اگه چه وحید در این مصاحبه حرف های سنگینی زد و نوک پیکان انتقاداتش به سمت خیلی از مسئولان رفت ولی توقع این است که مسئولان به جای موضع گرفتن نسبت به حرف های این جوان فسایی، واقعاً فکری به حال این قبیل جوانان با آتیه شهرستان کنند و حرف های آنان را به دل مبارک نگیرند...
آنچه می خوانید گفتگوی فسایی با این چهره نام آشنای جودوی کشور است:
اگر بخواهی خودت را مختصر معرفی کنی چه میگویی؟
وحید بنا، عضو تیم ملی جودو بزرگسالان.
چند سال است عضو تیم ملی هستی؟
نه سال است عضو ثابت تیم ملی ام
از کی به تیم ملی دعوت شدی؟
سال 84 اولین دوره بود که به تیم ملی نوجوانان دعوت شدم .جوانان ، امید و بزرگسالان
تا کنون چه مدالهایی کسب کرده ای؟
اولین مدالم مدال طلای غرب آسیا
مدال بعدی برنز جام جهانی آلمان که در آنجا ستاره مسابقات جهانی شدم
مسابقات غرب آسیا بزرگسالان طلا گرفتم.
مسابقات بین المللی جام فجر برنز گرفتم.
مسابقات بین اللمللی جام فجر طلا گرفتم.
در مسابقات سهمیه المپیک شرکت کردم . برای اولین بار یک نفر از فسا به مسابقات سهمیه المپیک رفت. در مسابقات مختلفی هم شرکت کرده ام . مسابقات جایزه بزرگ جهان در امارات .
مسابقات جام جهانی جمهوری چک به سهمیه المپیک.
سهمیه المپیک هم کسب کردید؟
متاسفانه من مصدوم شد.یعنی مصدومیتم شدت پیدا کرد و موفق نشدم. به دلیل اردوی نامناسب، هیچ کدام از بچه ها تیم ملی هم به المپیک راه پیدا نکردند.
چند مدال بین المللی داری؟
پنج مدال بین اللمللی، دو تای آن در مسابقات بین اللمللی،دو تا هم در غرب آسیا
شنیده ایم کاپیتان تیم ملی هم بوده ای؟
بله از سال 84 الی 86 کاپیتان تیم ملی نوجوانان بودم.
متولد چه سالی هستی؟
متولد نیمه دوم سال 1368
خودت از چه سالی به سراغ جودو رفتی؟
من از سال 78 در سن 10 سالگی جودو را شروع کردم. الان چهارده سال است جودو کار می کنم.
برایمان از مربیانت بگو؟
اولین مربی من آقای حسین زاده بود که از فسا رفتند. البته مربی اصلی من محمد جناب زاده از شیراز هستند. از بچگی برای من مثل یک پدر زحمت کشید.من هر چه در ورزش دارم از ایشان دارم.یادم نمی رود آن دوران هفته ای دو روز به شیراز می رفتم و بر می گشتم.
در حال حاضر جایگاه جودو ایران کجاست؟
جودو روز دنیا دست آسیایی هاست. ژاپن،کره ، مغولستان ،ازبکستان، قزاقستان همه قهرمان های جهان و المپیک دارند و ایران متاسفانه چون سیستم جودو کار کردن ما کشتی است و از وقتی قوانین عوض شده و چون در قانون جدید به پا نمی توان دست زد باید مثل فرنگی کار کرد ایرانی ها به همین علت ضعیف شده اند. ما به روش های قبل بیشتر عادت داشتیم . به نظرم یکی از علت هایش تغییر قوانین و دیگری حمایت نکردن مسئولان از ورزشکاران است.
چرا مسئولان؟
از نظر مالی اصلاً ساپورت نمی شوند. اگر ذهن ورزشکار را به ده قسمت تقسیم کنیم نه قسمت آن فکر چگونه رفع کردن مشکلاتش است و یک دهم سمت ورزش . این مطمئناً نتیجه نمی دهد خودم زیاد تجربه کرده ام .
چطور؟
بعد از مسابقات انتخابی المپیک ، آسییب دیدگی ام خیلی تشدید شد. نیاز داشتم که جراحی کنم. فدراسیون هم که ما را بیمه نکرده است . هیچ کدام از بازیکنان تیم ملی بیمه نیستند. بار ها هم گفته ایم اما نتیجه نداشته .
یعنی بازیکنان تیم ملی بیمه نیستند؟
یک بیمه ورزشی ساده هست که آن برای هزینه های جزئی است نه هزینه هایی مثل جراحی.
