کد خبر: ۵۹۴۰۱
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۱ - ۲۸ مرداد ۱۳۹۳
به مناسبت سالگرد کودتای 28 مرداد

«نگاه به بیرون» و «امید به مذاکره» چه بلایی بر سر مصدق آورد؟/ تصاویر

آمریکا در کنار مذاکره با ایران در فکر سرنگونی حکومت مصدق بود.
از زمان ملی شدن صنعت نفت ایران در سال 1329، نخست وزیری مصدق در سال 1330 و کودتای آمریکایی - انگلیسی 28 مرداد بیش از شش دهه می‌گذرد و هم اکنون شصت و یکمین سالگرد کودتای آمریکایی - انگلیسی 28 مرداد 1332 را پشت سر می‌گذاریم.

به گزارش شیرازه به نقل از فارس؛ مصدق که در اردیبهشت 1330 به نخست وزیری ایران رسید کم و بیش سعی و تلاش خود را در جهت حفظ دستاورد ملی شدن صنعت نفت نمود. در این مقال قصد بررسی نحوه عملکرد مصدق قبل و بعد از ملی شدن صنعت نفت را نداریم بلکه توجه ما بیشتر به برخی مسائل رخ داده پیش از کودتای 28 مرداد و نقش برخی کشورها در آن است است.

بعد از ملی شدن شرکت نفت ایران و انگلیس و تأیید آن توسط مجلسین ایران عملا دست بریتانیا از نفت ایران کوتاه شد و بریتانیا که دست خود را از این خوان یغما کوتاه می‌دید، در صدد برگرداندن این فرصت از دست رفته برآمد.

ترومن رئیس جمهور آمریکا سعی کرد در نقش میانجی بین ایران و انگلستان ظاهر شود تا موضوع بین دو طرف به‌نحو مسالمت آمیزی حل و فصل شود.



در این بین و از سال 1330 تا 1332 و وقوع کودتای 28 مرداد دولت آمریکا از طرفی سعی کرد خود را طرفدار ایران نشان داده و از سوی دیگر نمی‌خواست متحد قدیمی خود یعنی انگلیس را از دست دهد.

آمریکا بدنبال کاهش نفوذ سنتی انگلیس در ایران و افزایش نفوذ خود بود. موفقیت دولت ایران در کوتاه کردن دست دولت انگلیس از منابع نفت ایران می‌توانست بعنوان سرآغازی برای وقوع حرکت‌های استقلال خواهی در سراسر دنیا  (استقلال نفتی و در پی آن استقلال اقتصادی سایر کشورهای نفت خیز) باشد و منافع آمریکا و سایر استعمارگران در سراسر دنیا را تهدید می‌کرد.

مصدق سعی داشت با کمک آمریکا به نوعی مشکلات داخلی خود را که در اثر تحریم‌های یکجانبه انگلیس بوجود آمده بود برطرف کرده و مشکلات ناشی از عدم فروش نفت ایران را رفع نماید. اما مذاکره با آمریکا برای ایران سودی نداشت و این کشور نهایتا در فکر براندازی نظام سیاسی منتخب مردم ایران و دولت مصدق برآمد.



«انگلیس چند پیشنهاد برای حل و فصل موضوع به ایران ارئه داد و در نهایت بعد از اینکه از ارجاع شکایت به دیوان دادگستری نتیجه‌ای بدست نیاورد فرمول جدیدی ارائه کرد که بر مبنای آن شرکت سابق هر چه زودتر وسایل به جریان انداختن نفت ایران را فراهم سازد و در عوض دولت انگلیس محاصره اقتصادی را برچیند. دولت انگلیس پس از تأیید طرح جدیدش از سوی دولت آمریکا آن را در قالب پیشنهاد مشترکی از سوی چرچیل نخست وزیر انگلیس و ترومن رئیس جمهور آمریکا به شرح زیر تقدیم نخست وزیر ایران کرد.

1- دولت ایران می‌‌بایست از بابت ملی کردن نفت، یک میلیارد دلاربه انگلستان غرامت بپردازد.

2- این پیشنهاد به دولت ایران امکان می‌داد تا ترتیباتی را برای فروش نفت به مقادیر زیا به قیمت‌های قابل رقابت، به بازارهای جهانی بفروشد.

3- دولت انگلستان بخشی از محدویت‌های موجود نسبت به صادرات کالا به ایران و استفاده از امتیاز تبدیل لیره استرلینگ به دلار برطرف خواهد ساخت.

4- دولت آمریکا مبلغ 10 میلیون دلار برای ایران وام دهد که پرداخت آن به صورت تحویل نفت باشد، تا دولت مصدق مشکلات مالی خود را حل و فصل نماید.

