بررسی نامه موسوی خوئینیها در گفتگو با دکتر سید محسن هاشمی؛
لزوم شناخت تیپولوژی موسوی خوئینی ها / سر دسته افراط گرایان دیروز و طلبکاران امروز
آقای خوئینی ها دارای یک منیت و کبر در مقابل دیگران بوده و این را به راحتی می توان در خاطرات و نظرات کسانیکه با ایشان مراوده داشته اند مشاهده نمود و حتی اسناد آنرا مشاهده کرد.
پایگاه خبری تحلیلی شیرازه، یکی از مهمترین اخبار و مسائل سیاسی چند روز اخیر کشور، حواشی مربوط به نامه ای بود که آقای موسوی خوئینی ها به رهبر معظم انقلاب نوشت. نامه ای که عده ای آنرا توبه نامه اصلاح طلبان و عده ای دیگر شروع فتنه ای جدید دانستند که آقای موسوی خوئینی ها جرقه آنرا زده است. عده ای دیگر نیز این نامه را رمزی برای فشار به جمهوری اسلامی جهت مذاکره با آمریکا می دانند که برای بررسی محتوای این نامه و علت نگارش آن گفتگویی با دکتر سید محسن هاشمی کارشناس مسائل سیاسی داشته ایم.
جناب دکتر نظر کلی شما در مورد این نامه چیست؟
هر چند این نامه دارای اهمیت زیادی در شناخت تغییر مسیر اصلاح طلبان و نیت درونی بسیاری از آنان در مخالفت با نظام اسلامی و ولایت مطلقه فقیه است، اما تحلیل محتوایی و پاسخگویی به ادعاهای واهی موجود در آن، بسیار بیان شده و به نظر حقیر کفایت موضوع می کند، اما لازمست که به بررسی و شناخت فکری، پرداخت که سبب نگارش این نامه شده است، فکری که موسوی خوئینی ها یکی از این افراد است و هنوز هستند کسانی مثل ایشان که سکوت اختیار کرده و منتظر هستند تا در فرصتی مناسب همچون ایشان درونیات خود را که سالهاست پنهان کرده اند، بیان کنند. درونیاتی که امروزه بر خلاف سیره ای است که دیروز داشته اند.
به سیره اشاره کردید، منظور شما چیست؟
وقتی می گوییم، سیره، یعنی سلوک سیاسی آنان که از ابتدای انقلاب سبب یک زاویه گیری ابتدایی با اهداف انقلاب شده و اکنون بعد از گذشت کمتر از نیم قرن خود را با یک فاصله زیاد نشان می دهد. و نکته جالب اینست که بسیاری از چالش های ابتدای انقلاب و حتی شبهات و انتقاداتی که به فعالیت های انقلابیون و تاریخ انقلاب اسلامی همچون تسخیر سفارت آمریکا گرفته می شود، در همین سیره سیال سیاسی می گنجد. سیره ای که صاحب آن همواره در وسط میدان بوده و با داشتن مسئولیت های بسیار و تصمیم گیری های کلانی، خود امروز مخالف آن پیامدهایی است که ناشی از عملکردش می باشد. چنانچه در نامه به حضرت آقا نیز بدون توجه به نقش بارز خود در انتخاب رییس جمهور و اجرای سیاست های او، به صورت طلبکار منتقد اوضاع کنونی بوده و برای آن مقصری انتخاب می کند که کمترین نقش در رویداد آن داشته است.
شما در سخنانتان گفتید که فردی دارای مسئولیت بسیار و سیره ای سیال، این دو انتصاب چگونه به شخصیت آقای خویینی ها تعلق می گیرد؟
پیرامون مسئولیت های بسیار باید گفت که آقای خوئینی ها در طول انقلاب اسلامی دارای مسئولیت های متعددی همچون نماینده حضرت امام در شورای سرپرستی صدا و سیما، عضو مجلس خبرگان، عضو هییت رئیسه مجلس اول، دادستان کل کشور و نماینده حضرت امام در چند شورای مهم با اختیارات بالا بوده که اگر باید انتقادی هم به بعضی برهه های تصمیم گیری ها وارد نمود، حتما ایشان در این انتقادات نقش بارزی دارد، نقشی که به حضور مستقیم و بی پرده ایشان در عرصه سیاست ختم نشده و همواره تا انتخاب آقای روحانی به ریاست جمهوری نیز می توان دست های ایشان را در پشت پرده مشاهده نمود.
