کد خبر: ۴۵۵۵۴
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۵ - ۲۵ مهر ۱۳۹۲

رفع بخشی از ابهام های ساحلی شدن فارس

جالب تر اینکه برخی از دوستانی که در هرمزگان هم با این موضوع مخالفت میکنند، اصالتا از شهرستان لارستان هستند! تا آنجا که بنده اطلاع دارم در شهرستانهاي لامرد و مهر هیچکس مخالف ترقی سایر شهرستانها نیست، ولی اینکه عده ای بخواهند با محروم نگه داشتن مناطقی در فارس و یا هرمزگان، پلکانی را برای ترقی خود بسازند قابل قبول نیست.

شیرازه- «دکتر جعفر قادری» نماینده مردم شیراز در مجلس شورای اسلامی طی یادداشتی به شبهات «الحاق استان فارس به خلیج فارس» پاسخ داده است که به صورت زیر منتشر می شود.

سئوال۱- اگر فارس به دنبال ایجاد صنعت در ساحل است، مگر این کار بدون ساحلی شدن این استان امکانپذیر نیست؟

در شرایطی که فارس می تواند برای استفاده از ظرفیت های دریا و انرژی موجود در منطقه با یک مقدار هزینه اضافی و سرمایه گذاری بیشتر، صنایع خود را در استان فارس مستقر نماید، چرا در استان دیگری سرمایه گذاری کند؟ اگر بنا باشد که فارس در کنار دریا ساحل اختصاصی نداشته باشد، چرا باید توان تخصصِی، فرصت های سرمایه گذاری و منابع ارزی و ریالی بانکی خود را برای توسعه استانی غیر از فارس بکار بگیرد؟ در شرایطی که برخی از منابع به صورت استانی توزیع شده است، اختصاص منابع یک استان به استان دیگر برای تامین اشتغال و ارزش افزوده دیگران چه محلی از اعراب دارد؟ چه کسی از مسئولین فارسی می پذیرد که در جائی سرمایه گذاری نمایند که عوارض، مالیات و اشتغال حاصل از کالاهای تولید شده آن نصیب استان دیگری میگردد و موجب رونق بخش اقتصاد سایر استانها خواهد شد؟ ظاهرا برخی از دوستان فراموش کرده اند که براساس مصوبه دولت، در یکی از استانها برای برخورداری از اشتغال ایجاد شده در تاسیسات نفتی و گازی، شهرستانهای واقع در همان استان با فاصله ۴۰۰ کیلومتری بومی تلقی شده ولی شهرستانهای با فاصله ۲۵ کیلومتری در استانهای دیگر غیر بومی بحساب آمده و سهمی از این اشتغال نداشتند. اگر فرصتهای شغلی بدون توجه به مرزهای جغرافیایی در کشور توزیع میشد، با مهاجرت بیکاران به مناطق مستعد اشتغال، اینهمه فاصله بین نرخ بیکاری استانها وجود داشت؟ با این استدلال آیا منطقی است که استانی نزدیک به ساحل مثل فارس، آب و مواد اولیه را از دریا و از طریق سیستمهای حمل و نقل به درون استان با هزینه بالا منتقل و سپس با هزینه بالا، کالای تولید شده را برای عرضه در بازارهای بین المللی به کنار دریا انتقال دهد؟ اگر تولید محصولات آب بر و یا وابسته به مواد اولیه وارداتی و همچنین وابسته به بازارهای صادراتی در مناطق داخلی فارس توجیه ندارد و کمک فارسی ها به تولید در سایر استانها هم قابل پذیرش نیست، پس راهی جز ادامه مرزهای فارس تا کناره ساحل باقی نخواهد ماند.

سئوال ۲- اگر فارس در ساحل روبروی خود سرمایه گذاری نکند، آیا این سرمایه گذاری توسط هرمزگان انجام نمی شود؟

