زین پس، گناه کبیره است سکوت
عذرمان را بپذیر که مدتی دست روی دست گذاشتیم و دندان بر جگر...
زین پس، حرام مطلق است سکوت
زین پس، گناه کبیره است سکوت...
شیرازه: حرف، حرف است
حرف، حرف سازش و جنگ نیست
حرف، حرف ذلّت و عزّت است
حرف، حرف اسارت و استقامت است
حرف، حرف است. تنها حرف خالی
که اگر حرف نبود، عمل بود. که اگر عمل بود، سکوت نبود. که اگر سکوت نبود، امام سیدعلی اینچنین نمی گفت:
«من نمی گذارم»
میخواهند..."من" نمی گذارم
شنیده ام..."من" نمی گذارم
گفته اند..."من" نمی گذارم
می گویند..."من" نمی گذارم
این "من" یعنی یک تنه
این "من" یعنی علی وار
این "من" یعنی تنها
این "من" یعنی أینَ عمّار؟!
آقا جان؛ چرا تنها؟! فرمانده که شخصاً به میدان نمی زند! فرمانده دستور می دهد.
مولا اشاره می کند. نه؛ لب تَر می کند.
مولا ابوذر دارد، مقداد دارد، میثم تمار دارد...
مولا عمّار دارد. «صف بسته اند این همه عمّار ها به شوق»
بی خود تلاش می کنند. بی خود فخر می فروشند. بی خود شکست می دهند ایران هراسی را. ایران هراسی را که نمی توان شکست داد! زهی خیال چِرت...
باید هراس داشته باشند از جمهورری اسلامی، باید بترسند، باید بلرزند، لرز دارد اقتدار جمهوری اسلامی، باید بلرزد استکبار، باید بلرزد امپریالیسم، باید بلرز جُهود، باید بلرزد آل سعود.
از انقلاب خمینی(ره) تا انقلاب مهدی(عج)، کفر خواهد لرزید. کاخ ظلم خواهد لرزید، تا دوره دورۀ فرزندان خمینی و خامنه ایست، جای گرمی نیست برای اینها! گرما؟ فقط جهنم! بروند تا نلرزند...
گرمای ما نفس های خامنه ایست؛ که یخبندان می کند گرمای ریاض و جهنم میکند سرمای پاریس را...
دشمن را به اسم کوچک صدا زدن که هنر نیست؛ اینجا ما فقط «آرمیتا» و «علیرضا» را به نام کوچک شان می شناسیم.
همان «علیرضا»ی مصطفی! همان مصطفای شهید. همان شهیدی که همکارانش دسته جمعی اخراج شدند و پدرش ممنوع السخنرانی و فرزندش ....
بی خیال! یتیمی که رُخ کشیدن ندارد.
حرف، حرف تحریف عاشورا بود. حیف قدر ندانستیم
حرف، حرف تغییر مسیر انقلاب عاشورایی شد.
حیف قدر ندانستیم
گزینه ی نظامی کَشک است. کشک فرآورده ای لبنی است. لبنیات سرمایه و دسترنج گاو است...
روی میز اوباما گزینه فراوان است. خودکار است. چراغ مطالعه است. تلفن است. رایانه است. کاغذ هم است، وجب به وجب. همان کاغذهایی که قرار است قطعنامه شوند و تحریم. همین.
بی شناسنامه است گزینه ی نظامی
سلاح نیست. نیست که نیست. که اگر بود، این مردک سیاه چهره، وزیر سیاه بختش را ملزم نمیکرد با توافق از لوزان برگردد. بی توافق.....
همان بِه که برنگردد.
صلاح نیست. نیست که نیست. که اگر بود، همان مردک فوق الذکر، امتحان میکرد گزینه های ناکام مانده اش در افغانستان و عراق و سوریه را در ایران همان بِه که امتحان کند و تل آویو و حیفآ را شخم زده ببیند.
چه منظره ای. چه مزرعه ای . . .
مولا تنهای تنها، دست از دل برداشت تا نگذارد تکرار شود خیانت ۸۲ تا ۸۴ ننگ بر ما!
اصلاح طلب و اصولگرا چیست؟!
اصولگرا اگر حافظ اصول بود، می ایستاد سینه سپر، که نفروشند عزّت را، نفروشند اصل را.
