به بهانهی آغاز ریاستجمهوری یک کمدین در اوکراین؛
رسانه علیه عقلانیت/ چرا تعداد سلبریتیهایی که به ریاست جمهوری میرسند رو به فزونی است؟
بحران قرار گرفتن سلبریتیها در جایگاه مهم و حساسی مانند ریاست جمهوری یک بحران جدی و مسئلهساز است. عدم تجربه کار سیاسی و ندانستن عواقب تصمیمات داخلی و بینالمللی میتواند به ضرر همهی کشورهای دنیا تمام شود. این خطرجدی نیز حاصل دموکراسی مسئولیتناپذیر غربیست.
به گزارش شیرازه، دور دوم انتخابات ریاستجمهوری اوکراین روز یکشنبه، یکم اردیبهشت، در این کشور برگزار شد و بنابر نتایج، وُلودیمیر زِلِنسکی، کمدین تلویزیونی، موفق شده است پترو پوروشِنکو، رئیسجمهوری فعلی، را شکست دهد و بشود رییس جمهور رسمی اوکراین! این اتفاق را میتوان دلیلی روشن بر ابتذال دموکراسی دانست. چراکه تکیه زدن بر کرسی ریاست جمهوری، بدون شک نیازمند تواناییهایی است که در عرصه سیاست باید نمود و جلوه داشته باشند! به قول معروف هرکسی را بهر کاری ساختند و قطعا در این میان سلبریتیها و شومنها برای ریاستجمهوری ساخته نشدهاند! آنها ابزار سرگرمی دنیای مدرناند و قرار است برای سرمایهداری اسکناس به همراه بیاورند.
زلنسکی تنها رییسجمهور تاریخ نیست که ریاست جمهوریاش خندهدار به نظر میآید. در طول تاریخ سیاه دموکراسی غربی بودهاند سلبریتیهایی که نه رجال سیاسی بودهاند و نه در طول عمرشان تصمیم سیاسی مهمی گرفتهاند، اما به لطف رسانه و دموکراسی غربی به بالاترین مقامهای سیاسی رسیدهاند!
اصولا رسانهها و فضای مجازی با تبدیل شدن به پایگاههای اجتماعی زمینه را برای افزایش محبوبیت سلبریتیها فراهم میکنند و این مسئله وقتی با دموکراسی مسئولیتناپذیر غربی پیوند میخورد، شاهد کاهش عقلانیت و انتخابهای احساسی و به دور از تامل هستیم.
در ادامه به معرفی چندنمونه از افرادی میپردازیم که به خاطر محبوبیت و بدون داشتن تجربه خاصی در امور سیاسی به ریاست جمهوری رسیدهاند.
وقتی یک شومن رییسجمهور میشود!
زلنسکی که یک کمدین به حساب میآید و تا قبل از شرکت در انتخابات ریاستجمهوی به برنامهسازی در تلویزیون اوکراین مشغول بوده است توانسته بدون سابقه فعالیت سیاسی و با پیروزی بر رئیسجمهور سابق اوکراین پترو پروشنکو، با کسب ۷۰ درصد آرا بهعنوان رئیسجمهور اوکراین انتخاب شود.
زلنسکی در مجموعه تلویزیونی طنز خادم مردم، که در سال ۲۰۱۵ میلادی تولید شده، نقش رئیسجمهور تصادفی اوکراین را بازی کرده است. در سال ۲۰۱۸، زلنسکی با کمک تهیهکنندگان این مجموعه تلویزیونی (استودیوی Kvartal 95) حزبی را با نام «خادم مردم» تأسیس کرد و با شعار مبارزه با فساد نامزد انتخابات ریاستجمهوری اوکراین شد. بخش عمده کمپین انتخاباتی زلنسکی در شبکههای اجتماعی انجام شد و توانست رأی رأیدهندگان جوان را از آن خود کند.
برای فردی که تا این زمان سابقه فعالیت سیاسی خاصی نداشته است، به دست آوردن مقام ریاست جمهوری یک کشور بدون شک وزنه سنگینی خواهد بود. اما فارغ از این مسئله و مهمتر از آن، چرایی رای آوردن شومنها و سلبریتیها در دنیای سیاست است! نکته مهم ماجرا این است که دموکراسی غربی با بازگذاشتن درهای انتخابات به روی همگان، زمینه ایجاد انتخابهای نادرست و فاجعهباری را رقم زده است که نه تنها به ضرر مردم کشورهای غربی تمام شده که تبعات آن دامن دیگر کشورها را هم گرفته است. نمونه دیگری از ابتذال دموکراسی غربی انتخاب شدن دونالد ترامپ به عنوان رییس جمهور ایالات متحده است.