در پاسخ به این سوال باید گفت وقتی در ساحل بندرعباس هم دسترسی به دریا امکان پذیر است، هم گاز و میعانات گازی به وفور یافت می شود و هم زیرساختهائی مثل اسکله های شهیدان رجائی و باهنر در دسترس است و سایر امکانات موجود در یک مرکز استان در دسترس قرار می گیرد، کدام سرمایه گذار هرمزگانی دارای منطق اقتصادی، حاضر است مناطق ویژه اقتصادی اطراف بندرعباس را رها کرده و با یک فاصله نزدیک به 400 کیلومتری برای سرمایه گذاری راهی ساحل جنوب فارس شود؟ در شرایطی که دولت برای استخراج گاز از حوزه گازی کیش سرمایه گذاری وسیعی کرده و پالایشگاه و تاسیسات این حوزه در ساحل چارک در حال برنامه ریزی و تاسیس است و زمین و فضاهای وسیعی در کنار این بندر در حال آماده شدن است و این حوزه معادل 5 فاز پارس جنوبی ذخیره گازی دارد و فاصله این بندر هم تا بندرعباس زیاد نیست، سرمایه گذاری هرمزگانی ها در غربی ترین نقطه هرمزگان دور از ذهن است. اگر هرمزگان در این محدوده سرمایه گذاری نکند و فارس هم انگیزه ای برای سرمایه گذاری نداشته باشد، این محدوده در سالهای آینده نیز دوران محرومیت خود را سپری خواهد کرد. برای هرمزگان در توجه به این محدوده انگیزه کافی وجود ندارد و همین طور که تا به حال توجهی نکرده در آینده نیز توجهی نخواهد داشت.

سئوال ۳- آیا هدف از این الحاق بیشتر تامین منافع فارس نیست؟

الحاق فارس به دريا یک اقدام برد- برد است. این الحاق بیش از آنکه برای فارس منفعت داشته باشد برای محدوده الحاقی و مناطق مجاور و کلیت کشور متضمن منفعت است. به اعتقاد ما اگر الحاق این محدوده به فارس صورت نگیرد، احداث صنایع در این محدوده توجیهی نداشته و استقبالی از آن صورت نمی گیرد. در صورت عدم الحاق، فارسی ها انگیزه ای برای سرمایه گذاری در این نقطه ندارند. اگر بنا باشد که فارسی ها واحد تولیدی خود را در این محدوده مستقر و مجوزهای لازم را از بندرعباس اخذ نمایند، هزینه اضافی متحمل شده اند. در اینصورت برای یک سرمایه گذار فارسی، سرمایه گذاری در لامرد، مهر، بوشهر، بندر امام، چابهار و یا در مجاورت بندرعباس مقرون به صرفه تر از این محدوده خواهد بود. با نزدیک شدن محل اخذ مجوز و محل استقرار واحد تولیدی، در هزینه های سرمایه گذاری و اداره واحد تولیدی صرفه جوئی خواهد شد. مدیرعامل سابق منطقه ویژه صنایع انرژی بر پارسیان نقل می کرد که برای توجیه ظرفیتهای این منطقه در جلسه شورای اداری هرمزگان شرکت کرده بودم، در این جلسه یکی از مدیران کل هرمزگانی خطاب به من عنوان کرد: وقتی همه زیرساختها در کنار بندرعباس فراهم است، چرا منطقه ویژه را در پارسیان تعریف کرده اید؟ شما قضاوت كنيد: اگر فارس در کنار دریا ساحل داشته باشد، با تفاوتی که در استعدادهای بین یک منطقه در حوالی شیراز و یک منطقه در کنار دریا از نظر دسترسی به آب، انرژی، مواد اولیه وارداتی و بازارهای صادراتی وجود دارد، آیا یک مسئول شیرازی به خودش اجازه طرح چنین سئوالی را خواهد داد؟ بر این اساس این الحاق نفع هر دو طرف را به همراه خواهد داشت.

سئوال 4- چه اطمینانی وجود دارد که فارس بعد از ساحلی شدن به این محدوده توجه کند؟

اگر ساحل ملحق شده بعد از الحاق نیازمند حمایت فارس است، نیاز فارس به این محدوده به مراتب بیشتر و شدیدتر است. پس از الحاق این محدوده به استان فارس، مسئولين ما نمی توانند به این نقطه بی توجه باشند. فارس برای احداث صنایعی که مصرف آب بالائی داشته و نیازمند به حمل و نقل ارزان دریائی و انرژی هستند به این محدوده نیاز مبرم دارد. علاوه بر آن بخشي از فعالیت های گردشگری مردم فارس در این محدوده انجام می شود و متناسب با انتظارات استان در این نقاط زیرساختهای گردشگری ایجاد نشده است و لذا استان فارس كه بدنبال توسعه صنایع، ایجاد اشتغال، افزایش درآمد و توسعه گردشگری است، حتما به این محدوده توجه ويژه خواهد كرد.

