شهرستان ها >> عمومی
گزارش اختصاصی شیرازه از شب شعر عاشورا در استهبان:
امروز چراغ خیمه خاموش شود/ از مدعیان چند نفر می مانند؟
شب شعر عاشورای حسینی در شهرستان قرآنی استهبان برگزار شد.
پایگاه خبری تحلیلی شیرازه؛ در این آیین، که بیست و دومین دوره آن در ۱۳ و ۱۴ محرم و در محل سالن سینما قدس برگزار شد، شاعران اهل بیت از سراسر کشور در رثای اباعبدالله الحسین و یاران باوفایش به شعرخوانی پرداختند.
مجری مراسم با غزلی با این مطلع شب شعر را آغاز کرد:
خبر پیچید تا کامل کند دیگر خبرها را
خبر داغ است و در آتش می اندازد جگر ها را
و سپس از قاری قرآن، سید وحیدرضا پرهیزکار دعوت کرد تا جلسه رسماً و با نام و یاد خداوند متعال آغاز گردد. قاری مراسم آیات ابتدایی سوره انسان و آیه شریفه «یا ایتها النفس المطمئنه...» تا پایان سوره مبارکه فجر را تلاوت نمود.
زیر بنر روی سن مراسم، دوازده آرم از ارگان های مختلف درج شده بود. از آرم دفتر امام جمعه و فرمانداری و سپاه و آموزش و پرورش تا شهرداری و ارشاد و اوقاف و اصناف و... . که اگر هر کدام از این نهادها ۲۰ نفر، فقط ۲۰ نفر با خود آورده بودند، قطعاً متولیان مراسم برای سال های بعد باید به مکان بزرگتری فکر می کردند؛ اما هرچند از بعضی از این آرم ها، حتی مسئول و یا نماینده ای حاضر نبود، ولی جمعیت خوبی در این مراسم حاضر شده بودند.
امام جمعه از اولین نفراتی بود که قبل از آغاز مراسم در سالن نشسته بود.
اولین نفری که توسط مجری برای شعرخوانی دعوت شد سید یوسف ضرغامی بود از استهبان و غزلی خواند در توصیف صحنه های روز عاشورا.
محمد حسین فرهادی از داراب، شهر امام حسن مجتبی علیه السلام، دومین شاعری بود که به شعرخوانی پرداخت. فرهادی شعرخوانی خود را با سه دوبیتی درباره حضرت علی اصغر آغاز کرد و در یکی از آنها دعا کرد:
تمام خرمن عشق مرا سوخت
الهی حرمله آتش بگیرد
سپس مثنوی خواند در رثای امام حسین علیه السلام:
آهسته تر برو پسر غیرت خدا
آهسته تر برو پسر عصمت خدا
و با این بیت که زبان حال حضرت زینب کبری است، مثنوی خود را خاتمه داد:
بعد از تو خاک بر سر دنیا برادرم
آشفته باد معجر دنیا برادرم.
شاعر بعد، علی اکبر شجعان متخلص به محزون اصطهباناتی بود که به شعرخوانی پرداخت.
شجعان مخمسی خواند که با نعت حضرت علی اصغر علیه السلام آغاز شد و در رثای حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه و شهدای کربلا و صبر حضرت زینب بر مصائب کربلا به پایان رسید:
.
.
وقتی که ابر، آه غریبانه می کشید
از گوشهٔ نگاه تَرَش لاله می چکید
وقتی فرات مست و خروشنده می دوید
«بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید»
آتش، لبان تشنهٔ طفل رباب را
.
.
ای جان عالمی همه یکجا فدای تو
عالم شده است یکسره ماتم سرای تو
ماتم گرفته است خدا هم برای تو
زینب چگونه صبر کند در عزای تو
وقتی که صبر داده ز کف صبر و تاب را.
شاعر بعدی چهره ای نام آشنا از هم استانی ها بود از شهر سروستان، هادی فردوسی.