مصدق پیشنهاد دولت آمریکا و انگلیس را برخلاف منافع دولت ایران دانست و اصل پرداخت غرامت را رد کرد و گفت: آنچه شرکت نفت در امور داخلی ایران انجام داد، چپاول محض بود نه کسب و کار ...... .

همچنین لوئی هندرسون سفیر آمریکا در ایران به مصدق پیشنهاد کرد یک کنسرسیوم بین‌المللی برای خرید نفت از شرکت ملی نفت ایران تشکیل شود و آمریکائیان را به میزان 40 درصد در نفت ایران سهیم کرد.

مصدق با این طرح نیز به شدت مخالفت ورزید و آنرا (غارت به نوعی دیگر) نامید.»1

مشاهده می‌شود که آمریکا حتی در پیشنهاد مشترکی که با انگلیس ارائه داده ابتدا از پرداخت غرامت ایران به انگلیس سخن رانده و اصلا توجهی به صدمات شرکت نفت ایران و انگلیس به ایران ننموده.



کشوری که مصدق به آن به چشم امید برای حل و فصل مشکلات داخلی می‌نگریست و از طریق آن به دنبال حل مشکلات ناشی ازعدم  تأمین بودجه و فروش نفت در بازارهای جهانی بود؛ از پرداخت وام به ایران در بسیار از موارد طفره رفت.

مصدق بارها از آمریکا درخواست کمک کرده و انتظار دفاع آمریکا از ایران در مقابل انگلیس و زیاده‌خواهی‌های آن را داشت. گفته می‌شود که آمریکا کمک‌هایی البته ناچیز به مصدق کرد ولی نه آن گونه که مصدق بتواند مشکلات داخلی خود را حل نماید.

آمریکا در کنار مذاکره با ایران برای حل ماجرا و به قول خود ـ تأکید می‌کنیم به قول خود ـ حل و فصل مسالمت آمیز ماجرا، البته در فکر سرنگونی حکومت مصدق بود و بیشتر از همه عملکرد آمریکا بعد از کودتای 28 مرداد و عقد قرارداد با ایران نشان دهنده اهداف آمریکا بوده است. کسب 40 درصد عایدات نفتی طرف‌های قراداد با ایران توسط پنج شرکت آمریکایی بعد از سرکوب مصدق و سرریز کمک‌های مالی به حکومت ایران نشان دهنده برخورد غیر انسانی حکومت آمریکا با حکومت مصدق و حمایت از حکومت مورد نظر خود بود.

ایرانی‌ها همواره از نقش آمریکا در کودتای 28 مرداد سخن می‌گفته‌اند ولی در خرداد ماه سال 1388 رئیس جمهور آمریکا ـ بارک اوباما ـ برای اولین بار بعنوان یک مقام رسمی از نقش سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا ـ سیا ـ سخن گفته و به نقش سازمان سیا در سرنگونی دولت منتخب مردم ایران اعتراف کرد. (احتمالا سال‌ها بعد در حواشی سخنرانی دیگری یکی دیگر از رؤسای جمهور آمریکا از دخالت‌ها در مذاکرات هسته‌ای ایران نیز سخن خواهد راند.)

حال مشاهده می‌کنیم که صداهایی از داخل کشور مبنی بر مذاکره با آمریکا و همچنین مباحثی مبنی بر ارتباط با تمام کشورهای جهان شنیده می‌شود که حتی برخی از مسئولین کشور از ارتباط با همه کشورها حتی کشورهایی سخن می‌گویند که سالیان دراز با آنها تنش داشته‌ایم و شرط آن را داشتن رفتار خوب و عدم مخاصمه با ایران می‌دانند.

معلوم است کشورهایی که ایران سالیان دراز با آنها مخاصمه داشته است کدام کشورها بوده و هستند. آمریکا بعنوان یکی از این کشورها نشان داده هر وقت به روی ایران لبخندی زده و برخورد به ظاهر خوبی داشته است برنامه و نقشه جدیدی علیه ایران پشت سر آن تدارک دیده و موضوع مصدق یکی از آنها است.