سئوال ۵- آیا مخالفت برخی از افراد با این الحاق از سر دلسوزی برای محدوده ملحق شده نیست؟

انشاء الله که چنین است. اما با همه خوش بینی باید پرسید چرا تا بحال در جهت انتقال هیچکدام از صنایع بزرگی که در مناطق دیگر استان هرمزگان ایجاد شده و امکان انتقال آن به این محدوده وجود داشته، اقدامی نشده است؟ پاسخ این سئوال روشن است. باید بپذیریم که اگر هر کدام از مسئولین فارسی هم بجای متولیان امور در بندرعباس مسئولیت می داشتند، ممکن بود به چنین کاری تن در نمی دادند، چراکه برای آنها این تصور وجود دارد که سرمایه گذاری در این محدوده جایگزین سرمایه گذاری در بندرعباس می شود. هرچند ممكن است چنين تلقي وجود داشته باشد، اما از نظر همگان اين موضوع مکملی برای سرمایه گذاری بحساب می آید. این یک واقعیت است که سرمایه گذاری در این محدوده، متضمن منافع بیشتری برای فارسی ها است و فارسی ها به همین دلیل نسبت به هرمزگانی ها در سرمایه گذاری در این محدوده راغب ترند. اما اطمینان داریم که هم مسئولین و هم مردم فهیم هرمزگان سرمایه گذاری در غرب استان را نه تنها مزاحمتی برای توسعه استان خود نمی دانند، بلکه کمک میکنند تا با تحقق الحاق، سرمایه گذاری در این نقطه حتی توسط سایر استانها سرعت بگیرد.

سئوال ۶- آیا بدون الحاق مشکلی برای احداث و توسعه خطوط ارتباطی بین بندرعباس و محدوده الحاقی وجود دارد؟

مگر مردم این محدوده به عنوان یک شهروند ایرانی حق ندارند که در کوتاه مدت به امکانات حمل و نقل ریلی، هوائی و زمینی مناسب دسترسی داشته باشند؟ آیا باید منتظر بمانند تا مشکل کل کشور حل شده و سپس نوبت به آنها برسد؟ برای منطقه ای که بالقوه توان رشد و توسعه سریع را دارد، حتی کمترین تاخیر در ایجاد زیرساختهای آن نیز کوتاهی در حق مردم آن منطقه و بلکه کل کشور است. حال اگر بنا باشد این امکانات برای مردم محدوده الحاقی فراهم شود در کدام جهت توجیه پذیرتر و اقتصادی تر است؟ از محدوده الحاقی به سمت بندرعباس و یا از محدوده الحاقی به سمت شیراز؟ وقتی مراودات تجاری بین محدوده الحاقی و بندرعباس در حد قابل قبولی نیست و این مسیر صرفا یک مسیر اداری است و نمی تواند یک مسیر تجاری، صادراتی و وارداتی باشد و حتی اگر مراودات تجاری هم در این مسیر باشد، در امتداد همین مسیر، ارزان ترین شیوه حمل و نقل یعنی حمل و نقل دریائی وجود دارد و می توان جابجائی بار را با کمترین هزینه از طریق دریا انجام داد، کدام کارشناس اقتصادی توجیه پذیر بودن احداث خط آهن، دایرکردن پروازهای هوائی و احداث آزادراه و بزرگراه در جابجائی بار و مسافر در این مسیر را تایید می کند؟ با این توصیف فقط در مسیر شیراز به محدوده الحاقی است که احداث بزرگراه و آزادراه و کشیدن خط آهن و برقراری پرواز توجیه دارد.

در حالیکه فاصله محدوده الحاقی تا بندرعباس 420 کیلومتر بوده و به وسیله یک راه فرعی به هم ارتباط پیدا می کند، فاصله این نقطه تا شیراز کمتر از 370 کیلومتر بوده و به وسیله اتوبان به هم وصل شده و یا در آینده نزدیک به هم وصل میشود. با اینکه هیچ ارتباط هوائی بین بندرعباس و این نقطه وجود ندارد و هیچ سرویس منظم اتوبوسرانی بین این دو نقطه دایر نبوده و اهالی برای رفت و آمد از وسائل نقلیه عبوری و یا وسائل نقلیه شخصی استفاده می کنند، فاصله شیراز تا نقطه الحاقی با سرویس های منظم روزانه و حتی ساعتی، پوشش داده شده و با پروازهای هوائی روزانه بین عسلویه شیراز و لامرد - شیراز نیز پشتیبانی می شود. در شرایطی که بین محدوده الحاقی و بندرعباس خطوط ریلی تعریف نشده است، احداث خط آهن در مسیر محدوده الحاقی تا شیراز شروع شده و در آینده امکان استفاده از خطوط ریلی نیز وجود دارد.

