کد خبر: ۱۰۲۸۴۸
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۰ - ۲۹ آذر ۱۳۹۵

انگلستان با ایران چه کرد

انگلیسی ها استعمارگری خود در منطقه غرب آسیا را با غارت جواهرات هندوستان و تسخیر بازار جمعیت میلیونی این کشور آغاز کردند، طی یک قرن، تمام معادلات انگلیسی ها و رقبای روسی شان در منطقه، همگی با توجه به هندوستان چیده میشد.

به گزارش شیرازه، رهبر انقلاب: انگلیس از دو قرن پیش، همیشه منبع شر و نکبت برای ملت‌ها در منطقه‌ی ما بوده؛ ضربه‌هایی که اینها به حیات ملت‌ها زدند نظیر ندارد؛ در هند، پاکستان، ایران و عراق؛ در فلسطین هم آن حرکت خباثت‌آلود را انجام دادند و یک ملت را از خانه‌ی خود دور کردند؛ آن‌وقت آن مسئول انگلیسی بی‌شرمانه می‌گوید ایران تهدید منطقه است!

خیانت های و شرارت های انگلستان در منطقه غرب آسیا در ابعاد مختلف از فرهنگی گرفته تا سیاسی و اقتصادی آنقدر گسترده و پردامنه است که خود موضوع هزاران کتاب شده است.

انگلیسی ها استعمارگری خود در منطقه غرب آسیا را با غارت جواهرات هندوستان و تسخیر بازار جمعیت میلیونی این کشور آغاز کردند، طی یک قرن، تمام معادلات انگلیسی ها و رقبای روسی شان در منطقه، همگی با توجه به هندوستان چیده میشد.

درست از عصر عقب مانده قاجار، استعمار منسجم ایران توسط انگلستان کلید خورد. عصر بی خبری حاکمان وقت باعث شد با طمع سزارها و خدعه انگلیسی ها، بخشهای شمال غربی ایران (شامل آذربایجان، گرجستان و..) با دو عهدنامه ننگین گلستان و ترکمانچای از ایران جدا شوند. (عصر فتحعلی شاه) و پس از آن برای تحقق پروژه «ایران ضعیف شده و بی خطر برای هندوستان»، بخشهای شمال غربی ایران (افغانستان کنونی) که همیشه جزئی از ایران بودند در عصر محمدشاه از ایران تجزیه شود.

بیش از 80  امتیازنامه ننگین از رویتر تا تالبوت که حتی معادن و شیلات و جاده های ایران را به روسها و انگلیسی ها هبه می کرد، خواب استعمارگران پر آز و طمع برای عصر ناصری بود. مظفرالدین شاه آمد و دست پخت انگلیسی ها برای سلطه هر چه بیشتر بر کشور، «مشروطه» بود. کلمه ای که برای نخستین بار از زبان همسر وزیرمختار انگلستان در جمع متحصنین روشنفکرماب سفارت انگلستان درآمد. در حالیکه علما و مردم عادی ایران در اعتراض به ستم های منصب داران قجر به قم «هجرت کبری» کرده بودند، جمعی از روشنفکرمابها و عمله های انگلستان هم در سفارت این کشور تحصن کردند و اینچنین عدالتخواهی مردم با «مشروطه» سفارت انگلستان ترجمه شد. در شرایط سواد سیاسی اندک جامعه. و نتیجه آن را، پس از دوره دوم مجلس شورای ملی! همه میدانیم: به دار آویختن شیخ فضل الله نوری به جرم مطالبه «مشروطه مشروعه»، انزوای ستارخان و باقرخان، مرگ مشکوک آیت الله بهبهانی و ندامت و پشیمانی آیت الله میرزای نائینی. و یک میراث انگلیسی برای پهلوی!

در عصر محمدعلی شاه، ایران رسما به سه منطقه شمالی(تحت سیطره روس ها با نیروی قزاق)، منطقه جنوبی (تحت سیطره انگلیسی ها با پلیس جنوب) و نوار کوچک مرکزی (در کنترل دولت ایران) تقسیم شده بود. اما طولی نکشید که قرارداد 1907 بین سزارها و پادشاهی انگلستان امضا شد. ایران دو منطقه شد. نیمی از آنِ سزار. نیمی از آنِ پادشاه انگلستان. اما انگلیسی ها باز هم دست برنداشتند. در میانه جنگ جهانی اول، انقلاب کمونیستی سزارها را به زیر کشاند و شوروی ها پای خود را از ایران بیرون کردند و ایران، یک سره لقمه ای چرب شد در دهان انگلیسی ها.