نه تنها مسئولان فدارسیون، که از استان و شهرستان هم حمایتی نشدم.تنها حمایت یک مختصر
مدتی هست کم رنگ شده ای، در حال حاضر چه مشکلی داری؟
مشکل اصلی من نداشتن انگیزه است. متاسفانه انگیزه ای برای ادامه ورزش ندارم. انسان در مشکلات دوستانش را می شناسد. در این مدت که من به مشکل مالی برخوردم واقعاً هیچ کس به من کمک نکرد. در مسابقات مصدوم شدم و نیاز به عمل داشتم. عمل من ده میلیون هزینه داشت، فدراسیون گفت ما بودجه نداریم.هر جای دیگر هم رفتم نشد. به خودم گفتیم مسئولان فسا کمک می کنند.حداقل در خانه خودمان کسی کمک می کند . آمدم فسا . خیلی جاها رفتم .پیش فرماندار، نماینده شهرستان، شورا ، شهرداری، اداره ورزش و جوانان.
فقط یک صد هزار تومان توسط فرماندار و یک پانصد هزار تومان اداره ورزش و جوانان استان و شهرستان به صورت مشترک به من دادند. که در مقابل پول عملم چیزی نبود.ناچار شدم هر چه لباس و موبایل و لپ تاپ داشتم فروختم خرج عملم کردم.
یعنی هزینه عمل جور نشد؟
نه. با قرض از این و آن عمل جراحی انجام دادم. من فروردین آسییب دیدم ، پنج ماه نه توانستم عمل کنم و نه توانستم تمرین کنم. در رفتگی همراه با شکستگی کتف داشتم. طی این مدت همه پشت من را خالی کردند. حتی پیش فاکتور از پزشکان مختلف گرفتم. هر جا که بگویید من رفتم اما هیچ کس هیچ کاری نکرد. از این تعجب می کردم که من که فیکس تیم ملی بودم .من که نُه سال ملی پوش بودم، من که واقعاً زحمت کشیدم برای کشورم . من برادرم حسین بنا را در راه جودو از دست داده بودم این حداقل خواسته من بود. که هیچ پشتیبانی نشدم.
اسم حسین بنا آمد، از برادرت مرحوم حسین بنا برایمان بگو؟
حسین نائب قهرمان آسیا بود . شانزده سال بیشتر نداشت.می رفت اردوی تدارکاتی ارمنستان برای مسابقات جهانی مجارستان . متاسفانه هواپیما سقوط کرد.حسین به همراه 10 نفر از بچه های تیم ملی و مربیان کشته شدند. واقعاً جای تاسف دارد که باز هم مسئولان هیچ اهمیتی ندادند اینها را مثل همان مسافران عادی حساب کردند. در حالی که اینها لباس تیم ملی بر تن داشتند . تنها چیزی که شد این بود که به ما تماس گرفتند و گفتند بیایید تکه تکه های تن عزیزتان را ببرید.
مسئولان اهمیتی ندادند دو سال پیگیری کردیم. توقع داشتیم حداقل کسی که در تیم ملی وطنش و در راه مسابقات کشته می شود شهید اعلام شود. اگر ماموری در حین انجام ماموریت در شهر کوچکی تصادف کند شهید اعلام می شود اما حسین که برای عزت کشورش می رفت چیزی حساب نشد! ما نه امتیاز میخواستیم نه چیزی، فقط میخواستیم عنوان شهید داشته باشد.
نقش پدر و مادرتان در ورزشکار شدن شما ؟
پدر و مادرم را خیلی دوست دارم.راستش را بخواهید تا همین چند وقت پیش مادرم حتی نمی دانست ما چه رشته ای کار نمی کنیم. پدر و مادرم سنشان بالاست و زیاد با این چیزها آشنا نیستند. البته خیلی مواقع مخالف ورزش کردن ما بودند. به خاطر آسیب های شدیدی که می خوردیم. خب هیج پدر و مادری دوست ندارد ببیند بچه هایش از باشگاه که می آیند مصدوم باشند و دست و پایشان شکسته.
خانواده شما چند نفرند؟
جمعاً با مرحوم برادرم حسین یازده نفر
از این یازده نفر چند نفر چند نفر ورزش حرفه ای را دنبال کرده اند؟
شش برادر و سه خواهر. جمعاً نه نفر ورزشکار حرفه ای داریم.
چند نفرشان به تیم ملی راه پیدا کرده اند؟
چهار نفر ملی پوش . سه برادر و یکی خواهر
اولین نفری که از خانواده شما وارد جود شد چه کسی بود؟
اولین نفر که از خانواده ما وارد جودو شد برادرم محمد رضا بود که چندین دوره قهرمان کشور شده و اخیراً هم در مسابقات بین اللمللی دانشجویان نقره گرفت.