مسیر محدوده الحاقی به شیراز و نیاز این منطقه به مرکز استان فارس یک مسیر و یک نیاز یک طرفه نیست. به همان اندازه که اهالی محدوده الحاقی به شیراز نیاز دارند به همان اندازه نیز، اهالی شیراز و سایر شهرستانهای استان فارس به محدوده الحاقی نیاز دارند. این مسیر صرفا یک مسیر اداری نیست، یک مسیر تجاری، اقتصادی و گردشگری نیز هست. همانگونه که مردم محدوده الحاقی برای استفاده از فضاهای گردشگری در تابستان راهی استان فارس می شوند، مردم فارس نیز در زمستان برای دسترسی به مناطق گردشگری ساحلی، عازم این منطقه می شوند.

در مسیر جنوب تا شیراز، تنها مسافر جابجا نمی شود، بلکه این مسیر قرار است در کنار سایر کریدورهای جنوبی- شمالی، نقش عمده ای در جابجائی بار وارده به کشور و یا صادره از کشور داشته باشد. به عبارت دیگر در این تعریف نقش، بنا هست که کارکرد منطقه ای این محدوده به یک کارکرد ملی ارتقاء یابد. در این مسیر امکان استفاده از حمل و نقل دریائی وجود ندارد و لذا توسعه حمل و نقل هوائی، زمینی و ریلی برای جابجائی بار و مسافر نه یک نیاز لوکس، بلکه یک نیاز ضروری است. به تعبیر دیگر در این مسیر، توسعه انواع شیوه های حمل و نقل، نه یک اولویت دست چندم بلکه یک اولویت دست اول است.

سئوال ۷- با این الحاق زمزمه شکل گیری فارس جنوبی آغاز نمی شود؟

برای شکل گیری هر استان حداقل یک میلیون نفر جمعیت لازم است. شهرستانهای لامرد و مهر با سرجمع ۱۲۰ هزار نفر جمعیت چگونه به خود اجازه خواهند داد که ادعای گزافی چون استان شدن را داشته باشند؟! کل جمعیتی که بنا هست در این بازگشت سرزمینی به فارس اضافه شود کمتر از دو هزار نفر است. اگر با این جمعیت محدود میشد ادعای استان شدن داشت، پس ۹۰ درصد شهرستانهای کشور باید چنین ادعایی داشته باشند! اين موضوع انحرافي را برخی از دوستان ما در لارستان كه سالهاست بدنبال استان شدن هستند طرح كرده اند. آنها با تصور اينكه با انجام الحاق، اگر استاني در آينده شكل بگيرد لامرد مركز استان خواهد شد، مخالف ساحلي شدن استان فارس هستند. جالب تر اینکه برخی از دوستانی که در هرمزگان هم با این موضوع مخالفت میکنند، اصالتا از شهرستان لارستان هستند! تا آنجا که بنده اطلاع دارم در شهرستانهاي لامرد و مهر هیچکس مخالف ترقی سایر شهرستانها نیست، ولی اینکه عده ای بخواهند با محروم نگه داشتن مناطقی در فارس و یا هرمزگان، پلکانی را برای ترقی خود بسازند قابل قبول نیست. استنباط ما این است که شهرستانهای جنوبی فارس مثل لامرد و مهر مخالف جداشدن از فارس هستند. آنها اعتقاد دارند که جنوب استان از اينكه در حوزه استحفاظي فارس است منافع زیادی می برد و لذا با ایجاد یک استان جديد در جنوب و قطع حمایتهای استان توانمندی مثل فارس، ديگر از این مزایا خبری نخواهد بود. علاوه بر همه اين موارد، باید بپذیریم که با الحاق این محدوده ساحلی به فارس، نه تنها زمزمه ای برای شکل گیری استان جدید مطرح نخواهد شد، بلکه سبب خواهد گشت این محدوده براي همیشه جزئی از فارس باقی بماند! چراكه پس از ساحلی شدن فارس از این نقطه، کدام مسئولي رضایت میدهد که این نقطه از فارس مجددا جدا شود و ارتباط فارس با دريا اين بار براي هميشه قطع گردد؟ لذا حتی اگر فارس در آینده برای شکل گیری استانی جدید در شمال و یا شرق این استان حساسیتی نداشته باشد، قطعا برای شکل گیری استانی در جنوب و در این محدوده کاملا حساس و مخالف است. بر این اساس اگر در جنوب هم چنین تمایلی باشد، فارس چنین اجازه ای را نخواهد داد. توصیه بنده به عنوان یک اقتصاد خوانده به فعالین لارستانی پیگیر در استان شدن این شهرستان این است که راه تحقق ایده استان شدن لارستان، تلاش در جهت سرمایه گذاری بیشتر در این شهرستان و تسریع در احداث شهرکهای صنعتی، مناطق ویژه اقتصادی و رساندن آب و انرژی و تکمیل زیرساختها و خارج کردن لار از بن بست است. اگر مقدمات استان شدن در آن نقطه فراهم شود، بجای آنکه شما دنبال شهرستانها بروید، سایرین برای تحقق این ایده به سمت شما خواهند آمد. نباید ناامید شد. لارستان توانمندیهای زیادی دارد. اگر برای بالفعل کردن این توانمندیها تلاش شود، حتما در آینده نتیجه خواهد گرفت. برای رشد و توسعه لارستان نه تنها نمایندگان فارس بلکه بیشتر نمایندگان هرمزگان هم که اصالتا لاری هستند و یا به لار تعلق خاطر دارند به شما کمک خواهند کرد. حضور تعداد قابل توجه لارستانیها در هرمزگان و نقش آفرینی آنها در فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بندرعباس هم نشان از توانمندیهای این شهرستان دارد. در این راستا اگر کاری از دست نمایندگان استان فارس هم برآید در خدمت مردم متدین و ریشه دار لارستان خواهند بود.

