تغییر مسیر تاریخ در 9 و 37 دقیقه
هواپیمای حامل امام(ره) از آسمان ترکیه گذشت و وارد حریم ایران شد؛ اما او آرام روی صندلی جلوی هواپیما نشسته بود. دو جنگنده فانتوم، دو طرف هواپیما را احاطه کردند؛ چرا؟ کسی نمیدانست! آیا این یک تهدید بود؟ آن را هم نمیشد فهمید؛ نه پیامی و نه دستوری! «غیر از امام، رنگ به چهره هیچ کس نمانده بود! همه وحشت کرده بودند، اما امام، آرامش عجیبی داشت، آرامشی که دیگران را هم آرام میکرد.»
نخستین ساعات بامداد روز 12 بهمن سال 1357، قرار بود مهمترین رویداد در تاریخ معاصر ایران و شاید همه گستره تاریخی سرزمین ما، اتفاق بیفتد. فرودگاه پاریس، مملو از جمعیت مشایعتکنندگانی بود که برای بدرقه مشهورترین رهبر انقلابی قرن بیستم، جمع شده بودند. حدود دو هزار نفر، از ملیتهای مختلف، اروپایی، عرب، آمریکای لاتین و ... در آن وقت شب و در زمهریر پاریس، خود را به فرودگاه شارلدوگل رسانده بودند؛ این تعداد به جز خبرنگاران هیجان زده و همراهان حضرت امام(ره) بود.
پایتخت فرانسه، بدون آنکه بخواهد، مبدأ یک تغییر بزرگ در تاریخ ایران و بلکه سراسر جهان شده بود. تهدیدهای شاپور بختیار، فایدهای نداشت؛ بستن چند روزه فرودگاه، حتی تهدید به ترور امام خمینی(ره)، نتوانست در عزم آن رهبر بزرگ برای بازگشت به وطن، خللی وارد کند؛ آنچه از گزارشها و خاطرات همراهان امام(ره) به دست میآید، آرامش یک روح بزرگ در میانه جمعیتی هیجان زده است؛ آرامشی که همه را به تعجب و تکریم رهبر کبیر ملت ایران وامیداشت.
او به آرامی مسیر تشریفات پرواز را طی کرد و با همراهانش، سوار هواپیمایی شد که قرار بود با فرودش، مسیر تاریخ ایران را عوض کند.
در محوطه داخل سالن فرودگاه، نمایشگاهی از جنایات رژیم پهلوی برگزار شده بود؛ نمایشگاهی که دانشجویان انقلابی آن را راهاندازی کردند تا درباره آنچه در ایران میگذشت، آگاهیهای بیشتری در اختیار جهانیان بگذارند؛ نمایشگاهی با عنوان با مسمای: «حقوق بشر شاه!» همراهان امام(ره) از غروب روز 11 بهمن به فرودگاه رفته بودند. زندهیاد حبیبا.... عسکراولادی، یکی از حاضران در آن پرواز باشکوه، بعدها در خاطراتش گفت: «غروب یازدهم بهمن برای حرکت به سمت ایران به فرودگاه رفتیم. جمعیت زیادی از کشورهای مختلف اروپایی و اسلامی آن جا جمع بودند و یکپارچه ابراز احساسات میکردند.»
پایتخت فرانسه، بدون آنکه بخواهد، مبدأ یک تغییر بزرگ در تاریخ ایران و بلکه سراسر جهان شده بود. تهدیدهای شاپور بختیار، فایدهای نداشت؛ بستن چند روزه فرودگاه، حتی تهدید به ترور امام خمینی(ره)، نتوانست در عزم آن رهبر بزرگ برای بازگشت به وطن، خللی وارد کند؛ آنچه از گزارشها و خاطرات همراهان امام(ره) به دست میآید، آرامش یک روح بزرگ در میانه جمعیتی هیجان زده است؛ آرامشی که همه را به تعجب و تکریم رهبر کبیر ملت ایران وامیداشت.