بهترین مصداق در خصوص نحوه رفتار آمریکا با جمهوری اسلامی ایران را می‌توان در بیانات گوهر بار مقام معظم رهبری پیدا کرد که که در دیدار دانش آموزان در آستانه 13 آبان سال 1388 می‌فرمایند: «هر وقت که (آمریکایی‌ها) لبخندى به روى مسئولین جمهورى اسلامى زدند، وقتى دقت کردیم، دیدیم خنجرى در پشت سرشان مخفى کرده‌اند.»2

هر بار که موضوع مذاکره با آمریکا مطرح شده است، آمریکا در صدد اعمال فشار و خواسته‌های نامشروع خود در پشت نقاب لبخند بوده است و حل مشکلات خود و استیلای هر چه بیشتر بر کشورها را مد نظر داشته است. همزمان در مذاکره با مصدق نقشه براندازی وی را دنبال می‌کرد. البته از این نکته نباید غافل شد که انگلیسی‌ها بعد از به نتیجه نرسیدن شکایت‌هایشان و محکوم شدن در لاهه اقدام به تحریک برخی گروه‌های داخلی درایران و هجمه رسانه‌ای علیه مصدق نمودند و بعد از عدم موفقیت در طرح‌های خود و به نتیجه نرسیدن آشوب و شورش؛ طرح براندازی را با همکاری آمریکا اجرا کردند که در مجری اصلی این طرح سیا بود.

از سایر مسائل که گذشته و به مسائل پیش روی خود در سال‌های اخیر اکتفا می‌کنیم. دولتمردان آمریکا همواره در حین مذاکره با ایران از روی میز بودن گزینه پوشالی نظامی هم سخن گفته و می‌گویند و مطمئنا اگر توان اجرای گزنیه نظامی را داشتند قطعا از حمله نظامی به ایران دریغ نمی‌کردند.

آنها که نتوانستند در مذاکره خواسته‌های نامشروع خود را به ملت ایران تحمیل کنند و در 18 تیر 78 سال 82 و همچنین فتنه 88 تا توانستند موج سواری کردند ولی آنجا نیز تیرشان به سنگ خورد و در صورت ممکن و وجود قدرت کافی برای سرنگونی نظام اسلامی و از بین بردن تفکر اسلامی از هیچ کاری حتی حمله نظامی دریغ نمی‌کردند.

مشاهده می‌شود عده‌ای به مذاکره و ارتباط با آمریکا خوشبین‌اند درحالی که حتی واقعیات تاریخی را فراموش کرده و با همه این واقعیات که در گذشته و حال وجود دارد بازهم چشم خود را بسته و از لزوم ارتباط با آمریکا سخن می‌گویند.

آمریکا همیشه از لزوم برخورد خوب با ایران و لزوم حفظ احترام مردم ایران سخن گفته و می‌گوید ولی در ورای آن از هیچ اقدامی در جهت ضربه زدن به حکومت و ملت ایران دریغ نکرده است. آیا می‌توان با این رویکرد باز هم با از ارتباط با آمریکا سخن گفت و آیا آمریکا حاضر است همه حقوق تضییع شده ایران را برگردانده و دست از زیاده خواهی بردارد که عده‌ای خواهان ارتباط با آمریکا هستند؟ ارتباط به چه قیمتی؟

منابع:

1- علی‌رضا امینی - مسائل سیاسی اقتصادی نفت ایران ص‌ص 148 و 149.

2- سخنان مقام معظم رهبری در آستانه 13 آبان در جمع دانش آموزان: سی سال دولت آمریکا علیه نظام جمهوری اسلامی و علیه ملت ایران توطئه کرده، ضربه زده، تدابیر گوناگون اندیشیده؛ هر کار توانسته کرده. اگر شما فکر کنید یک کاری بود که آمریکائی‌ها میتوانستند بکنند و نکردند، بدانید که چنین چیزی نیست؛ هر کار ممکن بوده، کرده‌اند. خوب، شما می‌بینید که نتیجه‌ی این رویاروئی، بالندگیِ هرچه بیشتر ملت ایران، پیشرفت هرچه بیشتر جمهوری اسلامی، قوت روزافزون این کشور و این نظام بوده. آنی که ضرر کرده است، آنهایند. گاهی هم حرفهای به‌ظاهر آشتی‌جویانه‌ای در این مدت زدند؛ اما هر وقت که لبخندی به روی مسئولین جمهوری اسلامی زدند، وقتی دقت کردیم، دیدیم خنجری در پشت سرشان مخفی کرده‌اند؛ از تهدید دست برنداشته‌اند؛ نیتشان عوض نشده است. خنده‌ی تاکتیکی، لبخند و روی خوش تاکتیکی، فقط بچه‌ها و کودکان را فریب میدهد. یک ملت بزرگ با این تجربه، و مسئولین برگزیده‌ی یک چنین ملتی، اگر فریب بخورند، خیلی باید ساده‌لوح باشند؛ یا باید ساده‌لوح باشند، یا باید غرق در هوی‌ و هوس باشند؛ دنبال زندگی راحت و خوش و همراه با عافیت باشند؛ بخواهند با دشمن بسازند. والّا اگر مسئولین کشور باهوش باشند، دقیق باشند، مجرب باشند، پخته باشند، دل در گرو منافع ملت با همه‌ی وجود داشته باشند، گول لبخند را نمیخورند.
نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
سه‌شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۳
0
احسنت