اما در حوزه سیالیت باید به رفتارها و منش سیاسی ایشان در ابتدای انقلاب تا کنون اشاره داشت، بسیاری از انقلابیون همچون حداد عادل، حجت الاسلام شجونی، حمیرضا ترقی و حتی ناطق نوری از سالها پیش آقای موسوی خوئینی ها مردی مارکسیست می دانستند که برای ادعای خود سخنان و تفسیرهای قرآنی ایشان در مسجد جوزستان را به عنوان سند ذکر می کردند. این سخنان آنقدر در جریان های مارکسیستی طرفدار پیدا می کند که حتی گودرزی عامل ترور شهید مطهری نیز در کلاس های ایشان حضور داشته است و آنها بنا به متن سخنان دادگاهی که آقای ناطق نوری بیان می کند، از موسوی خوئینی ها بهره می برده اند.
شما به موضوع تسخیر سفارت آمریکا اشاره کردید، نقش موسوی خوئینی ها در آن چه بوده است؟
شاید خوانندگان متعجب شوند، اما باید گفت که بارزترین نقش در تصرف سفارت آمریکا متعلق به موسوی خوئینی هاست، فردی مرموز که هوادار شدید تسخیر سفارت آمریکا و سپس تایید کننده اسنادی بود که از آنجا خارج می شد. به گفته مهندس بازرگان یگانه شخصیت واسط و محرک در تسخیر سفارت، ایشان بوده که تقریبا تمامی اسناد محرمانه سفارت آمریکا ابتدا به رویت ایشان می رسید تا بتواند استفاده شخصی خویش را از آنها ببرد. برای مثال ایشان دشمن شهید بهشتی بود و همواره دنبال سندی در اوراق سفارت بر علیه ایشان می گشت و حتی علی رغم پیدا کردن اسناد جاسوسی بنی صدر آنها را کتمان می کند و او را برای ریاست جمهوری تایید می نماید.
آقای دکتر یعنی آقای خوئینی ها از ابتدا دارای این همه سوگیری خاص و پنهان کاری بودند؟
بله دقیقا همین گونه است. متاسفانه هنوز ابعاد زیادی از این موارد بیان نشده است که لازمست جوانان با مطالعه و فهم آن بدانند که این افرادی که اکنون به سمت غرب و ضدیت با ولایت فقیه گرایش دارند، چه کسانی هستند. برای مثال موسوی خوئینی ها در پرونده انفجار نخست وزیری نقش مستقیم داشته و سبب مسکوت ماندن این پرونده و آزادی همه متهمان می گردد.
نقش آقای خوئینی ها بعد از ارتحال حضرت امام چگونه بوده است، آیا وی حضور پر رنگ خود در سیاست را ادامه دادند یا خیر؟
ابتدا باید گفت که آقای خوئینی ها دارای یک منیت و کبر در مقابل دیگران بوده و این را به راحتی می توان در خاطرات و نظرات کسانیکه با ایشان مراوده داشته اند مشاهده نمود و حتی اسناد آنرا مشاهده کرد. یکی از این منیت ها در مقابل حضرت آیت الله خامنه ای است. اگر به فیلم های مجلس خبرگان در انتخاب رهبری نگاه بیندازیم، می بینیم که فردی عبای آیت الله باریک بین را می کشد تا به آیت الله خامنه ای رای ندهد، این فرد کسی جز موسوی خوئینی ها نیست. کسیکه که امروزه علی رغم حمایت از تفکر سازش و تسلیم شدن در مقابل آمریکا، تا دیروز آمریکا را همواره دشمن می دانست و حتی به نقل از آیت الله شبیری زنجانی، با انتخاب آیت الله خامنه ای نگران، گرایش انقلاب به سوی آمریکا می شود.
