.
بنابراین دادن وعدههای محلی و منطقه ای که به وفور داده میشود برای اداره امور از سوی نامزدها عملا بلامانع بوده و اگر وعدهای هم داده شود در عمل بیهوده و غیر قابل اجرا و بدون تضمین خواهد بود.
دادن وعدهای ریز و درشت برای جلب آرا راهکار خوبی برای جلب آرای مردم نیست. بلکه میتوان با حضور در بین مردم صادقانه مشکلات را گفت و راه چاره را نشان داد.
مسلما مردم هم به چهره ها رای نمی دهند بلکه به برنامه - آن هم برنامه واقعی و عملی- رای خواهند داد. مردم به سوابق و عملکرد کاندیدا نگاه کرده و تصمیم میگیرند. لذا وجود شکلگیری مجلسی با وعدههای محلی قطعا به نفع کشور نخواهد بود. ضمن آنکه آشنا نبودن نامزدها به وظایف قانونی یک نماینده مجلس و همچنین آگاه نبودن مردم از حدود اختیارات نمایندگان به این وعدههای بی پشتوانه دامن میزند که باعث به وجود آمدن امید و انتظارات واهی میگردد.
همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجتماع بزرگ مردم یزد (12/10/1386) بیان فرمودند دادن وعده های غیرعملی و وعده های بزرگ نمی تواند ملاک باشد و گاهی این گونه وعده ها می تواند علامت منفی هم باشد که مردم می بایست به آن توجه کنند.
*چند توصیه به کاندیداها:
1- بیان وعده های انتخاباتی در محافل خصوصی و عمومی تبدیل به یک مطالبه و خواسته عمومی می شود و در صورت پیروزی کاندیدا، حق پیگیری را برای موکلین از نماینده منتخب ایجاد می کند. خواه این موکلین جزء دسته طرفداران بوده باشند یا مخالفان. در صورت عدم تحقق این وعده ها در طول زمان، طرفداران دچار سرخوردگی می شوند و مخالفان فضایی را برای اثبات حقانیت کاندیدای مغلوب خود می یابند. بنابراین به وعده های خود به عنوان چاقوی دو لبه نگاه کنید.
2- وعده های مطرح شده می بایست در حد اختیارات یک نماینده باشد و منافاتی با قوانین جاری کشور نداشته باشد. برای مثال تبدیل یک دهستان به بخش و یا یک منطقه به استان می بایست بر اساس مقررات وزارت کشور انجام شود و تا زمانی که استاندارهای لازم رعایت نشود، تحقق چنین وعده ای به هیچ عنوان امکان پذیر نیست.
3- وعده های مورد نظر می بایست با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ... کشور مطرح شوند. برای مثال هنگامی که به تحصیل کردگان بیکار وعده اشتغال داده می شود، می بایست به محدودیت استخدام در دستگاه های اجرایی و مقررات حاکم بر آن، توجه کرد.
4- وعده های مورد نظر می بایست امکان پذیر و دست یافتنی باشند. ساده ترین مثال در این مورد، ایجاد اشتغال برای فارغ التحصیلان بیکار در بخش دولتی است.
5- میزان تحقق وعده ها قابل اندازه گیری باشد. یکی از اشتباهاتی که کاندیداها در تبلیغات خود مرتکب می شوند، عدم بیان هدف مورد نظر خود به صورت واضح و شفاف است. برای مثال مشخص نمی کنند که قصد دارند به چه میزان شرایط فعلی را بهبود بخشند.
6- اگر در گذشته به دلیل محدودیت رسانه ها به راحتی می توانستیم جلوی انتشار وعده ها را بگیریم و منکر حرف هایمان بشویم، باید بپذیریم که امروزه به لطف تکنولوژی های نوین ارتباطی امکان انکار وعده های داده شده وجود ندارد و این خود چالشی برای نمایندگان بد قول خواهد بود.
