کد خبر: ۶۴۰۵۶
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۱ - ۱۹ آذر ۱۳۹۳

ماجرای کتک خوردن دانشجوی شیرازی در روز دانشجو چه بود؟

روز دانشجو در دانشگاه علوم پزشکی پر بود از حاشیه، از اهانت های هادی غفاری به نظام و رهبری تا ضرب و شتم دانشجوی خبرنگار.
به گزارش شیرازه، 16 آذر 93 با طعم متفاوتی در دانشگاه‌ها برگزار شد که شرح آن در گزارش های متعدد منتشر شده است؛ بایکوت تشکل های دانشجویی، عدم صدور مجوز برای چهره های منتقد و برگزاری مراسم های یک سویه به میزبانی مسئولان دانشگاه ها همه و همه تا حدی شاید قابل هضم بود اما کمتر کسی فکر می کرد در روز دانشجو، دانشجویی کتک بخورد!

روز دانشجو در دانشگاه علوم پزشکی پر بود از حاشیه، از اهانت های هادی غفاری به نظام و رهبری تا ضرب و شتم دانشجوی خبرنگار.

شاهین شرح حضور خود و مورد ضرب و شتم واقع شدنش را این گونه به خبرنگار ما شرح می‌‌دهد:

با اعلام خبر حضور غفاری علاقه مند به حضور در این برنامه شدیم؛ حضور وی از چند جهت حائز اهمیت بود؛ اول اینکه سوابق غفاری برایم جالب توجه بود که با این سوابق چطور اجازه حضور در دانشگاه یافته بنابراین از این حیث می خواستم بدانم که چه حرفهایی خواهد زد و نکته دوم که مرا تشویق به حضور می کرد، سوال های خودم بود؛ من جوانی هستم که دهه 60 و انقلاب را درک نکردم بنابراین سوال های بسیاری داشتم که شاید غفاری می توانست پاسخگوی آن باشد؛ البته من خبرنگار هم هستم.

شاهین ادامه می دهد: وقتی وارد سالن شدیم جو سالن متفاوت بود چراکه تقریبا سالن با افرادی پر شده بود که چهره های دانشجویی نداشتند و از همان ابتدا نیز برایم معلوم شد که جلسه طور دیگری پیش خواهد رفت.

حضور چهره های غیر دانشجویی باعث شد تا انگیزه های خبرنگاری ام برای خبری کردن این برنامه جلب شود و تصاویری از حضور این افراد که به نوعی پادگانی شدن دانشگاه را به تصویر می کشید تهیه کنم. این افراد با دوربین های هندی کم در حال فیلمبرداری از دانشجویانی بودند که به سخنان غفاری انتقاد داشتند.

خب آقای غفاری حرف های خود را زد و دانشجویان هم در قالب پلاکاردهایی به سخنان وی اعتراض کردند.

هنگامی که برنامه به اتمام رسید قصد خروج از برنامه را داشتم که متوجه شدم می خواهند دوربینم را ضبط کنند؛ فورا مموری و دوربین را به دوستانم دادم اما دوربین را به آنها ندادم و کارت دانشجویی ام را گرفتند من در حال پرس و جو بودم که علت اخذ کارتم چیست و در همین حال چند نفر سراغ دوستم رفتند تا دوربین را از او بگیرند و در نهایت با تهدید و ارعاب دوربین را از دوستم گرفتند. وقتی من اعتراض کردم که دوربینم را بدهید، جلوی چشم همه دانشجویان 7 یا 8 نفر بر سرم ریختند و با مشت و لگد من را به اتاقی که نزدیک سالن بود بردند؛ من هرچه تقلا کردم نتوانستم خود را نجات دهم؛ نمی دانستم به جرم انتقاد باید کتک بخورم و فحش های رکیک بشنوم؛ من فقط می توانستم داد و فریاد کنم.

داخل اتاق تعداد بیشتری بودند برخی شان به نظرم از حراست دانشگاه بودند و برخی هم معلوم نبود که کیستند.

من فریاد می زدم به چه حقی با من این رفتار را می کنید؟ آنها فقط فحش می دادند که ... بتمرگ سر جات(!) خبر نباید بیرون برود. نباید خبر منتشر شود.

اصلا چنین برخوردی در طول این سالها که دانشجو هستم برایم قابل تصور نبود.

از طرفی ترسیده بودم و از طرفی این رفتارها برایم قابل هضم نبود؛ وقتی خواستم با تلفن همراهم به دوستانم از وضعیتم اطلاع بدهم؛ آنها متوجه شدند و شروع به زدن من کردند تا حدی که میز و صندلی و بخاری که در اتاق بود کامل بهم ریخت. بچه هایی که بیرون بودند بعدا به من گفتند ما فقط صدای فریاد و ضرب و شتم را می شنیدیم.

خلاصه با داد و فریاد و درخواست شکایت به مراجع قضایی اوضاع آرام تر شد و یکی از مسئولین هم آمد؛ وقتی من اعتراض کردم آن مسئول، هرگونه دخالت حراست را تکذیب کرد و گفت که نمی داند چه کسانی این بلا را سر من آورده اند. در حالی که تصور شخصی من چیز دیگری است.

خلاصه 16 آذر 93 تلخ ترین خاطره دوران دانشجویی من رقم خورد.

نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۳
0
به این ضاربین باید لقب خود فروختگان غرب زده داد
ابراری
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۳
0
عجب ماجرای مهیجی خوب بعدش چی شد؟
احراری
بعدش شعارهای طرفدران کلیدساز مبنی بر فضای باز سیاسی، تحمل مخالف، آزادی اندیشه و ... همگی عملیاتی شد!!
زرشک
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۳
0
آخی!