خبر رحلت امام، مثل زلزله ای سهمگین، کشور را لرزاند
اشاره: حاج علی اسدزاده، از نیروهای انقلابی موثر در شهرستان کازرون و استان فارس است که در کسوت معلمی، دانش آموزان را به پیروی از امام خمینی(ره) و مبارزه علیه رژیم ستم شاهی فرا می خواند. وی که موسس اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان در شهرستان کازرون است، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و همزمان با تاسیس سپاه پاسدران انقلاب اسلامی، با انتقالی از آموزش و پرورش، در کسوت اولین فرمانده سپاه کازرون خدمت کرد و همرزم سرداران بزرگی همچون سردار اسدی و شهید مدافع حرم، سردار اسکندری بود که پس از پایان جنگ تحمیلی و بعد از مدتی خدمت در نیروی قدس و اعزام به لبنان، به آموزش و پرورش برگشت و در کنار آن، با هیئت نظارت بر انتخابات شورای نگهبان همکاری می کرد. هشت سال هم به عنوان مدیرکل نظارت بر انتخابات استان کهکیلویه و بریر احمد خدمت کرد و با بازنشستگی، مدیریت هفته نامه شهرسبز را به عهده دار شد.
وی در اراتباط با یادآوری روز رحلت امام خمینی(ره) در گفتگو با خبرنگار شیرازه، ضمن بیان اینکه در سال 68، هنوز در سپاه کازرون خدمت می کردم، با یادآوری اینکه امام خمینی(ره) ناراحتی قلبی داشتند و گاهی حالشان بد می شد و یکی دو روزی در بیمارستان بستری می شدند، اما با مرخص شدن، حالشان بهتر می شدند، گفت: از نیمه های اردیبهشت 68، اعلام کردند که امام یک مریضی دارند و این روزها حالشان خوب نیست، پس دعا کنید. چند روزی در بیمارستان بودند و مرخص شدند، تا خردادماه که اعلام کردند حالشان وخیم است.
وی افزود: مردم در مساجد دعا می کردند و امید به بهبودی امام داشتند. اما ظاهرا سرطان معده امام، پس از دوبار عمل، روند بهبود طی نمی کرد و این، برای مردم، بخصوص انقلابیون، سخت بود.
این فرمانده اسبق سپاه ادامه داد: ما از طریق دوستان و بخصوص مرحوم آیت الله ایمانی که عضو خبرگان رهبری هم بودند، پیگیر این مسئله بودیم. روزها به سختی می گذشت؛ تا دو سه روز قبل از رحلتشان که اعلام عمومی کردند که حال امام وخیم است.
این نیروی انقلابی کازرونی در ادامه، با بیان اینکه آن روزها عده زیادی در مساجد شب تا صبح به دعا مشغول بودند و عده ای از جوانان تهرانی هم به بیمارستانی که امام بستری بودند مراجعه کرده و اصرار داشتند که قلب آنها را به امام پیوند بزنند، تصریح کرد: عشق به خمینی اینگونه در تاروپور جوانان ایران ریشه دوانده بود و فکر از دست دادن این عزیز، برای همه ایران، که حتی آزادگان دنیا، سخت بود.
مدیرکل اسبق هیئت نظارت بر انتخابات شورای نگهبان در استان کهکیلویه و بویراحمد گفت: ساعت از 12 شب گذشته بود که آیت الله ایمانی تماس گرفته، گفتند که پزشکان از امام قطع امید کرده اند و جلسه اضطراری خبرگان تشکیل می شود و ایشان هم عازم تهران هستند.
اسدزاده در تشریح حالات آن ساعت های سخت گفت: خدا می داند آن شب را چگونه به سحر رساندیم. دعا می کردیم و اشک می ریختیم، اما حتی فکرش را هم نمی کردیم که امام را از دست بدهیم. گاهی انسان می خواهد به خودش دروغ بگوید که اوضاع خوب است، اما واقعا اینطور نیست.
وی ادامه داد: حدود ساعت 3بامداد روز 14خرداد بود که در تماس با آیت الله ایمانی، متوجه شدیم که امام را از دست دادیم. گوشی از دستم افتاد و دیگر نمی دانستم چه اتفاقی می افتد. نمی فهمیدم نصف شب است...با صدای بلند ضجه می زدیم.
سرکار خانم پیروان، همسر این فرمانده اسبق سپاه ناحیه کازرون در ادامه این صحبت ها گفت: روزهای خرداد را به سختی می گذراندیم، اما آخرین ساعات، از وقتی که مرحوم آیت الله ایمانی خبر دادند که برای تشکیل جلسه اضطراری خبرگان رهبری عازم تهران هستند، وحشتناک بود. نمی خواستیم اتفاقی که در شرف وقوع بود را باور کنیم.
این بانوی انقلابی ادامه داد: وقتی در آخرین تماس، خبر رحلت امام را دادند، گوشی از دست حاجی افتاد و با صدای بلند به زمین خورد، هردو به سروصورت خود می زدیم و برای اولین بار در عمرمان با صدای بلند ضجه می زدیم. نمی فهمیدیم چه می کنیم؟ که این غم، فراتر از تحمل ما بود.