اصلاحات هم اگر طالب اصلاح بود، که قیچی می کرد زوائد وطن فروشی را...
گویا قرار است لیستی شود، «بی عُرضگان تاریخ»؛ به کثرت رسانه هاشان که ۲۴ ساعت؛ نه، ۲۵ ساعت شبانه روز سنگ اشخاص را به سینه می زنند و آنوقت نائب امام عصر اینچنین بگوید: «من نمی گذارم»
وقت عمل این جماعت سیاست زده، وقت انتخابات است؛ که برای اصول گرا (!) و اصلاح طلب (!) یک تاکتیک همیشه مشترک حکم میکند:«هر چیز که خوار آید، وقت انتخابات بکار آِید.»
جمع کنید این بساط را...
حرف، حرف است
وقت، وقت عمل است
بسم الله
آقاجان، باز هم امتحانِ مان کن
بگذار سربلند بمانیم
خمینی(ره) یکه و تنها نماند وقتی گفت: «اگر خمینی یکه و تنها هم بماند، باز هم در برابر دشمن خواهد ایستاد.»
چه سرافراز ماندند نسل اولی ها و دومی های انقلاب. آنجا که تاریخ قضاوت کرد: «سربازان خمینی، ولیّ زمانِ شان را تنها نگذاشتند.»
آقا جان؛
باز هم آزمون بگیر. تک به تک. جزء به جزء
نگذار تاریخ بنویسد؛ وقتی خامنه ای گفت: «من اجازه نمی دهم» نسل چهارمی ها خواب بودند! خامنه ای بی سرباز ماند! خامنه ای بی سرباز ماند و مظلومانه اجازه نداد. اجازه نداد که نداد. همانگونه که علی اجازه نداد به تاراج برند مُلک اسلامی را. در مملکت اسلامی ولی امر یکیست. "علی" و "سیدعلی" یکیست. حرف اول و آخر از زبان یکیست.
آقا جان؛
عذرمان را بپذیر که مدتی دست روی دست گذاشتیم و دندان بر جگر...
زین پس، حرام مطلق است سکوت
زین پس، گناه کبیره است سکوت
زین پس، تنهایی علی است سکوت
زین پس، اهل کوفه شدن است سکوت
زین پس، خیانت است سکوت
تا مبادا بازخواستِ مان کنند شهیدان راه خمینی...
حرف، حرف سازش و جنگ نیست
حرف، حرف ذلّت و عزّت است
حرف، حرف اسارت و استقامت است
حرف، حرف است. تنها حرف خالی
که اگر حرف نبود، عمل بود. که اگر عمل بود، سکوت نبود. که اگر سکوت نبود، امام سیدعلی اینچنین نمی گفت:
«من نمی گذارم»
میخواهند..."من" نمی گذارم
شنیده ام..."من" نمی گذارم
گفته اند..."من" نمی گذارم
می گویند..."من" نمی گذارم
این "من" یعنی یک تنه
این "من" یعنی علی وار
این "من" یعنی تنها
این "من" یعنی أینَ عمّار؟!
آقا جان؛ چرا تنها؟! فرمانده که شخصاً به میدان نمی زند! فرمانده دستور می دهد.
مولا اشاره می کند. نه؛ لب تَر می کند.
مولا ابوذر دارد، مقداد دارد، میثم تمار دارد...
مولا عمّار دارد. «صف بسته اند این همه عمّار ها به شوق»
بی خود تلاش می کنند. بی خود فخر می فروشند. بی خود شکست می دهند ایران هراسی را. ایران هراسی را که نمی توان شکست داد! زهی خیال چِرت...
باید هراس داشته باشند از جمهورری اسلامی، باید بترسند، باید بلرزند، لرز دارد اقتدار جمهوری اسلامی، باید بلرزد استکبار، باید بلرزد امپریالیسم، باید بلرز جُهود، باید بلرزد آل سعود.
از انقلاب خمینی(ره) تا انقلاب مهدی(عج)، کفر خواهد لرزید. کاخ ظلم خواهد لرزید، تا دوره دورۀ فرزندان خمینی و خامنه ایست، جای گرمی نیست برای اینها! گرما؟ فقط جهنم! بروند تا نلرزند...
گرمای ما نفس های خامنه ایست؛ که یخبندان می کند گرمای ریاض و جهنم میکند سرمای پاریس را...