فردوسی اولین بار در ۱۹ سالگی در دیدار شاعران با رهبر معظم انقلاب به شعرخوانی پرداخت که تحسین های پی در پی امین شعر انقلاب را به دنبال داشت:
شهر آینه دار می شود با یک گل
پروانه تبار می شود با یک گل
گفتند نمی شود ولی می بینند
یک روز بهار می شود با یک گل
و امسال نیز برای دومین بار در شب نیمه ماه مبارک رمضان و با اشاره رهبر انقلاب شعر خواند.
هادی فردوسی با این مصرع برنامه خود را شروع کرد: «به نام عشق که زیباترین سرآغاز است»
و بعد از سلام و تشریفات اولیه، نامی هم از همشهری خود، فرماندار استهبان، احمدرضا کمالی برد و از وی تشکر کرد.
فردوسی طبق معمول چند رباعی خواند:
شب آمده تا سیاه پوشش باشد
رود آمده مظهر خروشش باشد
سردار سپاه عاشقان است حسین
بی آنکه ستاره ای به دوشش باشد
.
اینجا همه لطف بی عدد می خواهند
از روز ازل تا به ابد می خواهند
این پیرغلامان حسینی عمریست
از کودک شش ماهه مدد می خواهند
.
ای کاش مرا لایق پرواز کنی
با دعوت خود مرا سرافراز کنی
آنقدر تو را از ته دل می خوانم
تا پای مرا به کربلا باز کنی
شاعر بعدی که شعر خواند محمد کربلایی بود از استهبان و غزلی تقدیم کرد به سقای دشت کربلا، آقا اباالفضل العباس علیه السلام با این مطلع:
دریا که دید این همه شیدا یی تو را
در خود گریست غربت و تنهایی تو را
.
.
لب تشنه سوختی لب دریا که فاطمه
نازد به عرش این همه آقایی تو را
شاعر بعدی، چهره نام آشنای شعر آیینی، احمد بابایی بود از تهران.
مردم شاید اولین بار با او وقتی آشنا شدند که در بحبوحه جنگ گروه های مقاومت با تکفیری ها در عراق و سوریه، در بیت رهبری به شعرخوانی پرداخت و برای تکفیری ها اینگونه خط و نشان کشید:
پایتان گر طرف کرب و بلا باز شود
آخرین جنگ جهانی حق آغاز شود.
اخیراً نیز با نماهنگ عاشورایی «قبله آخرالزمانی ها» که در بین الحرمین ضبط شده سر و صدا کرد و مردم با او بیشتر آشنا شدند.
بابایی برای شروع، متن کامل شعر این نماهنگ را که در قالب چهارپاره مستزاد سروده و ۲۶ بند است خواند که اینگونه آغاز می شود:
وسط کشف کودکانه من
موج زنجیرها تلاطم کرد
و بعد از آن با یادی از امام سجاد علیه السلام و روز شهادت آن بزرگوار، جمعیت را پشت سر امام سجاد به کربلا برد و مثنوی بلندی را با حال و هوای روز عاشورا و حادثه کربلا و بعد هم اسارت اهل بیت سیدالشهدا خواند.
بعد از آن مجری مراسم یادی کرد از درگذشتگان شعر آیینی استهبان، از مرحوم جمالی که رهبر انقلاب در وصف ایشان گفتند که: «شعر جمالی، شعر جوان و جوانانه است»؛ و از مرحوم عطاریان که با عنایت فرزند شهیدش شاعر شد و برای تمام شهدای استهبان یک دوبیتی سرود و از شمس اصطهباناتی و اصغر قاسمی و دیگران.
سپس مجری مراسم دعوت کرد از شاعری جوان از خطه اصفهان، شاعری که شعرش در دیدار سال گذشته شاعران با رهبر انقلاب تحسین بسیاری را در پی داشت، محمد حسین (فراز) ملکیان.