سئوال ۸- آیا الحاق بیشتر دغدغه لامردی ها نیست؟

موضوع الحاق همانگونه که منافع لامردی ها را تامین میکند، با نسبت بیشتری منافع ساحل نشینان و کلیت فارس را تامین میکند. با انجام الحاق، منطقه ساحلی فارس منطقه نورچشمی استان شده و لامرد و مهر هم از این توجه فارس بهره مند میشوند. هم اكنون تامین آب در نقاط جنوبي فارس برای کشور بسيار پرهزینه است. وقتی میتوان فارس را به ساحل رساند، چه ضرورتی برای صرف هزینه های گزاف انتقال آب به لامرد و مهر برای مصارف صنایع آب بر وجود دارد. پیگیری موضوع ساحلی شدن فارس توسط امام جمعه مرکز استان، استاندار، مسئولین و فعالین ملی فارس و همه نمایندگان استان و همه فعالین اقتصادی در فارس نشان دهنده آن است که موضوع دغدغه استان است و دغدغه یک شهرستان نیست. تا قبل از اظهار خوشحالی امام جمعه محترم شیراز در زادروز حافظ در سال گذشته، به پیگیری ها انگ منطقه ای زده میشد. بعد از آن روز و خصوصا در این روزها، با اعلام صریح وزرای فارسی کابینه های مختلف دولت و مصاحبه های متعدد بزرگان فارسی در اهمیت این اتفاق، این اتهامات حتی ارزش مطرح شدن هم ندارد چه رسد به اینکه بنای بر پاسخ به آنها باشد. ای کاش مسئولین امنیتی استان اجازه میدادند تا مصاحبه های انجام شده با بزرگان ملی و نمایندگان فارس در اهمیت این اتفاق منتشر شود. در این صورت روشن میشد که این موضوع مطالبه و خواست يك شهرستان نیست و اهدافی فراتر از خواست یک منطقه و حتی یک استان را دنبال میکند. آقایانی که ادعا میکنند برخی نمایندگان فارس با این موضوع موافق نیستند، اگر بر ادعای خود گواه مکتوبی دارند منتشر نمایند. استان بصورت یکپارچه اعتقاد دارد که الحاق برای همه شهرستانها مزیت دارد. ممکن است این مزیت برای شیراز و شهرستانهائی که به ساحل نزدیکتر و یا در مسیر کریدور جنوب به شمال قرار دارند بیشتر باشد، ولی اینگونه نیست که سایر شهرستانها از این اتفاق منتفع نخواهند شد.

