سخنان متفاوت وزیر کشور دولت هاشمی:
جریان چپ در انتخابات‌ها جلو جلو میگوید ما بردیم!
در جریان همان انتخابات آقای هاشمی به من زنگ زد و گفت فائزه گلایه دارد و گفت من اول بودم در تهران و بشارتی من را دوم کرده!
به گزارش شیرازه؛ علی‌محمد بشارتی وزیر کشور دولت سازندگی میهممان این هفته برنامه "شاهد
عینی" شبکه افق بود که وی در به بررسی دوران فعالیت اش در وزارت کشور دولت
حجت الاسلام هاشمی پرداخت و نکاتی را در خصوص وقایع سال 88 بیان داشت که
بخشهایی از سخنان وی در ادامه می آید.
* پس از انقلاب اسلامی ما که حقوق خوانده بودیم اولین بازجویی ها را انجام می دادم. یکی از خاطراتی که برای امام هم گفتنم ای بود که روزی در اتاقم نشسته بودم که ناگهان دکتر تهرانی از سربازجو های شاه را وارد کردند. ایستادم جلو رفتم و به او گفتم یادت هست که من را بیش از هزار ضربه شلاق زدی؟ یا اون روزی که ناخنم را کشیده بودی و عفونت کرده بود و این عفونت به خونم راه یافته بود و بیماری سختی گرفتم و تازه آن موقع دستور دادی که مرا به بیمارستان ببرند؟
* پس از انقلاب اسلامی ما که حقوق خوانده بودیم اولین بازجویی ها را انجام می دادم. یکی از خاطراتی که برای امام هم گفتنم ای بود که روزی در اتاقم نشسته بودم که ناگهان دکتر تهرانی از سربازجو های شاه را وارد کردند. ایستادم جلو رفتم و به او گفتم یادت هست که من را بیش از هزار ضربه شلاق زدی؟ یا اون روزی که ناخنم را کشیده بودی و عفونت کرده بود و این عفونت به خونم راه یافته بود و بیماری سختی گرفتم و تازه آن موقع دستور دادی که مرا به بیمارستان ببرند؟
*گروهی
در زمان بعد از جنگ که اینها از انقلاب هم جدا افتاده بودند، در همین مقطع
امروز هم گروهی از آنها هستند و همیشه به دنبال مطرح کردن خودشان بودند و
بسیاری از مشکلات اسلام هم از سوی همینهاست بعد از جنگ ودر جریان جنگ خلیج
فارس میگفتند باید ما از صدام حمایت کنیم.
*در انتخابات سال 76 من مسئول برگزاری انتخابات بودم. در آن انتخابات آقای هاشمی متوقع بود که یک نفر بیاید که این ساز و کار هایی که ایشان ایجاد کرده را ادامه دهد.
* آقای خاتمی وقتی رئیس جمهور شد به مدت 8 سال دنبال جامعه مدنی بود و مدت 6 سال شعار سیاسی داد و نهایتا 2 سال آخر هم که همه فرصتها رفته بود می گفت که مشکلات جامعه، اقتصادی هم هست.
* در جریان انتخابات دوره 4 مجلس که ما انجام دادیم هم آقای مناطق کاندیدا بود هم عبدالله نوری. در دور اول این دو نفر همراه با فائزه هاشمی رای آوردند. اما آقای عبدالله نوری اعتراض کردند و به آقای هاشمی گفتند که اینها رای ما را خراب کردند، آقای هاشمی با من صحبت کردند، من هم گفتم که قانون گفته زمانی که دو نفر در انتخابات دارای شباهت اسمی هستند، و رای هایی هم وجود دارد که معلوم نیست منظور کدام یک از این دو نفر است، قانون مشخص کرده که رای های مجهول، به نسبت رای های معلوم بین آن دو نفر تقسیم شود اما ما اینجا تعداد 511 رای مجهول داریم اما چون آقای ناطق نوری را همه به نام ناطق می شناسند ، پس همه 522 رای را به آقای نوری داده ایم. وقتی من این نکته را به آقای هاشمی گفتم ایشان متقاعد شدند.
* در جریان همان انتخابات آقای هاشمی به من زنگ زد و گفت فائزه گلایه دارد و گفت من اول بودم در تهران و بشارتی من را دوم کرده و آقای ناطق اول شده است. آقای هاشمی گفت من چطور جواب بدهم؟ من در جواب گفتم 8 صبح 2 بعد از ظهر و 9 شب تنها بخش ها خبری ماست و امکان دارد نوبت اول ما رای های تعداد صندوق های محدودی را خوانده باشیم و ظهر و شب صندوق ها تکمیل شده باشد و رای ها تغییر کرده باشد که ایشان متقاعد شدند. اما من در آن موقع چون فائزه دختر آقای رئیس جمهور بود هیچ گاه نمی توانستم به ناحق او را نفر اول اعلام کنم و آقای ناطق را نفر دوم.