ملکیان دوبار تاکنون در دیدار شاعران در نیمه رمضان شعر خوانده، یکبار با غزلی برای پدر جانبازش با این دو بیت دلنشین:
در جواب کسی که می گوید پدر از جنگ دست پُر برگشت
هر دوتا آستین او خالیست تا جوابش در آستین باشد
هم قطار پدر که عکاس است، گفت در هشت سال جبهه و جنگ
حسرتش ماند در دلم یکبار، پدرت رو به دوربین باشد.
و سال گذشته نیز شعری خواند برای حادثه گوهرشاد با این مطلع:
یکایک سر شکست آن روز، اما عهد و پیمان نه
غم دین بود در اندیشه مردم، غم نان نه
و با این بیت زیبا ادامه داد:
دیانت بر سیاست چیره شد، آری جهان فهمید
رضاجان است شاه مردم ایران، رضاخان نه
و خط و نشانی هم در پایان شعرش برای اسراییل و گروه های تکفیری کشید:
دفاعِ از حرم یعنی قرارِ جنگ اگر باشد
زمینِ کارزار ما تل آویو است، تهران نه.
ملکیان در این شب شعر، برنامه خود را با مدح امیرالمؤمنین اینگونه آغاز کرد:
بسم الله و بالله
و الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة اسدالله
نقطهٔ تحت باء بسم الله
شرف لا اله الا الله
آسمان پیش قامتش کوتاه
درِ خیبر برای او پرِ کاه
به ولایش خود خداست گواه
یک کلام و سخن کنم کوتاه
تا سعادت، علیست تنها راه
دست و بازوی او نمک دارد
به همه نیّت کمک دارد
عشق ما ریشه در فدک دارد
به ولایت هر آنکه شک دارد
برود کعبه را طواف کند
یک نگاهی بر آن شکاف کند.
و بعد قصیده ای خواند که نجوایی بود با حضرت ولی عصر ارواحنا فداه در مصیبت جد غریبشان:
سلام فلسفهی چشمهای بارانی
سلام آبروی سجدههای طولانی
تو را هر آینه تصویر کردهام، نظمی
چه نسبتی است میان تو با پریشانی؟
چگونه وصف کند غصهی تو را دعبل؟
چگونه رسم کند چهرهی تو را مانی؟
بیا که ما همه چشم از گناه میپوشیم
چرا تو این همه از خلق، رو بپوشانی؟
چقدر بر سر بازارها قدم زدهای
که یک معامله سر گیرد از مسلمانی
چقدر موقع قحطی صدا زدیم تو را
و یادی از تو نکردیم در فراوانی
قرار بود بسازیم خانهی دل را
چقدر ساخته شد خانههای اعیانی
چه عهدها که پس از هر دعای عهد، شکست
چه ندبهها که نشد موجب پشیمانی
اضافه شد به غم تو چقدر سال به سال
و ما چقدر گرفتیم بی تو مهمانی
چقدر سینهزنی زود جای خود را داد
به پایکوبی نیمه شب خیابانی
چقدر در پی ما گشتهای چراغ به دست
میان همهمهی کوچهی چراغانی
نه روضههای محرم تو را تسلا داد
نه شاد کرد تو را جشنهای شعبانی
خودت بیا بنشین و بخوان و اشک بریز
خودت خطیب، خودت مستمع، خودت بانی
بخوان که روضه از آن حنجره شنیدنی است
به لهجهی عربی، با زبان قرآنی
بگو که روضهی باز است خاطرههایت
بگو هرآنچه که نشنیدهایم و می دانی
بگو که خنجر شمر از قفا چه سخت برید
بگو که خون خدا کشته شد به آسانی
بگو حسین اگر داغ داشت، بر دل بود
بگو که داغ سنان بود روی پیشانی
بگو چگونه به هنگام آب نوشیدن
همیشه می رسی از تشنگی به حیرانی
فدای سرخی چشم سیاه تو که هنوز
درون گودی مقتل نماز میخوانی