ترامپ از «تنها درخانه» تا کاخ سفید
ترامپ چهل و پنجمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا است. حتما میدانید که او پیش از ورود به سیاست کارآفرین و یک چهره تلویزیونی بوده است. برنامه کارآموز از سال ۲۰۰۴ به میزبانی ترامپ روی آنتن شبکه ان بی سی رفته است. در این برنامه برای احراز یک شغل مدیریتی سطح بالا در یکی از سازمانهای متعلق به ترامپ بین چند نفر مسابقه برگزار میشده و هر هفته در جریان اتفاقات مختلف، ضعیفترین عضو گروه از برنامه اخراج میشده و در نهایت آخرین فرد باقیمانده شغل را به دست میآورده است.
ترامپ در برخی فیلمها جای شخصیت خودش بازی کرده است. برای مثال او در فیلم تنها در خانه در یک سکانس حضور دارد. او قبل از ریاستجمهوری هیچ مقام و منصب سیاسی خاصی را تجربه نکرده و هیچ پیشزمینهی سیاسیای نیز نداشته است. او با این حال امروز به لطف دموکراسی بی در و پیکر غربی رییس جمهور آمریکاست و تصمیمات دیوانهوارش تبعات جهانی ایجاد کرده است.
در امریکا نمونه دیگر این مسئله ریگان است. او نیز تا قبل ریاست جمهوری در هالیوود مشغول به کار بوده و در تعدادی از فیلمهای وسترن نیز بازی کرده بود. او اولین بازیگری بود که مقام ریاست جمهوری دست پیدا کرد.
خوانندهها هم میتوانند رییس جمهور شوند؟
البته فقط بازیگرها از دموکراسی غربی نهایت استفاده را نبردند. میشل جوزف مارتلی خواننده محبوب سیاهان هائیتی در سال 2011 تصمیم گرفت که در انتخابات ریاست جمهوری این کشور شرکت کند و اتفاقا به پیروزی هم دست یافت!
میشل مارتلی،خواننده سابق پاپ با کسب ۶۷٫۷۵ درصد از آرا در مقابل میرلاند مانیگا، همسر رئیسجمهور سابق هائیتی که ۳۱٫۷۴ درصد از آرا را کسب کرد، پیروز شد و تا سال 2016 که استعفا داد رییس جمهور هائیتی ماند.
ژرژ وهآ را هم همهی فوتبال دوستان میشناسند. مهاجم پرآوازهی کشور لیبریا که در سال ۱۹۹۵ و زمانی که در عضویت باشگاه میلان بود بعنوان مرد سال آفریقا، اروپا و جهان انتخاب شد. او در انتخابات ریاست جمهوری سال 2017 لیبریا نامزد شد و توانست کرسی ریاستجمهوری این کشور را به دست بیاورد. ژرژ را از بهترین بازیکنان آفریقایی تاریخ نیز میدانند. ژرژ وهآ نیز مانند دیگر رییسجمهورهای نامبرده هیچ سبقه سیاسی و هیچ مقام خاصی در دولت نداشت و به علت شهرت و محبوبیت و به لطف دموکرسی غربی توانست زمام امور در کشور لیبریا را بدست بگیرد.
علاوه بر نمونههایی که عنوان شدند هستند افراد دیگری که به همین صورت و بدون داشتن تخصص در زمینه امور دولتی و صرفا به بهانهی محبوبیت توانستهاند به مقام ریاست جمهوری برسند. افرادی مانند برلوسکونی و استرادا و لند سبرگیس و ... که هریک یا هنرمند بودهاند یا ورزشکار و یا کمدین.
بحران قرار گرفتن سلبریتیها در جایگاه مهم و حساسی مانند ریاست جمهوری یک بحران جدی و مسئلهساز است. عدم تجربه کار سیاسی و ندانستن عواقب تصمیمات داخلی و بینالمللی میتواند به ضرر همهی کشورهای دنیا تمام شود. این خطرجدی نیز حاصل دموکراسی مسئولیتناپذیر غربیست. دموکراسیای که به بهانهی آزادی تام و تمام سیاسی به همه اجازهی ورود به عرصه انتخابات را میدهد؛ حتی اگر این مسئله باعث انتخاب شدن افرادی شود که بقای کشور خود و دنیا را با تهدید رو به رو میسازند. ازین رو این دموکراسی بیشتر از همه مسئولیتگریز است و بیش از همه در اختیار نظام سرمایهداری.
نظرات بینندگان