بعد از او سعید بود. سعید اولین کسی است که از خانواده ما عضو تیم ملی شد که چندین مدال قهرمانی کشور دارد.بعد از او مرحوم برادرم حسین که قهرمان آسیا شد و در آن مسابقات ستاره مسابقات شد و کمربند طلایی گرفت. حسین هشت قهرمانی کشور داشت. در بین برادرانم من آخرین نفری بودم که وارد جودو شدم.خواهرانم هم جودو کار می کنند. خواهرم پریسا هم جودو کار می کند.او هم قهرمان کشور شد و به عنوان ستاره مسابقات و تکنیکی ترین جودو کار ایران شناخته شد و کمربند طلایی گرفت . عضو تیم ملی جودوهم شد. خواهر دیگرم معصومه هم در جودو قهرمان استان است.
خواهر دیگرم مرجان قهرمان کاراته ایران است. البته جدیداً آمده رشته جودو هم کار میکند. مسئول هیات جودو فسا و نائب رئیس جودو استان هم هست.
دو برادر دیگر هم دارم که از ما بزرگترند که جودو کار نشدند. حمید و شهرام کشتی گیر بودند البته الان دیگر ورزش حرفه ای نمی کنند.
حتماً مشوق خواهرهایت هم خودت هستی؟
بودم. دیگر نمی گذارم که خواهرهایم ورزش حرفه ای انجام بدهند. من که رکورددار مدال در فسا هستم جایگاهم این است. آنها که دخترند و کارشان سخت تر است. درس بخوانند بهتر است
تا وقتی مسئولان هیچ اهمیتی نمی دهند من تشویقشان نمی کنند.
چرا اینقدر منفی حرف میزنی؟
ببینید من قهرمان جهان هم بشوم بیایم اینجا کسی اهمیت نمی دهد.
شما می دانید، ورزشکار حرفه ای باید تمام زندگی اش را روی ورزش بگذارد.به نظر من واقعاً ورزش حرفه ای دشمن سلامتی است. من تا الان هفت عمل جراحی انجام داده ام .جفت زانوهایم و جفت شانه ام در هر کدام دو پیچ پلاتین گذاشته اند
پس چطور الان کار می کنی؟
با غیرت!
واقعاً ؟
حتی فدراسیون پزشکی که بودم ، در فدارسیون پزشکی یکی از مسئولانش گفت شما رکوردار عمل جراحی در کل تیم ملی ها هستی. البته این عمل جراحی ها نیست که باعث شده من انگیزه ام را از دست بدهم . تنها چیزی که انگیزه من را گرفته این است که واقعاً از طرف مسئولان حمایت نمی شوم. مسئولان زیادی به من قوال دادند.
مثلاً نماینده مجلسمان ـآقای دوگانی- در جلسه ای که در منزلمان داشتند و من کل ورزشکاران را دعوت کرده بودم آنجا ، انتخابات دوره قبل، به من و برادر خدا بیامرزم قول داد که به ما یک واحد آپارتمان یا حداقل یک زمین بدهد تازه هر کداممان جدا. برادرم که به رحمت خدا رفت و یک متر زمین بیشتر نگرفت . من هم که اینجا زمین و آپارتمان که هیچ در سخت ترین شرایط هم هیچ کمکی به من نشد. فرماندارها که چند بار عوض شدند و هرکدام فقط قول دادند و رفتند.
چه انتظاری داری؟
من واقعاً تعجب می کنم . مثلاً مسابقاتی که من رفتم و مدال طلا گرفتم. هم تیمی های من در شهرشان با مدال برنز هم بیشتر از من هدیه گرفتند و تشویق شدند. نماینده مجلسشان ،شهرداری ، شورا یا فرماندارشان آمده اند و از آنها تقدیر کرده اند. مثلاً به آنها شغل داده اند. زمینم داده اند واقعاً تعجب می کنم. فسایی ها در شهرخودشان غریبند. من به این حرف ایمان پیدا کرده ام. من خیلی خواهش کردم که حداقل یک شغل به من بدهند که حداقل بتوانم با خیال راحت ورزش کنم که
متاسفانه نشد . معمولا هم میگویند قانونی وجود ندارد دستمان بسته یا از چارچوب اختیاراتمان خارج است اما اگر هم حزبی و هم ولایتیشان کار بخواهد دستشان بسته نیست.