و یکی از خونین ترین جنایت های آرام در تاریخ ایران رخ داد. قحطی ساختگی 2 ساله انگلیسی ها در ایران. نیمی از جمعیت ایران در جنگی که در آن بیطرف بود کشته شدند. گوشه ای از جنایتهای انگلستان در ایران که در عصر سیاه پهلوی، از کتابهای ما سانسور شد ولی در سینه و حافظه شفاهی مردم باقی مانده و خواهد ماند. (ر.ک: یتیم خانه ایران)

حاصل این جنگ خونین، برای مسلمانان چه بود؟ فروپاشی همیشگی خلافت اسلامی. تکه تکه کردن کشورهای منطقه با خط کش بریتانیا. کشورها و منطقه هایی با دهها مرز قومیتی، زبانی، سیاسی و.. که قبل از آن تحت سیطره یک حاکمیت بودند و تا قرنها با دعواهای ساختگی بلای جان یکدیگر خواهند بود.

اما هدف انگلیسی ها از پروژه قحطی و نسل کشی ایرانیان چه بود؟ قرارداد وثوق الدوله راز آن را برملا کرد. نخست وزیر فراماسون قاجار، 400 هزار تومان رشوه گرفت تا سند «استعمار رسمی ایران توسط دولت فخیمه بریتانیا» را امضا کند تا ایران شود «مستعمره رسمی». مدرسها شروع به اعتراض کردند و احمد شاه ضعیف و بی کفایت، تنها خدمتش را به ایران کرد. گفت: «هرگز چنین قراردادی را امضا نخواهم کرد.»

و انگلیسی ها نه تنها حساب خودش که حساب کل سلسله قاجارش را پیچیدند. رضاخان را آوردند تا غلام حلقه به گوش خودشان باشد. تمام قیامهای ضدانگلیسی در گوشه گوشه کشور از جنگلی گرفته تا خیابانی و کلنل تقی خان پسیان را سرکوب کرد تا دیگر انگلستان هیچ مخالفی در ایران نداشته باشد. و پهلوی تاسیس شد.

جدایی ارتفاعات آرارات، اروند رود، سرچشمه هامون و.. از ایران، دست پخت های انگلیسی ها برای ادامه پروسه تجزیه ایران بزرگ بود. مبارزه علنی با اسلام و هویت شیعی ایرانیان (کشف حجاب، ممنوعیت روضه خوانی، کلاه فرنگی گذاشتن بر سر مردان ایرانی و.. گسترش حوزه فعالیت بهائیت این موش های تربیت شده انگلستان، ترویج باستانگرایی به عنوان نسخه بدیل هویت اسلامی) آشی بود که آشپز اصلی اش همین انگلیسی ها بودند. و درست در لحظه ای که رضاشاه نادان گمان میکرد زمان «خودی نشان دادنش» فرا رسیده بار دیگر به عاقبت احمدشاه دچار شد و البته با عجز و لابه سلسله اش حفظ شد و خودش رفت.

پسر، راه نوکری پدر را به خوبی ادامه داد. علیرغم تصور برخی، سرنگونی دولت مصدق و دستیابی به نفت مفت ایران  و تجزیه بحرین سرزمینی که حتی قبل از پیدایش خط، جزئی از خاک ایران بود، کمترین خیانت و استعمار انگلیسی ها و دوستان امریکایی شان در ایران پهلوی بوده است. آنها نه تنها اقتصاد ما که مغزهای ایرانیان را استعمار کردند. به ایرانی القا کردند که «تو نمیتوانی»، «تو باید بی دین شوی تا پیشرفت کنی»، «باید نوکری کنی تا جلو بیایی». آنها مغزهای تسخیرشده خود را در ایران کاشتند و رفتند. انقلاب بیرونشان کرد اما استعمارگری شان در طول این 4 دهه مرتب با مردم ایران همراه بوده است. صدام را تامین کردند تا 8 سال منطقه ما و دو کشور شیعی را گلوله باران کند، در تمامی قطعنامه های تحریم ایران، این انگلیسی ها بودند که پشتیبان امریکا بودند، این انگلیسی ها بودند که تمامی اروپا را علیه ما بارها شوراندند، این آنها هستند که گروهک های تجزیه طلب و تروریستی در خاک ایران را در لانه خود پناه میدهند، رسانه های پیر شان بلندگوی آنها هستند و همچنان خون ملتهای مسلمان منطقه را می مکند.

با طالبان و القاعده و داعش به جان شیعه و سنی میفتند، با وهابیت که زمانی خود بوجود آورده اند، کمربندی امن دور اسرائیل کودک کش خود می کشند، و مزدورانشان همچنان روی مغزها رژه میروند. با رسانه. با دروغ. با شایعه.

انگلستان بجز استعمار، بجز ظلم و نکبت و شرارت چه دستاوردی برای ایران ما، برای منطقه ما، برای جهان ما داشته است که به خود جرات میدهد دیگران را متهم کند؟!


انتهای متن/

منبع: فارس

برچسب ها: انگلیس ، ایران
نظرات بینندگان