از اینجاست که بعد از انتخاب حضرت آقا تلاش ایشان برای ضربه زدن به نظام اسلامی در برهه های مختلف آغاز می شود. فتنه 18 تیر 1378 که چند روز دیگر در سالروز آن هستیم، با اشاره ایشان و درج نامه محرمانه در روزنامه سلام که متعلق به ایشان بود آغاز شد؛ فتنه ای که سالها بود ایشان در روزنامه های زنجیره ای خود و همفکرانش، به تخطئه ولایت فقیه و کاهش اختیارات رهبری می پرداخت و سعی در انتشار اخباری دروغ می نمود تا بتواند آتش اعتراضات را افزونتر نماید. بعدها با این اتهامات در دادگاه محکوم شد و از راهیابی به مجلس شورای اسلامی نیز ناکام ماند. محکومیتی که متاسفانه نتوانست ایشان را از ادامه مقابله با جمهوری اسلامی پشیمان کند، چنانچه همین سیره را در فتنه 88 نیز ادامه داد و علنا با صدور یک بیانیه موضوع تقلب در انتخابات را آغاز نمود.
شما ادعاهای بسیاری در مورد آقای موسوی خوئینی ها داشتید که برای خیلی ها تازگی داشته و شاید غیر قابل باور باشد، آیا می شود اسنادی نیز برای تایید سخنان خود بیان دارید؟
آنچه بیان شد، چیز جدیدی نیست، همه این موارد قبلا بارها در مواقع مختلف بیان شده و حتی اسناد آنرا ارائه داده اند. برای مثال خاطرات مختلفی از بازرگان تا ناطق نوری و حتی افراد مخالف جمهوری اسلامی نیز در مورد ایشان منتشر شده که می توان در کتاب خوب بازگشت از نیمه راه نوشته آقای الفت پور و حتی در کتاب سراب سیاست نیز ذکر شده است. در کنار این موارد، نشریات مختلفی که سخنان و موضعگیری ایشان را درج کرده نیز سندی مستحکم می باشد.
جالبست که بدانیم با افشای اسناد ویکی لیکس، نام ایشان با اسم مستعار به گوش می رسد و نشریاتی همچون پاری مارچ و اکونومیست نیز به مارکسیست جاسوس بودن ایشان اذعان کرده و حتی ادعای جاسوس شوری بودن ایشان را مطرح می کنند که بعدها در کتابی بنام شنود اشباح چاپ شد که به سرعت توسط وزارت ارشاد دولت آقای خاتمی از بازار جمع آوری شد تا بیش از این این اسناد انتشار پیدا نکند.
در پایان چگونه می توانید حضور چنین شخصیتی را در مراتب بالای سیاسی کشور توجیه نمود، شخصیتی که علی رغم همه مسئولیت های مهم، شائبه جاسوس بودن ایشان و حتی نفاق و مارکسیست بودن نیز با خود دارد؟
جواب این سوال در یک کلمه است: نفوذ. موضوع مهمی که به وضوح می توان در شخصیت آقای موسوی خوئینی ها و حتی افراد چون تاج زاده، سید محمد خاتمی، عبدالله نوری، اکبر گنجی و ده ها نفر دیگر مشاهده نمود که خود بسیاری از مشکلات کشور را ایجاد کرده اند و اکنون بدون در نظر گرفتن نقش خود در رویداد این مصائب، دیگران را مقصر می دانند.
این نفوذ به دو شکل صورت گرفته است، یا از ابتدا نفوذی بوده اند که بنا به نوشته نشریه اکونومیست در 30 ژانویه 1986 می توان این ادعا را به عنوان یک فرضیه مطرح نمود که عینا موسوی خوئینی ها را مارکسیست جاسوس شوری معرفی می کند، یا اینکه به مرور زمان افرادی در آنها نفوذ کرده و مسیر دارای انحراف کم آنان را اکنون بسیار زاویه دار نموده، بگونه ای که بدون در نظر گرفتن همه مخالفت های مقام معظم رهبری با روش سیاست داخلی و خارجی دولت آقای روحانی خصوصا در موضوع برجام، همچون خوارج به ایرادهای بنی اسرائیلی به نظام جمهوری اسلامی پرداخته و مخالفت با ولایت را فریاد می زنند.
انتهای پیام/
نظرات بینندگان