چه توصیه ای برای جوانان داری؟
من توصیه ام به جوانان این است اگر می خواهید ورزش کنید فقط برای عشق خودتان ورزش کنید. هیچ انتظاری از مسئولان نداشته باشید. که کاری نمی کنند. البته ورزش برای انسان احترام و اعتبار دارد.
حضور درتیم ملی مزایای مالی هم برایتان نداشت؟
در تیم ملی هم حقوق نمی گیریم. مثلا چهار ماه گذشته به ما می گویند پاداش ریختیم به حساباتون برید بردارید. بعد از چهار ماه می بینی صد هزار تومان یا دویست هزار تومان یا خیلی عزیز باشی ششصد هزار تومن یعنی ماهی صدهزار تومان واریز می کنند که پول کرایه هم نمی شود.
یعنی تو هر ماه با اتوبوس به تهرانی می روی و می ایی؟ بلیط رایگان هواپیما یا تخفیف نیست؟
بلیط رایگان اتوبوس هم نیست. من نه سال است برای تهران رفتن، با اتوبوس می روم و می آیم ، یکی از علت های آسیب دیدگی ام خستگی راه است. هر دو سه هفته می رو م و بر می گردم. حدود هفده ساعت راه یک طرف خرج و مخارج هم یک طرف ، واقعاً برا من بچه شهرستانی خیلی سخت است. حتی همین کرایه هم خیلی وقت ها بوده نبوده و مشکل داشته ام. ما از یک خانواده متوسط هستیم خب برای خانواده سخت است. شغلی هم که ندارم.
خب ، بحث را عوض کنیم ، ظاهراً این چندماه برای جودو شهرستان بد نشده. برایتان سالن اختصاصی ساخته شده؟
بله ، سه ماه پیش آمده ایم سالن جدید ،ما سالیان سال در یک سالن کوچک در اداره تربیت بدنی قدیم که به اسم سالن وزنه برداری بود و مساحتش حدود 8 در 8 بود مدت ها تمریم می کردیم. 40 نفر در آن تمرین می کردند واقعاً خیلی سخت بود.بخاطر همین من و برادرم بیشترین تمرینها را در خانه انجام می دادیم. خدا را شکر بعد از سالیان سال سالن اختصاصی جودو احداث شد. جا دارد از اقای گندم کار رئیس تربیت بدنی شهرستان تشکر کنم . این سالن واقعاً از نظر امکانات خیلی خوب است. با این کار لطف بزرگی شد در حق جودو کاران فسا. از این که به اسم حسین بنا هم ایجاد شد از طرف خانواده از مسئولان تشکر می کنم.
از بین اعضای باشگاه کس دیگری هم هست ملی پوش باشد؟
بله ، اقای رحیمی ملی پوش هستند . همچنین آقای سجاد حسین زاده در رده نوجوانان. سجاد شاگرد خودم است از بچگی رویش کار کرده ام. آینده خوبی دارد.
پس در کنار قهرمانی مربیگری هم می کنی؟
بله در کنار قهرمانی مربیگری هم می کنم. هر چند مربی گری مغایرت دارد با قهرمانی. ورزشکار حرفه ای باید دائم خودش در حال تمرین باشد و فرصتی برای مربیگری ندارد. اما بخاطر آینده جودو شهرستان آمده ام وسط
شنیده ایم از کشورهای دیگر هم پیشنهاد داشته ای؟
بله داشته ام اما خب ایران را با هیج کجا و به هیچ قیمتی عوض نمی کنم.
حتی جای دیگری شنیدم از شهرهای دیگر هم پیشنهاد داشته ای؟
بله . برایم جالب است . حتی به آن فکر هم کردم اما دیدم نمیتوانم از فسا دل بکنم.اما اگر حمایت مسئولان اینطوری پیش برود ممکن است از سر ناچاری حداقل برای مربیگری بروم. من بخواهم از فسا بروم مطمئناً ورزش فسا ضربه می خورد. خیلی ها پیشنهاد می کنند حداقل صد کیلومتر انطرف تر برو بهتر اهمیت می دهند من بخاطر تعصبی که نسبت به فسا و فسایی دارم مانده ام. گفتم که اگر بروم ورزش فسا زمین می خورد. چرا ؟ چون همین الان دارم ورزشکاران رشته های مختلف را برنامه میدهم . به همه سالن ها سر می زنم و تا آنجایی که بتوانم راهنمایی میکنم.