از این اتفاق بیش از همه، ساحل نشینان نفع خواهند برد. منافع آنقدر زیاد و جذاب است که شخصا از یکي از آقايان ائمه جمعه محترم يكي از شهرستانهاي هرمزگان شنیدم که میگفت: در زمان استانداری آقاي جهرمی در فارس، مسئولین شهرستان بندرلنگه مشروط به اینکه به عنوان بندر صادراتی و وارداتی فارس شناخته شوند، داوطلب الحاق به فارس شده بودند.

منافع ملی نیز در این الحاق آنقدر بالاست که سرلشکر رشید، فرماندهان نیروهای دریایی سپاه و ارتش در بیشتر دوره ها وهمچنين اکثر استراتژیستهای نظامی و غیرنظامی از این اتقاق دفاع نموده و خواستار تسریع در انجام آن شده اند. از اینها گذشته چه پشتوانه محکمتری از تایید عالیترین مجامع امنیتی برای دفاع از ملی بودن این مصوبه میتوان ارائه کرد؟

طرح اتهام لابیگری و یا غیرکارشناسی بودن این مصوبه توسط بزرگان هرمزگانی که خود در سطح ملی دستی بر آتش دارند و از افراد اثرگذار مجلس و کشور هستند، با توجه به پشتوانه های این طرح خیلی دور از انتظار است. انتظار ما از مردم فهیم هرمزگان این است که فضا را بگونه ای به پیش نبرند که بزرگان آنها ناچار به اظهارنظرهایی شوند که زیان آن بیشتر متوجه خود مردم هرمزگان می شود. نباید بخاطر این اتفاق، نمایندگان هرمزگان را سرزنش و به نمایندگان فارس نمره قبولی داد. اگر به گذشته برگردیم خواهیم دید که در فارس هم چنین اتفاقاتی افتاده است. در این دوماه گذشته پنجاه هزار هکتار از زمین های فارس از اين استان جدا و به کرمان ملحق شد. در چند سال گذشته هم یک شهرستان مهم و دارای ذخائر معدنی بنام ابرکوه از فارس جدا و به یزد ملحق شد. در فارس اعتقاد براین است که اگر منافع مردم در جداشدن از یک استان و پیوستن به استانی دیگر است کسی نباید مانع تحقق خواسته مردم شود. در موضوع ساحلی شدن فارس اگر مخالفتی در آن حوالی وجود دارد، مخالفت با الحاق نیست، مخالفت براین مبنا است که چرا فقط پنج روستا ملحق شده و کل شهرستان پارسیان ملحق نشده است. استدلال ما این است که اگر بنا باشد در این تغییر و تحولات مرجعیت نهادهای ملی زیر سئوال برود و همه بنا را برلشکرکشی بگذارند، می بایست همراه با هر تغییر تقسیماتی و یا هر انتقال آب و گاز و نفت درگیری ها شروع و کشور گرفتار جنگ های داخلی شود!

نویسنده :
جعفر قادری
نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
پنجشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۲
0
آقای قادری شما که توصیه استان شدن به لارستان می کنید چرا با مصوبه دولت برای ایجاد دو اداره کل در لارستان مخالفت کنید
jojd
Iran (Islamic Republic of)
پنجشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۲
3
با عرض سلام واحترام من پیشنهاد میدم به جای اتصال به خلیج فارس وایجاد اختلاف بین مردم فارس و هرمزگان بهتره یه فکری به حال شهرستانهای جنوب فارس بشه . بهتره جنوب فارس به یک استان مستقل به نام فارس جنوبی تبدیل بشه این پیشنهاد با توجه به تعداد شهرستانهای زیاد استان فارس و فاصله طولانی بین شهرستانهای جنوبی فارس از شمال فارس و همچنین عدم توجه به شهرستانهای جنوب فارس نسبت به شهرستانهای شمال فارس و همچنین تفاوت در فرهنگ مردم جنوب فارس با شمال فارس.منطقی به نظر میرسه . مردم جنوب فارس چندین سال است که درخواست تبدیل شدن به یک استان جدید رو دارند که امیدواریم در دولت جدید عملیاتی بشه. باتشکر.
ناشناس
United States of America
پنجشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۲
2
مگر ارتقا ند اداره لارستان به اداره کل چه ضرری به حال لامردیها که گذشته نه چندان دور جز لارستان بودندداشت که مخالفت کردند ضمنا فراموش نکنیم که جداازی فارس از خلیج فارس از منطقه لارستان بوده