رژه ساپورت پوش ها در لامرد
شیرازه - وبلاگ تلواره نوشت: نیاز به نشر تصاویر مستهجن از مبتلایان به ویروس ساپورت در شهر شهید پرورمان نیست ؛ چرا که اگر کسی بخواهد آمار مسئولین بصیر و توانمند !! شهر را بگیرد ، تعدادشان کم نیست ! فقط کافی است چرخی کوتاه در سطح خیابان و بازارهای شهر بزنیم.
در اینجا نمی خواهیم از غربت دین اسلام در بین دلسوزان و داعیه داران این امر ! بنویسیم . همچنین نمی خوا هیم این متن را با وصیت نامه شهداء و خون آن غیوران عرصه جهاد و شهادت که حجم بالایی را به حجاب تأکید و وصیت نموده اند ، گره بزنیم. بلکه می خواهیم لحظه ای درنگ کرده و ببینیم پیرامونمان چه می گذرد . و در امتداد گذشتگان خود ، بر تاریخ حال چه چیزی را برای آیندگان به امانت و یادگار خواهیم گذاشت .
ما در رفتار ، کردار و عمل خود مفاهیمی چون تساهل و تسامح را که روزی آیت الله مصباح و حجتی کرمانی را به مناظره تلویزیونی کشاند را خواسته یا ناخواسته در خانواده و جامعه ، نهادینه کرده ایم بدون آنکه حتی لحظه ای به آن اندیشیده باشیم . اگر باورها بر این نیست ! می توان به رفتارها ، کنش و و اکنش های فرزندان ، همسران ، خواهران و برادران خود برای زمانی هر چند کوتاه بیندیشیم تا ببینیم که به چه سبک و سیاق پیش رفته ایم .
خانوده هایی که یاد نگرفته ایم سفره محبت را چه وقت بگسترانیم و چگونه بر سفره های محبت دیگران بنشینیم و بنشانیم !
امروز اگر دیوانه ای و یا شخص ساده لوحی به سرش زد !! که به شکل نامتعارف و نامناسبی ( از نظر ما؛ نه خودش ) در خیابان و بازار ظاهر شود، آیا جامعه ما ( لامرد ) پویایی لازم جهت متذکر شدن او را دارد یا اینکه به جامعه ای منفعل و راکد تبدیل شده ایم و «هاج و واج» و «مردد» می مانیم؟!
دختران و زنانی که در سبک پوشش ، متأثر از رفتارهای غلط دیگران قرار گرفته و دچار توهمات ذهنی از جنس« قصه شاه پریون» و اسیر اما و اگرهایی شده اند که در نهایت برای عقب نماندن از «قافله مدپرستان» ، خود و جامعه دینی خود را به سوی گردنه ی تباهی و فساد می کشانند.
ساپورت هایی (شلوارهای چسبنده و کشی) که فرهنگ غنی و مؤثر ( نه متأثر ) ما آن را در خود حل کرده بود و زمانی فقط در زیر لباسهای بلند و آن هم در خانه ها می پوشیدند چرا امروز با این گستردگی و بی تفاوتی در سطح خیابان ها به رقص در آمده و لالایی شهوت را برای جوانان و نوجوانان می سرایند ؟! آیا نمی توان به جای پاسخ های بی خردانه به خواسته های مرد ، بهتر عمل کرد ؟ آیا واقعاً پوشیدن ساپورت برای دختران ، آغاز خوبی در مسیر همسریابی خیابانی است ؟! آیا زنان و دختران و حتی مردان نمی توانند عقده های خود را به اجتماع و جامعه نکشانند ؟ چرا قدرنشناسی و واپس گرایی برای ما عادتی دیرینه شده است ؟! همه جمع شده ایم و با انگشت ، دیگری را نشانه گرفته ایم اما غافلیم که خودمان نیز مبتلا شده ایم و خوابیم ! وقت آن نشده که به خود بیائیم ؟
هنوز دوستان بازاری مان ساپورت ها را بر تن مانکن های بی جانشان نکرده اند تا به تقلید از آن ٬ سیل عظیم مانکن های متحرک ، بر طبل بی هویتی و بی عاری کوفته و در « ولایت کوچک مان لامرد » رژه فرهنگی به نمایش بگذارند . هر چند اندک زمانی قبل شاهد ساپورت پوش هایی بوده ایم که با مجوز اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرمان به روی صحنه تئاتر رفته ند ؛ آن هم در سالنی به نام شهید آوینی که خود سوخته چنین هجمه هایی بود !
چقدر فاصله دو عمل دور است : عملی که لذتش می رود و کیفر آن می ماند ، و عملی که رنج آن می گذرد و پاداش آن ماندگار است . ( نهج البلاغه ترجمه دشتی،حقوق دوستان ص 657 )