سر گردنه كشتي نگيريد
انتظار اين بود- و انتظار گزافي هم نبود- كه اصولگرايان در رقابت هاي انتخاباتي پيش روي با فهرست واحد حضور پيدا كنند ولي اين انتظار علي رغم اصرار فراوان دلسوزان به نتيجه نرسيد و دو جبهه عمده و بيشتر تعريف شده از طيف اصولگرايان، اگرچه در بسياري از مناطق انتخاباتي سراسر كشور نامزدهاي مشتركي دارند اما براي تهران كه در آن نتيجه انتخابات نقش موثرتري دارد، دو ليست جداگانه ارائه كردند كه فقط 5 كانديدا در اين دو فهرست 30 نفره مشترك هستند و در اين باره گفتني هايي هست.
1- ابتدا بايد گفت كه وقتي دو حريف- در اينجا ايران اسلامي از يكسو و آمريكا و متحدانش از سوي ديگر- با يكديگر درگير هستند، به يقين هريك از آنها براي رخدادهاي تعيين كننده در عرصه سياسي حريف، برنامه ريزي ويژه اي خواهند داشت و انتخابات مجلس نهم از اين قاعده مستثني نيست. در اينگونه موارد طرفين درگير دو هدف را كه اولي «ثابت و استراتژيك» و دومي «شناور و تاكتيكي» است دنبال مي كنند.
آمريكا و متحدانش پنهان نمي كنند كه فروپاشي نظام جمهوري اسلامي ايران را به عنوان يك هدف ثابت و استراتژيك در دستور كار خود داشته و دارند. اين هدف ثابت متقابلا در استراتژي كلان جمهوري اسلامي ايران نيز تعريف شده و دنبال مي شود. امام راحل ما«ره» با صراحت از برافراشتن پرچم توحيد بر فراز كاخ هاي مستكبران، با تاكيد بر كاخ سفيد- و در تعبير ايشان كاخ سياه- به عنوان هدف و مقصود پيش روي انقلاب اسلامي ياد مي فرمودند. اما، علاوه بر اين هدف ثابت و استراتژيك كه هر دو حريف بر آن تاكيد مي ورزند، هريك از آنها در آوردگاه سي و چند ساله خود، از رخدادهاي «مياني» و بهره گيري از آن براي رسيدن به هدف «نهايي» غافل نبوده اند. در اين زمينه، فهرستي طولاني از توطئه هاي سه دهه اخير آمريكا و متحدانش كه در سرفصل هاي سرنوشت ساز عليه جمهوري اسلامي ايران به ميدان آورده اند، قابل آدرس دادن است. توطئه هايي كه به قول حضرت آقا و به گواهي رخدادهاي نشان دادني، امروزه به ويتريني از شكست هاي پي درپي آمريكا تبديل شده است. و از سوي ديگر، ايران اسلامي نيز هيچگاه، هيچ فرصتي را براي ضربه زدن به آمريكا و متحدان اروپايي و منطقه اي آن از دست نداده است. حمايت از نهضت هاي اسلامي و آزادي بخش، تلاش پي گير در بيداري اسلامي، كدگذاري آمريكا به عنوان «شيطان بزرگ» و دشمن اصلي ملت هاي مسلمان، معرفي رژيم اشغالگر قدس به عنوان غده سرطاني و ضرورت حذف آن از جغرافياي سياسي جهان و... از جمله اين اهداف «مياني» است كه ايران اسلامي براي رسيدن به «هدف نهايي» يعني همان نقطه ثابت در استراتژي خود كه فروپاشي نظام سرمايه داري است، دنبال كرده است. در همين زمينه اشاره به بيانات اخير رهبر معظم انقلاب در خطبه هاي تاريخي نماز جمعه تهران نمونه اي مثال زدني است. آنجا كه مي فرمايند؛ جمهوري اسلامي در جنگ 33 روزه از پشتيباني حزب الله لبنان و در جنگ 22 روزه از حمايت و دخالت به نفع حماس دريغ نكرده است.
2- كشف هدف «ثابت و استراتژيك» دشمن به منظور هوشياري و مقابله با آن كار دشواري نيست، اما كشف «راه كارها» و پروژه هايي كه دشمن در برخورد با رخدادهاي سرنوشت ساز حريف تدارك ديده است به دقت بيشتري نياز دارد. براي اين منظور فرمول شناخته شده اي وجود دارد و آن، اينكه بايد ديد؛
اولاً: در آن مقطع زماني كه رخداد سرنوشت ساز در حال وقوع است- در اينجا، انتخابات مجلس نهم- كدام عامل بيشترين آسيب را براي دشمن درپي داشته است.
ثانياً: چگونه مي تواند - يا در نظر دارد- از آن رخداد براي مقابله با عامل آسيب رسان ياد شده بهره برداري كند.
