به گزارش شیرازه، جوانمردی و دلاورمردی رزمندگان 8 سال دفاع مقدس، قطعه عکسی نیست که در یک قاب بگنجد، تار و پود کلمات هم نیست که در یک کتاب جا شود؛ این ماجراها را باید سال های سال نوشت و خواند.

شهرستان خرامه افتخار دارد که طی سال های جنگ تحمیلی نزدیک به 12 هزار رزمنده را به جبهه های جنگ اعزام کرده و در این بین 202 شهید، 650 جانباز و 40 آزاده درخت تنومند انقلاب اسلامی را همچنان استوار نگه داشته اند.

محمدعلی احمدی جابری یکی از آزادگان این منطقه است که مدت 26 ماه در اردوگاه های رژیم بعثی حضور داشته است؛ این گفتگو به مناسبت 26 مرداد سالروز آغاز بازگشت آزادگان به میهن اسلامی انجام شده است.

وی در این باره می گوید: ما عشایر کوچ رو بودم، پدرم می گفت ما اینجا بیشتر به تو نیاز داریم، اما فکر جبهه نمی گذاشت که بمانم، چندبار بصورت بسیجی به جبهه رفتم، در سال های 62 و 63 و 65 در جبهه های غرب و جنوب حضور یافتم تا اینکه در سال 66 برای خدمت سربازی اعزام شدم.

احمدی ادامه داد: در مناطق جنگی، نیروی عملیاتی گردان امام جواد به فرماندهی سردار گزنی بودم تا اینکه در تاریخ 4/4/67 دشمن به جزیره مجنون پاتک زد، در حالی که قرار بود پس از تحویل جزیزه به مرخصی بیاییم.

این آزاده 8 سال دفاع مقدس بیان داشت: 9 روز زیر آتش و حملات شیمیایی بودیم، بسیاری از همرزمان مان یا مجروح شدند و یا به شهادت رسیدند، روز آخر تا ساعت 11:30 مقاومت کردیم، نه قدرت و نه مهماتی برای دفاع داشتیم که نهایتا 25 نفر از گردان های مختلف اسیر شدیم.

وی افزود: ما را به عراق آورند، سه روز در منطقه العماره بودیم، آنجا هم خیلی از دوستانمان بخاطر نبود امکانات و عدم رسیدگی به شهادت رسیدند، پس از آن 13 روز در استخبارات بغداد بودیم و نهایتا به الرمادیه اعزام شدیم.

احمدی گفت: در الرمادیه به ما گفتند که شما نیروهای مفقود الاثر هستید و هیچ ردی از شما در هیچ جا وجود ندارد، چند ماهی گذشت، یک روز صلیب سرخ بصورت اتفاقی از آن مسیر عبور کرده بود و متوجه این اردوگاه شده بود، پس از آن ما را هم در صلیب سرخ ثبت کردند.

این آزاده 8 سال دفاع مقدس ادامه داد: برای اینکه ما را شکنجه روحی بدهند هر روز به ما می گفتند یک هفته دیگر آزاد می شوید، یکسال و خورده ای گذشت، تعدادی از اسرای قدیمی تر ایرانی را به اردوگاه ما تبعید کردند، آنها به ما گفتند کاری به حرف بعثی ها نداشته باشید، اگر می توانید قرآن بخوانید، سواد یاد بگیرید، من خودم سواد نداشتم و توانستم سواد پنجم ابتدایی را در دوران اسارات یاد بگیرم.

وی گفت: زمانی که حضرت امام رحلت فرمودند خبر رحلت ایشان و خبر قطعنامه را با هم به ما دادند، در آنها روزها بیشتر سعی می کردند که ما را هر طور شده وابسته خودشان کنند، تبلیغات می کردند وعده ویلا و ماشین و همسر می دادند، اما ما ایرانی هستیم، هویت داریم، وطن فروش نیستیم، ما برای خاک و ناموس مان دفاع کردیم، دیروز با اسلحه بودیم امروز باید با رفتار و کردارمان از کشورمان دفاع کنیم.

احمدی بیان داشت: 26 ماه گذشت، یک روز عصر 2 مینی بوس به اردوگاه آمد و از ما مترجم خواستند، آقا مسعود از بچه های زابل پیش آنها رفت و به ما گفت برادران اسرا وسایل شخصی خودتان را جمع کنید می خواهیم مبادله شویم، آن شب مینی بوس ها در اردوگاه ماندند، علی رغم اینکه هیچ وقت شب ها درب بندها را باز نمی گذاشتند اما آن شب باز ماند، فردا سی چهل اتوبوس آمد تا ما را به فرودگاه بغداد ببرد، هنوز باور نکردیم چونکه معمولا هر دوره زمانی اسرا را جابجا می کردند.  

این آزاده 8 سال دفاع مقدس ادامه داد: داخل فرودگاه بغداد هواپیمای جمهوری اسلامی را دیدیم، نماینده چند کشور هم بودند که اگر کسی می خواهد پناهنده شود ثبت نام کند، یک خلبان ایرانی جلوی هواپیما گلاب بر سر ما می ریخت، هنوز باورمان نمی شد، از خلبلان پرسیدم واقعا به ایران بر می گردیم، در حالی که پس از این سوال، اشک از چشمان خلبان مشهدی سرازیر شد گفت بله به ایران می رویم.

وی افزود: وارد فرودگاه مهرآباد شدیم، 4 روز در قرنطینه وزارت دفاع بودیم و نهایتا در تاریخ 29 شهریور 69 به خرامه برگشتیم.

احمدی به حضور مدافعین حرم در کشورهای عراق و سوریه اشاره کرد و گفت: امروز ما در سوریه و عراق از مردم این کشورها دفاع نمی کنیم بلکه از کشور خودمان دفاع می کنیم، نباید به دشمن فرصت پیش روی داد.

این آزاده 8 سال دفاع مقدس ادامه داد: امروز شهدای مدافع حرم از جان و مال و زندگی خود گذشته اند که همچنان ما آسوده باشیم، شهید حججی زندگی خود را فدا می کند تا زندگی ما در آرامش باشد، ما ایران مان را مدیون شهید حججی ها هستیم.

وی در پایان گفت: بسیاری از بازنشسته های سپاه همچنان لباس رزم بر تن دارند و این روزها برای آموزش و اجرای عملیات به سوریه اعزام می شوند که امیدوارم اجر این عزیزان را خود شهدا بدهند.

منبع: صدای خرامه