شعر طنــز ویژه مردانی که روزهای آخر سال خانمشان هوایشان را زیادی دارد!
بر اساس گزارش سرو آنلاین مرغ سحر کلام خویش را از مهربانی های این روزهای همسرش در حق او آغاز کرده و اینچنین می گوید؛
خانمم این روزها خانه تکانی می کند
تا مرا اغوا کند، شیرین زبانی می کند
من نمی دانم چرا خیلی هوایم دارد او
هم به من گل می دهد، هم مهربانی می کند
بس که بالا رفته ام چون گربه از دیوارها
از نخاعم تا سرم درد نهانی می کند
بس که گلدان و گل و گلبوته کردم جابجا
عاقبت من را چو برگ شمعدانی می کند
اهل شستن می شود تنها همین ایام عید
باقی سال از قضا، پشّه پرانی می کند
او هماهنگ است انگاری فقط با مادرش
تا مرا عاصی کند، با او تبانی می کند
بس تبحّر دارم الان در امور شست و شو
مطمئن هستم که نامم را جهانی می کند
نیست حتی یک ستاره در سپهر جیب من
خانم اما خرج های کهکشانی می کند
گاه فیلش می برد سوی سه راه زرگری
گاه یاد چار راه طالقانی می کند
تا بگیرد پرده ای همرنگ کابینت، مرا
راهی کوی وصال و زند و قانی می کند
این بیار اینجا و آن جا،نه! برگردان،برو
او مرا آخر از این کارش روانی می کند
تا فراموشش کنم این ظلم بی حد بنده را
میهمان چای گرم زعفرانی می کند
انتظار عیدی و یارانه ی آخر، مرا
مبتلای عینک ته استکانی می کند
داشتم همکاری از دست عیالش ذلّه شد
دارد الان در بیابانی، شبانی می کند
گفتمش مرغ سحر خانه تکانی کرده ای؟
گفت طوفان می وزد خانه تکانی می کند