نبرد برجامِ روحانی با هیولای جنگ و مترسک گرسنگی!
فیالواقع بایستی بیان کرد که در روزهای اخیر که حدود 9 ماه از اجرایی شدن برجامِ رئیس جمهور روحانی میگذرد، 4 مقوله در کلام اعضای ستاد برجام با عنوان دستاوردهای برجام به افکار عمومی معرفی میشود.
«افزایش فروش نفت»، «کاهش تحریمها»، «زدوده شدن خطر جنگ» و البته «نجات یافتن ایران از خطر گرسنگی»!
چهار گزارهای که درباره اولی گفته میشود پول این فروش به دلیل وجود تحریمها، بصورت کامل به ایران وارد نمیشود و از طرفی کاهش قیمت نفت هم اجازه نداده دولت روحانی به دستاورد دندانگیری در این زمینه دست یابد.
ضمن اینکه بر طبق بیانات رهبر معظم انقلاب، افزایش فروش نفت خام ایران به هیچ وجه سیاست مطلوبی نیست.
دومی اگرچه قرار بود عنوان «لغو تمام تحریمها» را داشته باشد اما امروز «تعلیق برخی تحریمهای ثانویه» نام گرفته و همین مقدار کاهش تحریم ادعا شده از سوی دولتیها و اصلاحطلبان نیز برای مردم نامحسوس و ناملموس است.
ضمن اینکه وزیر خارجه آمریکا نیز اخیراً اعلام کرد، دولت این کشور بر میزان تحریمها علیه ایران در پسابرجامِ روحانی افزوده است.
سومی از سوی هیچیک از کارشناسان نظامی و دفاعی کشور تأیید نشده و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه نیز به تازگی در یک سخنرانی اعلام کرد که آمریکا حتی در گذشته نیز توان حمله به ایران را نداشته است.
و درباره دستاورد چهارم که موضوع این گزارش است نیز شنیدنیهای زیادی وجود دارد...
اشاره اعضای ستاد برجام به وجود خطر گرسنگی در ایران طی چند ماه اخیر، بصورت زمزمه در حال ترویج است.
ترویجی که البته قبل از اشاره به آن بایستی بیان کرد، جمهوری اسلامی ایران حتی در دوران دفاع مقدس هم با خطر گرسنگی مواجه نشد و به قول حجتالاسلام حیدر مصلحی، وزیر سابق اطلاعات، حتی با اینکه در آن زمان کشتیهای غذای ایران را هم با موشک میزدند اما این خطر ادعا شده هرگز رخ ننمود.[1]
تأکید کنندگان بر وجود خطر گرسنگی همچنین در حالی پای تحریمهای نفتی را به میان میآورند که اولاً در دوران اوج تحریمهای نفتی نیز بروز این مقوله دور از احتمال مینمود و ثانیاً در بحث تحریمهای نفتی، مقامات آمریکایی به صراحت اعلام کردهاند که امکان نگهداری بیش از این تحریمهای نفتی را نداشتند.
*آنها که گفتند گرسنگی...
مدتی قبل این «حمیدرضا جلاییپور»، از فعالان سیاسی اصلاحطلب بود که در گفتوگو با شماره 188 نشریه اصلاحطلب تجارت فردا تصریح کرد:
«اگر روحانی با تدبیر جلو رشد فزاینده تحریمها را نمیگرفت من شک ندارم که وضعیت معیشتی مردم ایران به وضعی فعلی و بحرانی ونزوئلای کنونی نزدیک میشد. در حال حاضر در ونزوئلا، توزیع نان به کمک ارتش انجام شده و تورم به 700 درصد رسیده است. خوشبختانه برجام توانست جلو ونزوئلایی شدن ایران را بگیرد.»
تقریباً هم زمان با او، «سیدرضا صالحی امیری»، رئیس وقت سازمان اسناد و وزیر فعلی فرهنگ و ارشاد اسلامی هم به روزنامه آرمان امروز رفت و طی صحبتهایی گفت:
«اگر مذاکرات ما به نتیجه نمیرسید و در حال حاضر برجام اجرایی نمیشد، شورای امنیت که برای فروش نفت ایران سقف یک میلیونی تعریف وحتی کشورهای دریافتکننده را هم مشخص کرده بود، تصمیم داشت اگر این مساله حل نشود هراز چند گاهی بیست درصد ازاین میزان فروش را کاهش دهد. به اعتقاد من اگر برجام نبود ما به سمت وضعیت نفت در برابرغذا و دارو میرفتیم.»
نفر بعدی، «عبدالله رمضانزاده» سخنگوی دولت اصلاحات بود که به این قافله پیوست و در مصاحبه با شماره 191 نشریه تجارت فردا اظهار کرد: «در ونزوئلا ارتش دارد مواد غذایی را بین مردم تقسیم میکند. این فاجعه در ایران هم در حال رخ دادن بود. دولت یازدهم جلوی این رخداد را گرفته. همین کفایت میکند که ما سالها قدردان این دولت باشیم. صدا و سیما که چنین دستاوردی را منعکس نمیکند. اما من اگر جای تیم رسانهای دولت بودم فیلمی از ونزوئلا تهیه میکردم و در شبکههای مجازی برای مردم پخش میکردم که اگر همان تفکر بر سر کار میماند شرایط اقتصادی ما بهتر از ونزوئلا نبود. چرا دولت این کار را نمیکند؟!»