به قدر چکهای از اشکهات موجز نیست
چکیدهی همهی شعرهای ایرانی
این شاعر جوان آیینی بعد از آن قصیده دیگری خواند در حال و هوای شهادت شهید محسن حججی با این مطلع:
تصور کن تو در سنگر و داعش در کمین باشد
تصور کن جهانت شکل یک میدان مین باشد
ملکیان چند بیتی هم در حال و هوای مقاومت و جنگ با تکفیری ها خواند و خط و نشانی هم برای آل سعود کشید:
شیعه عمریست که هم سوخته هم ساخته است
با بد و خوب چه بسیار چه کم ساخته است
شیعه با پرچمی از مردم مظلوم جهان
با توسل به اباالفضل علَم ساخته است
جبهه مان شام و عراق است، دو جا می جنگیم
عشق از غیرت ما تیغ دو دم ساخته است
بر لبان همه یا زینب و یا عباس است
کار دشمن به همین یک دو قسم ساخته است
خوب هر کار دلت خواست بکن آل سعود
بعد داعش به خدا کار تو هم ساخته است
می رسد عاقبت آن روز که در خاک بقیع
چشم را باز کنی شیعه حرم ساخته است.
و شعرخوانی خود را با یک رباعی خاتمه داد و همه حضار را در فکر فرو برد:
اصحاب حسین با خطر می مانند
امثال حبیب بیشتر می مانند
امروز چراغ خیمه خاموش شود
از مدعیان چند نفر می مانند؟
بعد از آن نوبت به بانوان شاعر رسید و چهره ای نام آشنا از شیراز، سرکار خانم پروانه نجاتی.
شاعری که در دیدار شعرا با رهبر انقلاب مثنوی حدیث حیا تقدیم به دخترش چکاوک را خواند و رهبر انقلاب در پایان شعر نجاتی گفتند: «ای کاش همه مادران این سرزمین این چنین زبان فاخر را به کار بگیرند برای تربیت فرزندشان»
پروانه نجاتی یک شعر چهار اپیزودی خواند و تقدیم کرد به حضرت ابالفضل العباس و گفت اگر ثوابی باشد تقدیم می کنم به برادرانم در حفاظت اطلاعات سپاه.
چهار اپیزود اشعار نجاتی، ام البنین، عباس، شمر و امام حسین بود.
بعد از پروانه نجاتی، از یکی از شاعران توانمند استان فارسی دعوت شد و به شعرخوانی پرداخت، دکتر غلامرضا کافی.
دکتر کافی در سال ۸۸ در محضر رهبر معظم انقلاب طرحواره ای خواند از معراج حضرت رسول صلی الله علیه و آله که به ولادت حضرت زهرا علیها سلام ختم می شد.
کافی از شاعرانی است که دایره واژگانی بسیار گسترده ای دارد و تبحر وی در انتخاب واژگان، در اشعار او به خوبی مشهود است.
کافی چند دوبیتی خواند و بعد هم غزل مثنوی خواند از کتاب واقعه از سروده های خودش که توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است.
بعد از دکتر غلامرضا کافی، خانم جواهریان از استهبان مثنوی خواند که بخش هایی از آن را به لهجه محلی سروده بود.
سپس آقای دوربین از استهبان یک غزل مثنوی کوتاه عاشورایی خواند و بعد از آن خانم زارع از نی ریز یک غزل را با مطلع
چشم هایت که تا ابد جاری است
امتداد حماسه دریاست
تقدیم کرد.
شب شعر عاشورا در شهرستان قرآنی استهبان همه ساله در ایام بعد از عاشورای حسینی و با حضور شاعرانی از سراسر استان و سراسر کشور برگزار می گردد.
انتهای پیام
گزارش: محمد مصدقی
نظرات بینندگان