بیشتر این روزها چه دغدغه ای داری؟
بیشترین دغدغه من، این است که بعد از این همه وقت ورزش کردن و قهرمانی ، کاسه گدایی گرفته بودم و در شهر می چرخیدم. تا برای عملم پول جمع کنم. واقعا غرورم خورد شد و چقدر پشیمان شدم. اگر رفته بودم چیزی گیرم آمده بود خوب بود. اما وقتی هیچ کس توجه نکرد واقعاً شکستم. وقتی برای ده میلیون رو زده ای آن وقت طرف صد هزار تومن کمک می کند واقعاً می خواستم صد هزار تومن را بگذارم بروم . گفتم بی احترامی نشود به طرف چیزی نگفتم. واقعاً توقعم از شهر و مسئولانش خیلی نبود اما ... بگذریم.
یعنی قهرمانی چیزی برایت نداشت؟
از لحاظ معنوی بله اما از نظر آینده ، کار ، حتی سلامتی نه چیزی ندارد. ببینید من به عنوان یک جوان شاید بخواهم زندگی مشترکی شروع کنم چی دارم؟ نه شغل، نه منبع درامد و نه چیزی. حتی تنهایی هم به سختی روزهایم را طی می کنم چه برسد متاهلی و این همه خرج. در شهرهای دیگر حداقل به هم تیمی هایم و هم رده ای هایم شغل داده اند اما من چی؟ من توی کرایه راهم هم مانده ام. با اتوبوس هم هر سفرم به تهران زیر صد هزار تومن خرجم نمی شود
ظاهراً عضو بسیج ورزشکاران هم هستی؟ از کی عضو بسیج هستی؟
از سال 81 عضو بسیج بودم.
چه توصیه ای به بسیجی ها داری؟
همیشه می گم اگر کسی وارد بسیج شود- حرف دلم است- یک بسیجی واقعی باشد واقعا خدایی بسیجی باشد، خدا نکرده کسی اشاره نکند به سمت او و بگوید نگاه کن فلانی مثلا بسیجی است و بسیج را زیر سوا ببرد. لباس بسیج حرمت دارد.
از اینکه میگویند قهرمان بسیجی وحید بنا چه احساسی داری؟
از اینکه تبلیغ بسیج باشم خوشحالم . از اینکه به عنوان یک بسیجی می گویند فلانی مدال گرفت و تبلیغی می شوم برای بسیج خوشحالم. برای بسیج هر کاری از دستم بر بیاید انجام می دهم.
و اما حرف آخر یا صحبتی با مسئولان؟
مسئولان محترم بجای اینکه سد راهمان شوند ما را هل بدهند بفرستند جلو. ما را حمایت کنند که ما وسط راه کم نیاریم. یکی از ورزشکاران سرشناس فسا می گفت هر کسی وحید بنا را می بیند دیگر ورزش نمی کند. گفتم چرا؟ گفت چون تو الگویی برایشان . می خواهند برسند به تو. وقتی می بینند تو شرایطت اینطور است بعد از این همه وقت داری لباسهایت را می فروشی و کاسه گدایی دستت است ، خب دنبال ورزش نمی روند. خیلی از جودو کارها بعد از ماجرای من جودو را ول کردند.
گفتم چرا؟ گفتند آخرش می شیم مث تو. من هم اگر با این شرایط دوام اورده ام لطف خدا بوده است.
از آقای بنا بخاطر این که این فرصت را در اختیار ما قرار داد سپاسگزاریم.
وحید بنا به همراه دوست ملی پوشش حجت رحیمی
اعضای تیم ملی جودو نوجوانان ابران در سانحه هوایی 24 تیر ماه
درود بر وحید بنا جوان با غیرت و افتخار ورزش فسا.
وحید جان من مثل تو ورزشکار نیستم اما مثل تو خیلی دروغ و بدقولی از برخی مسئولین شهرمان که نام بردی شنیده ام.من و خیلی دیگر از کسانی که می شناسم، او را به خدا واگذار می کنم
یاد و خاطره حسین بنا گرامی باد. خدا رحمتش کند.برای آن جوان ناکام فاتحه مع الصلوات
من اين سختي هاي تورا ديدم.و البته اين غيرتمندي
هميشه براي من الگوي بزرگي بودي در هر زمينه اي
و واقعا براي مسؤلان شهر متاسفم
امروز یکی از شاگرداش اومد سر کلاس وقتی کلاس تموم شد ما داشتیم با هم حرف میزدیم گفت هیچوقت جدی جودوکار نکن به چسب به درس هایت منم گفتم چرا
گفت من اولین شاگرد سنسی وحید بودم که رفتم تیم ملی جودو نونهالان
و الان همه جام آسیب دیده و تازه کلاس ۱۲ هستم
خلاصه سنسی بهترین هست