*آقای هاشمی هم خطر گرسنگی را باور کرد...
صحبتهای اشاره شده اما آغاز ماجرا بود و از چرایی همزمانی به یکبارهی طرح این صحبتها با هم که بگذریم! گویا کسان دیگری هم میبایست که به پروژه القای وجود خطر گرسنگی میپیوستند.
«مجید انصاری»، معاون رئیسجمهور و از چهرههای اصلاحطلب هم که یکی از ستادیهای دولت محسوب میشود اخیراً دستاورد رفع گرسنگی بواسطه برجام را مورد اشاره قرار داد.
او در جمع خبرنگاران گفته است: «اگر برجام نبود الان به وضعیت نفت در برابر غذا رسیده بودیم.»[2]
طومار اسامی اشاره کنندگان به مسئله گرسنگی و رفع شدن خطر آن بواسطه برجام، البته یک اسم جنجالی دیگر هم دارد...
آقای «هاشمی رفسنجانی» که قبل از انعقاد برجام به پایگاه خبری العهد گفته بود اوضاعمان در پسابرجام «یک دفعه» تغییر میکند و تجارتمان چند برابر میشود نیز چند روز قبل در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه اعتماد درباره بحث گرسنگی و عملگری برجام در آن گفته بود:
«اما کار مهمتر دولت این بود که تحریمها خطرناک
شده بود. یعنی تحریمها به جایی رسیده بود که ما هر راه حلی را پیدا
میکردیم و تحریمها را دور میزدیم، راه را میبستند و هر رخنهای که
ایجاد میکردیم، رخنه را مسدود میکردند. اگر هم زمانی میدیدند که عاجز
شدند، خطرهای بیشتری را پیش میآوردند و در تحریمها به این چیزهای ساده
اکتفا نمیکردند.
ما اطمینان و سند داشتیم که میخواهند ایران را به مرحلهای برسانند که مثل
عراق، نفت در برابر غذا باشد. چون دنیا به نفت ما احتیاج داشت و
میخواستند که نفت ما در بازار باشد، میخواستند قطعنامهای بگذارند که پول
نفت ما به صندوقی که اختیارش در دست سازمان ملل است، برود و سازمان ملل
مثل عراق نیازهای مردم را جیرهبندی کند و به مردم جیره بدهد. یعنی کاملاً
کوپنی و مانند کاری باشد که در عراق شد. در عراق هم سالها بعد از پیروزی
مردم، هنوز همان سیستم بود و مردم به آن سیستم زندگی میکردند. چون پول
عراق در آن صندوق بود. اینها در مورد ما این کار را پیگیری میکردند. بحث
جنگ و امثال اینها هم بود. ولی آنها احتیاج به جنگ نداشتند و میخواستند
ملت ایران را از این راهی که میروند، عاجز کنند.»[3]
آقای هاشمی البته در همین مصاحبه نیز تأکید کرده است که «رأی روحانی برای انتخابات سال 96، تضمین شده است.»
*دستاوردسازی برجامی برای روزهای انتخاباتی
اینکه چرا 9 ماه پس از اجرایی شدن برجام، عدهای پای خطری ندیده و نشناخته و غیر قابل باور را به میان میآورند و برجامِ رئیس جمهور روحانی را عامل رفع آن معرفی میکنند، محل تأمل است.
همانطور که ماجرای نخنمای «رفع خطر جنگ بواسطه برجامِ روحانی» نیز محل درنگ بود و امروز از زبان محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت اینطور میشنویم که آمریکا قدر قدرت نیست و آنها میدانستند، نمیتوانند پیروزی نظامی بر ایران به دست آورند.[4]
با این روند فعلی که مقولاتی ندیده و ناملموس، یکایک بعنوان دستاوردهای برجام ارائه میشود، به نظر میرسد که حکایت این دفتر همچنان باقیست...
دفتری که از گره زدن آب خوردن و هوا و حتی «اقتصاد مقاومتی» به برجام آغاز شد، اکنون به فصولی مثل رفع تهدید جنگ و البته قطع خطر گرسنگی رسیده است و همچنان نیز در هیچ کجای آن خبری از تحقق دستاوردهای اصلی و موعود برجام نیست.
و البته گویا قرار است صفحات پایانی این دفتر در ایام انتخابات ریاست جمهوری دولت دوازدهم در اردیبهشت 96 خوانده شود.
در روزهایی که کابینه فعلی و ستاد برجامِ الّا و لابد باید دستاوردهایی را در مقابل چشم مردم قرار دهند تا بگویند که بواسطه برنامههای خود در کلید پنداشتن تعامل با غرب برای حل برخی کندیهای قطار اقتصاد کشور، موفق بودهاند.
اما اینکه این دستاوردسازیها تا چه مورد باور و پذیرش مردم قرار گیرد، مسئلهای است که برای رؤیت آن بایستی منتظر فرا رسیدن آینده بود...
***
1_http://hawzahnews.com/TextVersionDetail/345930
2_http://www.mashreghnews.ir/fa/news/652382
3_ http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3456472
4_ http://www.mashreghnews.ir/fa/news/651152