* جریان راست در انتخابات دوم خرداد متعرض نتایج بود.اما در جریان راست یک حیای قابل تقدیری است. ماجرای حق راست و چپ ماجرای آن فرزندی است که دو مادر بر سر آن دعوا می کردند و امیر المومنین (ع) برای آنها تصمیم گرفت. راست ها چون خود را صاحب انقلاب میدانند حتی اگر حقی از آنها ضایع شود نجابت می کنند. اما چپ ها جلو جلو میگویند ما برده ایم.
* در سال 88 یک مصاحبه داشتم که خیلی سر و صدا کرد. آقای مهندس موسوی عصر جمعه گفته بود که من انتخابات را برده ام ، این در حالی بود که انتخابات در بسیاری از شعب اخذ رای همچنان ادامه داشت ، لذا چون این سخن آقای موسوی باعث تشنج در جامعه می شد یک عمل مجرمانه بود.
*در انتخابات سال 76 من مسئول برگزاری انتخابات بودم. در آن انتخابات آقای هاشمی متوقع بود که یک نفر بیاید که این ساز و کار هایی که ایشان ایجاد کرده را ادامه دهد.
* آقای خاتمی وقتی رئیس جمهور شد به مدت 8 سال دنبال جامعه مدنی بود و مدت 6 سال شعار سیاسی داد و نهایتا 2 سال آخر هم که همه فرصتها رفته بود می گفت که مشکلات جامعه، اقتصادی هم هست.
* در جریان انتخابات دوره 4 مجلس که ما انجام دادیم هم آقای مناطق کاندیدا بود هم عبدالله نوری. در دور اول این دو نفر همراه با فائزه هاشمی رای آوردند. اما آقای عبدالله نوری اعتراض کردند و به آقای هاشمی گفتند که اینها رای ما را خراب کردند، آقای هاشمی با من صحبت کردند، من هم گفتم که قانون گفته زمانی که دو نفر در انتخابات دارای شباهت اسمی هستند، و رای هایی هم وجود دارد که معلوم نیست منظور کدام یک از این دو نفر است، قانون مشخص کرده که رای های مجهول، به نسبت رای های معلوم بین آن دو نفر تقسیم شود اما ما اینجا تعداد 511 رای مجهول داریم اما چون آقای ناطق نوری را همه به نام ناطق می شناسند ، پس همه 522 رای را به آقای نوری داده ایم. وقتی من این نکته را به آقای هاشمی گفتم ایشان متقاعد شدند.
* در جریان همان انتخابات آقای هاشمی به من زنگ زد و گفت فائزه گلایه دارد و گفت من اول بودم در تهران و بشارتی من را دوم کرده و آقای ناطق اول شده است. آقای هاشمی گفت من چطور جواب بدهم؟ من در جواب گفتم 8 صبح 2 بعد از ظهر و 9 شب تنها بخش ها خبری ماست و امکان دارد نوبت اول ما رای های تعداد صندوق های محدودی را خوانده باشیم و ظهر و شب صندوق ها تکمیل شده باشد و رای ها تغییر کرده باشد که ایشان متقاعد شدند. اما من در آن موقع چون فائزه دختر آقای رئیس جمهور بود هیچ گاه نمی توانستم به ناحق او را نفر اول اعلام کنم و آقای ناطق را نفر دوم.
* جریان راست در انتخابات دوم خرداد متعرض نتایج بود.اما در جریان راست یک حیای قابل تقدیری است. ماجرای حق راست و چپ ماجرای آن فرزندی است که دو مادر بر سر آن دعوا می کردند و امیر المومنین (ع) برای آنها تصمیم گرفت. راست ها چون خود را صاحب انقلاب میدانند حتی اگر حقی از آنها ضایع شود نجابت می کنند. اما چپ ها جلو جلو میگویند ما برده ایم.
* در سال 88 یک مصاحبه داشتم که خیلی سر و صدا کرد. آقای مهندس موسوی عصر جمعه گفته بود که من انتخابات را برده ام ، این در حالی بود که انتخابات در بسیاری از شعب اخذ رای همچنان ادامه داشت ، لذا چون این سخن آقای موسوی باعث تشنج در جامعه می شد یک عمل مجرمانه بود.
نظرات بینندگان