او به آرامی مسیر تشریفات پرواز را طی کرد و با همراهانش، سوار هواپیمایی شد که قرار بود با فرودش، مسیر تاریخ ایران را عوض کند.
در محوطه داخل سالن فرودگاه، نمایشگاهی از جنایات رژیم پهلوی برگزار شده بود؛ نمایشگاهی که دانشجویان انقلابی آن را راهاندازی کردند تا درباره آنچه در ایران میگذشت، آگاهیهای بیشتری در اختیار جهانیان بگذارند؛ نمایشگاهی با عنوان با مسمای: «حقوق بشر شاه!» همراهان امام(ره) از غروب روز 11 بهمن به فرودگاه رفته بودند. زندهیاد حبیبا.... عسکراولادی، یکی از حاضران در آن پرواز باشکوه، بعدها در خاطراتش گفت: «غروب یازدهم بهمن برای حرکت به سمت ایران به فرودگاه رفتیم. جمعیت زیادی از کشورهای مختلف اروپایی و اسلامی آن جا جمع بودند و یکپارچه ابراز احساسات میکردند.»
همه در اضطراب و او آرام
هواپیما، ساعت یک بامداد، به وقت پاریس و سه و 30 دقیقه به وقت تهران، از زمین برخاست. امام(ره) روی صندلی ردیف نخست نشسته بود و همراهان، پشت سر او. نیم ساعتی از پرواز گذشته بود که خلبان نزد امام(ره) رفت و به ایشان گفت: اگر مایلید میتوانید تشریف ببرید و روی تخت من استراحت کنید. چهره همراهان متغیر شد؛ نکند برای رهبر ملت نقشهای کشیده باشند؛ آن ها معتقد بودند که صلاح نیست امام(ره) برای استراحت به کابین مخصوص خلبان برود؛ اما او بدون توجه به این اضطراب، برخاست و گفت که برای استراحت میرود. خواستند همراهیاش کنند، اما اجازه نداد و گفت: سر جایتان بنشینید!
رفتار امام(ره) دقیقاً شبیه همان واکنشی بود که هنگام هجوم مأموران شاه به منزلشان در قم و بسته شدن در خانه توسط یارانشان از خود نشان داد؛ آنجا هم به آن ها گفت که آرام باشند، ترسی به دل راه ندهند و از هیچ چیز نهراسند که پیشوایشان حسین بن علی(ع) است. یک ساعت از شروع استراحت امام(ره) گذشت؛ همراهان دلشوره داشتند که ناگاه دیدند رهبر محبوب خلق، برای وضو وارد سالن اصلی هواپیما شد؛ با آرامشی وصفناشدنی وضو گرفت و در گوشهای سجاده پهن کرد و به تهجد پرداخت؛ گویی اصلا در این دنیا نبود.
ورود به آسمان ایران
رفتار امام(ره) دقیقاً شبیه همان واکنشی بود که هنگام هجوم مأموران شاه به منزلشان در قم و بسته شدن در خانه توسط یارانشان از خود نشان داد؛ آنجا هم به آن ها گفت که آرام باشند، ترسی به دل راه ندهند و از هیچ چیز نهراسند که پیشوایشان حسین بن علی(ع) است. یک ساعت از شروع استراحت امام(ره) گذشت؛ همراهان دلشوره داشتند که ناگاه دیدند رهبر محبوب خلق، برای وضو وارد سالن اصلی هواپیما شد؛ با آرامشی وصفناشدنی وضو گرفت و در گوشهای سجاده پهن کرد و به تهجد پرداخت؛ گویی اصلا در این دنیا نبود.
