آفتهای سهمیهبندیهای جنسیتی برای مجلس دهم
این روزها بعضی از نهادها و مسئولان اقدام به فعالیتهای انتخاباتی کردهاند و صحبتهایی را ارائه میدهند که منجر به انحراف افکار عمومی خواهد شد تا جایی که بعضی از فعالان حوزه زنان به راهاندازی کمپینی با عنوان تغییر چهره مردانه مجلس اقدام کردهاند تا با اجرای طرح سهمیهبندی جنسیتی، نقشی در افزایش زنان نماینده مجلس داشته باشند.
تأکید بر سهمیهبندی جنسیتی در حالی از سوی این افراد مطرح میشود که در کشورهای مختلفی که سهمیهبندی جنسیتی انجام دادهاند، بیشتر زنانی به مجلس راه پیدا کردهاند كه به نوعی عدم توانمندی در آنها وجود دارد. هماکنون در یکی از کشورهای همسایه برای کسب کرسیهای مجلس، سهمیهبندی انجام شده است، به گونهای که تعداد مشخصی از زنان باید در مجلس حاضر شوند و همین باعث شده است که تعدادی از نمایندگان زن آنها توانایی چندانی نداشته باشند. آنها رای ندارند و فقط به عنوان یک ابزار در کنار سایر گروهها قرار میگیرند.
تجربه این کشورها به خوبی نشان میدهد که بحث سهمیهبندی جنسیتی به هیچ عنوان معقول نیست و افزایش حضور زنان در مجلس به معنای رفع تمامي مشکلات زنان نخواهد بود؛ چراکه در سهمیهبندی جنسیتی به شایستگی افراد توجه نمیشود و باید راهکار دیگری برای حل مطالبات زنان جامعه از سوی دستگاه قانونگذار کشور انتخاب کرد.
اینکه مدام تکرار کنیم که تعداد نمایندگان زن باید افزایش پیدا کند بدون اینکه راههای علمی آن را طی کنند، نه تنها کمکی به مجلس و جامعه زنان نمیکند بلکه مجلس را به سمت جنسیتی سوق میدهد و این کار بسیار غلط است.
بحث مورد تأکید دیگر این است که زنانی باید در مجلس حضور داشته باشند و رأی بیشتری را کسب کنند که «شایستگی و توانمندی» چنین مسئولیتی را دارند. در واقع در مباحث بینالمللی، بحث قوانین داخلی و جایگاه نظارتی مجلس، افزایش حضور زنان بسیار خوب است؛ اما چگونگی افزایش این حضور باید مورد بررسی قرار گیرد و زنانی که شایستگی خود را نشان دادهاند، راهی بهارستان شوند و مردم نیز به آنها رأی دهند تا مسیر برای حل مشکلات هموار شود.
بر این اساس میتوان نتیجه گرفت که تأکید و اصرار بر روی تعداد نمایندگان زن بدون توجه به شایستگیها و توانمندیهای آنان نتیجهای نخواهد داشت. از سوی دیگر کمیسیون فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مجلس باید همواره موضوعات حوزه زنان را مدنظر خود قرار دهند، این موارد مسائل مهمی است که متأسفانه جایگاه اصلی خود را هنوز به دست نیاورده است. اگر زنان شایسته و توانمند در مجلس حضور یابند به طور قطع بخشی از مشکلات زنان حل میشود؛ اما اگر قرار است شایستهسالاری نباشد و سناریوهای سالهای گذشته تکرار شود، افزایش تعداد زنان به نفع جامعه زنان کشور نخواهد بود.
نکته مهم دیگر اینکه باید زنانی در مجلس شورای اسلامی حضور داشته باشند که بتوانند بحث خانواده و اشتغال را با هم در مجلس پیش ببرند؛ چراکه زنان نقش مهمی را در خانواده ایفا میکنند و باید بتوانند طرحها و لوایحی را در مجلس به تصویب برسانند که در راستای تحکیم بنیان خانواده باشد و پرداختن به مسائلی که دردی از مسائل زنان دوا نمیکند بیشتر زمان و هزینه را هدر میدهد.
درنهایت اینکه این مردم هستند که نمایندگان را انتخاب میکنند و دلیلی وجود ندارد که هر زنی که دارای عدم توانمندی است بخواهد به مجلس راه پیدا کند. ما زنان شایسته و موفقی در دستگاههای اجرایی داریم؛ اما باید این را بدانیم که مجلس تنها برای زنان نیست، مجلس جایگاه حقوقی است و انسانهای توانمند باید وارد آن شوند و واقعاً برای مردم و کشور کار کنند و افرادی که این روزها سخن از تغییر چهره مردانه مجلس میزنند و از آن طرف وبسایتها، نشریات و شبکههای اجتماعی را محیطی برای بیان تفکرات غلط خود کردهاند، در حقیقت مجری تفکرات غربی هستند.
باید به جای زنانه کردن مجلس، به دنبال این باشیم که اگر زنان توانمند داریم میدان را برای آنها باز کنیم و اگر نداریم برای پرورش آنها اقدام کنیم؛ صرف اینکه نگاه به مجلس زنانه باشد، نشان میدهد که زنان ما ضعیف و ناتوان هستند و باید از آنها دفاع کنیم.