رای دهندگان هر حوزه انتخابیه نیز می توانند از طریق طرح سوال های مناسب، میزان تحقق وعده های کاندیداها را مورد سنجش قرار دهند. برای مثال در حال حاضر مسأله بیکاری و اشتغال به یکی از دغدغه های اصلی جامعه و خانواده ها تبدیل شده است و به همین دلیل مشاهده می شود که بخشی از طرفداران کاندیدها را جوانان جویای کاری تشکیل می دهند که امیدوارند با حمایت از یک کاندیدای خاص و کسب پیروزی در انتخابات، بتوانند هفت خوان اشتغال را آسان تر از سایرین پشت سر بگذارند.
در رابطه با این مساله مشخص سوال هایی که می توان از کاندیداها پرسید این است که آیا از آمار و ارقام دقیق بیکاران حوزه انتخابیه خود اطلاع دارند؟ آیا می دانند که چه تعداد از این جمعیت بیکار را فارغ التحصیلان دانشگاهی در مقاطع مختلف تحصیلی تشکیل می دهند؟ منابع آماری مورد استناد آن ها کدام است؟ چه برنامه هایی برای اشتغال بیکاران به ویژه فارغ التحصیلان دانشگاهی دارند؟ آیا وعده های آنان متکی به قول سرمایه گذارانی است که بعد از پیروزی به حوزه انتخابیه خود خواهند آورد یا مصوب کردن طرح های اشتغال زا با کمک دولت؟ قصد ایجاد اشتغال را برای چه تعداد از جوانان حوزه انتخابیه خود دارند؟ آیا می توانند رقمی را مبتنی بر محاسبات معقول اعلام کنند و یا توان آن ها ایجاد اشتغال برای تعداد انگشت شماری است که در مشاغل پایین و به عنوان پیشخدمت، سرایدار، نگهبان، راننده و غیره وارد ادارات شهرستانی خواهند کرد؟ برای رفع بحران بیکاری چه بازه زمانی ای را تعیین خواهند کرد؟ آیا در هنگام انتخاب همان تعداد اندک برای اشتغال، شرط اول آن ها طرفدار بودن آن هاست یا به شاخص هایی مثل شایستگی و لیاقت و میزان احتیاج آن ها به کار توجه خواهند کرد؟ آیا باز هم پیش می آید که از یک خانواده چند نفر را مشغول به کار کنند و از خانواده ای دیگر حتی به یک نفر هم اجازه ندهند که از شانس اشتغال برخوردار شود؟
در خاتمه به واجدین شرایط رأی دادن در انتخابات یادآور می شود که انتخاب نماینده اصلح نیازمند دقت و موشکافی در وعده های آنان و صرف وقت و زمان است که می بایست از سوی رای دهندگان حوزه انتخابیه انجام شود. و هر چه قدرت پرسشگری آحاد جامعه از کاندیداهای احتمالی بیشتر شود، امکان انتخاب فردی با وعده های مبتنی بر برنامه های قابل سنجش بیشتر خواهد بود و به کاندیداهای محترم نیز توصیه می شود که به دنبال جلب آرا به هر وسیله ممکن و ایجاد تصویری "معجزه گر" از خود در ذهن افراد حوزه انتخابیه نباشند. چرا که انجام بسیاری از کارها و تحقق وعده ها، نیازمند فراهم شدن زیر ساخت های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ... است و در این میان کاربران رسانه ها، به ویژه ابزارهای ارتباطی مجازی، که امکان تهیه و انتشار هر گونه محتوایی از وعده های شما را در قالب های مختلف صوتی، تصویری، ویدئویی، متنی و ... را دارند، به عنوان ناظرانی همیشه حاضر در انتظار تبدیل وعده های کاندیداهای پیروز به اقدامات عملی خواهند ماند و مطالبه وعده های داده شده را حق مسلم خود خواهند دانست.
محمدرضا صفائیان کارشناس ارشد مدیریت آموزشی
انتهای پیام/