دشمن را به اسم کوچک صدا زدن که هنر نیست؛ اینجا ما فقط «آرمیتا» و «علیرضا» را به نام کوچک شان می شناسیم.
همان «علیرضا»ی مصطفی! همان مصطفای شهید. همان شهیدی که همکارانش دسته جمعی اخراج شدند و پدرش ممنوع السخنرانی و فرزندش ....
بی خیال! یتیمی که رُخ کشیدن ندارد.
حرف، حرف تحریف عاشورا بود. حیف قدر ندانستیم
حرف، حرف تغییر مسیر انقلاب عاشورایی شد.
حیف قدر ندانستیم
گزینه ی نظامی کَشک است. کشک فرآورده ای لبنی است. لبنیات سرمایه و دسترنج گاو است...
روی میز اوباما گزینه فراوان است. خودکار است. چراغ مطالعه است. تلفن است. رایانه است. کاغذ هم است، وجب به وجب. همان کاغذهایی که قرار است قطعنامه شوند و تحریم. همین.
بی شناسنامه است گزینه ی نظامی
سلاح نیست. نیست که نیست. که اگر بود، این مردک سیاه چهره، وزیر سیاه بختش را ملزم نمیکرد با توافق از لوزان برگردد. بی توافق.....
همان بِه که برنگردد.
صلاح نیست. نیست که نیست. که اگر بود، همان مردک فوق الذکر، امتحان میکرد گزینه های ناکام مانده اش در افغانستان و عراق و سوریه را در ایران همان بِه که امتحان کند و تل آویو و حیفآ را شخم زده ببیند.
چه منظره ای. چه مزرعه ای . . .
مولا تنهای تنها، دست از دل برداشت تا نگذارد تکرار شود خیانت ۸۲ تا ۸۴ ننگ بر ما!
اصلاح طلب و اصولگرا چیست؟!
اصولگرا اگر حافظ اصول بود، می ایستاد سینه سپر، که نفروشند عزّت را، نفروشند اصل را.
اصلاحات هم اگر طالب اصلاح بود، که قیچی می کرد زوائد وطن فروشی را...
گویا قرار است لیستی شود، «بی عُرضگان تاریخ»؛ به کثرت رسانه هاشان که ۲۴ ساعت؛ نه، ۲۵ ساعت شبانه روز سنگ اشخاص را به سینه می زنند و آنوقت نائب امام عصر اینچنین بگوید: «من نمی گذارم»
وقت عمل این جماعت سیاست زده، وقت انتخابات است؛ که برای اصول گرا (!) و اصلاح طلب (!) یک تاکتیک همیشه مشترک حکم میکند:«هر چیز که خوار آید، وقت انتخابات بکار آِید.»
جمع کنید این بساط را...
حرف، حرف است
وقت، وقت عمل است
بسم الله
آقاجان، باز هم امتحانِ مان کن
بگذار سربلند بمانیم
خمینی(ره) یکه و تنها نماند وقتی گفت: «اگر خمینی یکه و تنها هم بماند، باز هم در برابر دشمن خواهد ایستاد.»
چه سرافراز ماندند نسل اولی ها و دومی های انقلاب. آنجا که تاریخ قضاوت کرد: «سربازان خمینی، ولیّ زمانِ شان را تنها نگذاشتند.»
آقا جان؛
باز هم آزمون بگیر. تک به تک. جزء به جزء
نگذار تاریخ بنویسد؛ وقتی خامنه ای گفت: «من اجازه نمی دهم» نسل چهارمی ها خواب بودند! خامنه ای بی سرباز ماند! خامنه ای بی سرباز ماند و مظلومانه اجازه نداد. اجازه نداد که نداد. همانگونه که علی اجازه نداد به تاراج برند مُلک اسلامی را. در مملکت اسلامی ولی امر یکیست. "علی" و "سیدعلی" یکیست. حرف اول و آخر از زبان یکیست.
آقا جان؛
عذرمان را بپذیر که مدتی دست روی دست گذاشتیم و دندان بر جگر...
زین پس، حرام مطلق است سکوت
زین پس، گناه کبیره است سکوت
زین پس، تنهایی علی است سکوت
زین پس، اهل کوفه شدن است سکوت
زین پس، خیانت است سکوت
تا مبادا بازخواستِ مان کنند شهیدان راه خمینی...
نظرات بینندگان