دردسرهای مضاعف انتقاد برای خبرنگاران
به گزارش شیرازه باز هم روزها از پی هم آمد تا چشم روی هم گذاشتیم روز خبرنگار هم فرا رسید ، نوبتی هم که باشد، نوبت ماست…
امروز
روز خبرنگار است اما حرفه خبرنگاری به ما اجازه نمی دهد دمی بیاساییم و
باید برای این روز هم خبر چاق کنیم! این هم از ویژگی های شغل ما خبرنگاران
است که برای خودش دنیایی است.
اصحاب رسانه و دنیای
خبر مناسبت این روز را می دانند و۱۷ مرداد را خوب به یاد دارند، روزی که
محمود صارمی خبرنگار پرتلاش کشورمان به همراه هشت نفر از اعضای کنسولگری
ایران در سال ۱۳۷۷ در مزارشریف افغانستان به دست نیروی طالبان به شهادت
رسید و این روز از سوی شورای فرهنگ عمومی روز خبرنگار نامیده شد.
خطرات
و سختی کار خبرنگاران است که در راه وظیفه و رسالت خویش از همه چیز می
گذرند؛ ما هم همین جا از این غم می گذریم و به مناسبت این روز به دوستان
رسانه ای، تبریکات صمیمانه و همکارانه و دوستانه می دهیم و برای خودمان
نوشابه باز می کنیم تا شاید نوشابه های دیگری از جهات مختلف شمالی ، جنوبی ،
شرقی، غربی برای عزیزان خبرنگار باز شود.
من یک خبرنگارم؛ با هیچگونه امکانات زیر ساختی برای این حرفه و با مبلغی اندک به عنوان حق الزحمه.
من یک خبرنگارم؛ صادق و روراست برای نظام مقدس که برایش خون دادیم و جنگیدیم
من یک خبرنگارم؛ خطر را به جان می خرم تا مردم را مطلع و آگاه سازم و مردم هم الحق و الانصاف دوستمان دارند!!
من
یک خبرنگارم؛ زود می آیم و دیر می روم، تعطیلات در کنار خانواده نیستم با
این حال به کارم چنان عشق می ورزم که حاضر نیستم آن را از دست بدهم.
اما
در ماه های اخیر و با افزایش اعتراض و گله بسیاری از دوستان مبنی بر شیوه
نگارش منتقدانه اینجانب، نگارنده سعی بر آن کرده است تا هرچند کوتاه دلایل
خود را از انتخاب این شیوه از قلمفرسایی، جهت آگاهی به رشته تحریر درآورد.
احساس
تعلقخاطر به شهر و همشهریانم و نیز الهام گرفتن و پیروی از شیوهای که
روزنامهنگاری در آن به مانند وجدان بیدار مردم جامعه بوده و سعی بر آن
دارد تا اعمال قدرت سیاسی و اجرایی را مشروط به آگاهی، به اطلاع مردم
برساند، موجب شد تا ناملایمات و کاستیهای موجود در این مسیر را نادیده
گرفته و به این عرصه دشوار قدم بگذارم.
بیشک مطلع
هستید که در نظامهای دموکراسی، اگر قدرتهای سیاسی تحت نظارت مردم نباشند،
به سمت لابیگری و زد و بند با اشخاص و گروههای ذینفوذ، پیش می روند،
لذا در کشوری که نظام حاکم بر آن مزین به اسلام ناب محمدی (ص) و برگرفته از
احکام شرع مقدس است، مردم باید بدانند قدرتهای سیاسی و اجتماعی منطقه در
حال چهکاری هستند و صاحبان قدرت نیز آگاه باشند که مردم بر جزئیات
اعمالشان نظارت دارند.
در چنین شرایطی هر خبرنگار و یا
روزنامهنگار انتقادی سعی بر آن دارد پرده از وقایع پیرامون خود بردارد تا
آنجائی که از بابت این قبیل اقدامات خود هزینه نیز پرداخت کند.
در
چنین شرایطی هنگامیکه بنده و معدود دوستان خبرنگار در شهرستان از برخی
نهادها انتقاد و بعضاً قلم در انتقاد به گردش درمیآوریم، به آنجا ختم
میشود که گویی دستمان را در لانه زنبور برده باشیم.
بهعبارت
دیگر هنگامی که همه را از زیر تیغ نقد خود عبور میدهیم، مات و مبهوت
مانده و به عقلانیت ما شک میکنند و در نشستها و محافل خبری بدون آنکه
دعوتمان کنند، دست به تهمت علیه ما میزنند.
اما حقیقت چیز دیگری است، ما قصد نداریم کسی را با خودمان دشمن کنیم و برخلاف بسیاری از تصورات، حتی توان اصلاح معایب موجود در سپیدان را نداریم چراکه خود سراپا نقص هستیم؛ اما توان آشکار کردن بخشی از حقایق این شهر را داریم.
البته بازگو کردن همین میزان اندک از حقایق و وقایع پشت پرده، دردسرهای فراوانی را نیز برایمان به همراه دارد، چنانکه در کمتر از شش ماه اخیر ۳ بار تهدید به شکایت شدیم و گفتنی است که پیغامهای حضوری و واسطهای نیز نمک زندگی روزمره یک خبرنگار انتقادی است.
به قلم عمار سپیدانی
منبع: مارگون