ورود به آسمان ایران
هواپیمای حامل امام(ره) از آسمان ترکیه گذشت و وارد حریم ایران شد؛ اما او آرام روی صندلی جلوی هواپیما نشسته بود. دو جنگنده فانتوم، دو طرف هواپیما را احاطه کردند؛ چرا؟ کسی نمیدانست! آیا این یک تهدید بود؟ آن را هم نمیشد فهمید؛ نه پیامی و نه دستوری! به هر حال، تا تهران همه در اضطراب و نگرانی به سر بردند، الا او که همه انتظارش را میکشیدند. یکی از همراهان امام(ره) در آن پرواز تاریخی نقل میکند: «غیر از امام، رنگ به چهره هیچ کس نمانده بود! همه وحشت کرده بودند، اما امام، آرامش عجیبی داشت، آرامشی که دیگران را هم آرام میکرد.»
... از سفر آمد
در فرودگاه مهرآباد، جایی که قرار بود هواپیما بر زمین بنشیند، غلغله بود؛ میلیونها نفر خودشان را از سراسر دنیا به مهرآباد رسانده بودند تا در تاریخیترین استقبال تمام تاریخ، حضور داشته باشند. هواپیما درست روی فرودگاه مهرآباد قرار داشت، اما اجازه فرود داده نمیشد؛ چند بار روی تهران چرخید؛ حتی مرحوم عسکراولادی می گفت: «هواپیما آرام آرام نزدیک باند آمد و یک دور زد و اوج گرفت دو مرتبه برگشت و با آرامش نشست.
نفهمیدیم این قضیه چه بود.» ساعت هشت و 45 دقیقه، هواپیما روی باند فرودگاه مهرآباد آرام گرفت. نیروهای انتظامی و اعضای کمیته استقبال از امام، به زحمت مردم را کنترل میکردند تا باند فرودگاه، خالی از جمعیت بماند. اما امام(ره) از هواپیما خارج نشد؛ هنوز مقدماتی لازم بود تا آن صحنه تاریخی اتفاق بیفتد. شهید مطهری و تعدادی دیگر از همراهان امام(ره)، از هواپیما خارج شدند. انبوه جمعیت، همه را نسبت به جان رهبر کبیر انقلاب اسلامی خائف کرده بود؛ 45 دقیقه طول کشید تا مقدمات ورود فراهم شود.
شهید مطهری به همراه تعدادی از اعضای کمیته استقبال، ساعت 9 و 30 دقیقه وارد هواپیما شد تا امام امت را برای پا گذاشتن بر روی خاک میهن همراهی کند؛ وقتی حاضران روی باند فرودگاه، چشمشان به جمال حضرت امام(ره) روشن شد، عقربههای ساعت فرودگاه مهرآباد، 9 و 37 دقیقه و 30 ثانیه را نشان میداد؛ زمانی که باید آن را بزنگاه تغییر مسیر تاریخ ایران بزرگ بدانیم.
نفهمیدیم این قضیه چه بود.» ساعت هشت و 45 دقیقه، هواپیما روی باند فرودگاه مهرآباد آرام گرفت. نیروهای انتظامی و اعضای کمیته استقبال از امام، به زحمت مردم را کنترل میکردند تا باند فرودگاه، خالی از جمعیت بماند. اما امام(ره) از هواپیما خارج نشد؛ هنوز مقدماتی لازم بود تا آن صحنه تاریخی اتفاق بیفتد. شهید مطهری و تعدادی دیگر از همراهان امام(ره)، از هواپیما خارج شدند. انبوه جمعیت، همه را نسبت به جان رهبر کبیر انقلاب اسلامی خائف کرده بود؛ 45 دقیقه طول کشید تا مقدمات ورود فراهم شود.
شهید مطهری به همراه تعدادی از اعضای کمیته استقبال، ساعت 9 و 30 دقیقه وارد هواپیما شد تا امام امت را برای پا گذاشتن بر روی خاک میهن همراهی کند؛ وقتی حاضران روی باند فرودگاه، چشمشان به جمال حضرت امام(ره) روشن شد، عقربههای ساعت فرودگاه مهرآباد، 9 و 37 دقیقه و 30 ثانیه را نشان میداد؛ زمانی که باید آن را بزنگاه تغییر مسیر تاریخ ایران بزرگ بدانیم.
نظرات بینندگان