وی یادآور شد: بچه ها که خواب بودند، بیدار شدند و سراسیمه به اتاق ما آمدند. حاجی یک گوشه اتاق ضجه می زد و من در گوشه ای دیگر. بچه ها ترسیده بودند. دختر کوچکم در بغلم نشست و گفت: "مامام جون! چی شده؟ با بابا دعوات شده، می گم دیگه ناراحتت نکنه." و بعد به بغل پدرش رفت و به او هم چنین گفت. بچه ها را بغل کردیم و ضجه می زدیم. خانه مان را عزا فراگرفته بود، اما بچه ها، کوچکتر از آن بودند که خوب درک کنند.
این کارشناس علوم قرآنی تصریح کرد: علاوه بر از دست دادن رهبری بزرگ و پدری عزیز، دغدغه آینده انقلاب، ما را بیشتر دچار نگرانی و اضطراب می کرد. اگرچه جلسه خبرگان رهبری، از همان دقایق اول رحلت امام تشکیل شده و چون از قبل اطلاع داده بودند، همه اعضاء در این جلسه حضور داشتند، اما دغدغه ما این بود که آینده انقلاب بعد از امام چه می شود؟ چه بر سر کشور می آید؟ دشمنان چه اقدامی انجام می دهند؟ خیلی از مومنان به اسلام و انقلاب، در این مانده بودند که جایگزین امام چه کسی می تواند باشد که همچون او، این نهال نوپا را رهبری کند؟ این دغدغه خواص و انقلابیون بود.
وی گفت: ساعت 6صبح از رادیو با پخش نوای حزن انگیز قرآن، این خبر سنگین اعلام شد و از همان لحظه، مردم داغدار سراسیمه به خیابان ها ریختند. روزهای سخت و طاقت فرسایی بود. خدا می داند چه بر ما گذشت. حس یتیمی حس بد و دردناکی است که آن روزها همه ایران، که همه مستضعفان جهان، آن را با همه وجود درک کردند. این خبر، همچون زلزله ای سهمگین، کشور را لرزاند. عده زیادی از مردم برای وداع و تشییع به تهران رفتند و عده ای درگیر در گلزارهای شهدا، با آنان نجوا و درددل می کردند. یاآوری آن روزها هم سخت است.
این بانوی انقلابی تأکید کرد: شامگاه 15فروردین که اعلام شد حضرت آیت الله خامنه ای به رهبری ایران انتخاب شدند، کمی آرامش گرفتیم و یک نفس راحتی کشیدیم. چراکه از بین همه یاران انقلاب در کشور، کسی به پای ایشان نمی رسید.
به عقیده وی، مراجع برای رهبری شاید صلاحیت نداشتند، چون فقط مجتهد بودند؛ اما حضرت آیت الله خامنه ای، هرکجا که لازم بود، حضور فعال داشته و با بهترین تدبیر و در کمترین زمان، مشکلات را رفع می کردند، اگر نیاز بود در خط مقدم جبهه های جنگ، یا هرجای دیگر که نیاز بود، حضور فعال و اظهار نظر صحیح داشتند.
این معلم و بانوی فرهنگی افزود: در زمان ریاست جمهوری ایشان، اینگونه بیان شده بود که حتی در شعر و شاعری، دست اول دارند. در آن زمان یک یادمان حافظی برگزار شد و من بعدا مطالبشان را در این مورد مطالعه کردم. اینقدر جامع و کامل صحبت کرده بودند که هیچکس نتوانست بعد از مطالب ایشان، حرف جدیدی بزند. در همه موارد، ایشان حرفی برای گفتن داشتند و این بی نظیر بود. مراجع شاید در علوم دینی حرف هایی داشتند، اما حضرت آیت الله خامنه ای، در علوم و مسائل مختلف تبحر خاص داشتند، خودساخته و مخالف هوای نفس بودند؛ که این مورد، یکی هم از ویژگی های مجتهد و هم رهبری باید باشد.
وی یادآور شد: همراه با تأسیس سپاه پاسدران انقلاب اسلامی، یک مجله پیام انقلاب هم چاپ می شد و از سال 60، من این مجله را دنبال می کردم. حضرت آیت الله خامنه ای، در این مجله، دو بحث تاریخ و اخلاق را به صورت مرتب داشتند و من این مطالب را دنبال می کردم. اگرچه از قبل از انقلاب هم ایشان فردی تاثیرگذار در روند انقلاب بودند و مورد توجه و علاقه انقلابیون، اما جایگاه فکری و مدیریتی و جامعیت ایشان، پس از انقلاب و در دوران ریاست جمهوری ایشان و نیز در مدیریت بحران هایی که در جنگ پیش آمده بود، بیشتر به چشم آمد. رهبری ایشان، خیالمان را از بابت آینده انقلاب راحت کرد، اگرچه داغ از دست دادن امام، چیزی نبود که به راحتی سرد شود.
انتهای پیام/