با به كارگيري اين فرمول مي توان پروژه اي را كه حريف در آن مقطع زماني و براي آن رخداد تعيين كننده تعريف كرده است، كشف و خنثي كرد.
3- اكنون به انتخابات پيش روي مجلس شوراي اسلامي باز مي گرديم و مي پرسيم؛ چه كسي مي تواند اين واقعيت را انكار كند كه امروزه بزرگترين دشواري آمريكا و متحدانش حضور مؤثر «الگوي ايران اسلامي» و نقش بي بديل و سرنوشت ساز آن در انقلاب هاي اسلامي منطقه است؟ بنابراين بديهي است كه براي آنها مقابله با اين الگو و خدشه دار كردن آن از بالاترين اهميت برخوردار بوده و بايد در «اولويت» پروژه هاي تخريبي آنان قرار گيرد.
مقصود اين نيست كه تركيب مجلس نهم براي آمريكا و متحدانش اهميتي ندارد، بلكه اهميت آن در اولويت دوم است. چرا كه به قول «كنت تيمرمن» در مصاحبه با «اورو نيوز»؛ حاميان آمريكا- منظورش مدعيان اصلاحات است- در دوره اي هشت ساله، مجلس و دولت ايران را در اختيار داشتند و كار چنداني از آنها ساخته نبود!
با توجه به نكته فوق مي توان درك كرد كه پروژه تعريف شده و به ميدان آمده آمريكا و متحدانش در انتخابات مجلس نهم، خدشه دار كردن الگوي نظام اسلامي ايران است كه امروزه از حضور آن در ميان ملت هاي مسلمان منطقه بيشترين آسيب را دريافت كرده و مي كند.
شواهد فراواني كه اتهامات پي درپي چند ماهه اخير، تحريم هاي بي وقفه اقتصادي، تبليغات گسترده ضد ايراني و... فقط اندكي از آن بسيارهاست به وضوح نشان مي دهد كه حريف براي انتخابات مجلس نهم، يك پروژه پلكاني با دو هدف طولي تعريف كرده و به ميدان آورده است. اين دو هدف به ترتيب اولويت، عبارتند از، اول؛ كاهش حضور مردم در انتخابات و دوم؛ كاستن از غلظت حضور اصولگرايان در مجلس.
بايد توجه داشت كه اين دو هدف در طول يكديگر قرار دارند و نه در عرض هم، بنابراين سرمايه گذاري و پرداختن به يكي از آن دو به معناي غفلت نسبت به ديگري نخواهد بود.
4- راهپيمايي بي نظير 22 بهمن كه علي رغم تبليغات گسترده، پرحجم و چندين ماهه دشمنان بيروني و دنباله هاي داخلي آنها با حضور پرشور و چندده ميليوني مردم همراه بود، ترديدي باقي نمي گذارد كه حريف به كاهش حضور مردم در انتخابات پيش روي اميدي ندارد و به قول حضرت آقا در ديدار پرشور مردم آذربايجان و با اشاره به تبليغات گسترده دشمن براي كاستن از حضور مردم در راهپيمايي 22 بهمن «...اما ملت ايران با بصيرت و موقع شناسي اعجاب برانگيز متوجه اين ترفند دشمن شد و با حضور عظيم خود در راهپيمايي 22 بهمن امسال به دهان دشمن كوبيد» ايشان در ادامه به اين نتيجه منطقي اشاره كردند كه «ملت با حضور پرشور و فراوان خود در انتخابات مجلس نهم، ضربه سخت ديگري به دشمن خواهد زد». گفتني است كه رهبر معظم انقلاب پيش از راهپيمايي 22 بهمن نيز در ديدار با فرماندهان نيروي هوايي ارتش از حضور حماسي مردم در اين نمايش قدرت و مشروعيت خبر داده و فرموده بودند «در 22 بهمن امسال نيز به توفيق الهي و با هدايت خداوند متعال همه خواهند ديد كه مردم ايران چگونه به ميدان خواهند آمد» و همه ديدند، همان شد كه حضرتش فرموده بود.
بديهي است كه حريف علي رغم نااميدي از كاستن حضور مردم در انتخابات پيش روي به تلاش خود ادامه خواهد داد.
5- و اما، درباره هدف دوم در پروژه پلكاني ياد شده، يعني كاستن از غلظت حضور اصولگرايان در مجلس نهم، بيشترين اميد و تلاش حريف روي اختلاف افكني و تفرقه در ميان اصولگرايان متمركز شده است. چرا كه اختلاف اصولگرايان مي تواند زمينه را براي حضور كمرنگ تر آنان آماده كرده و راه را براي ورود كساني كه حداقل هاي لازم براي حضور در مجلس را دارند ولي با اصولگرايي به مفهوم واقعي آن، فاصله زيادي دارند، هموار كند. و اين دقيقا همان ترفندي است كه برخي از دوستان اصولگرا از آن غافلند...
به پاره اي از اظهارنظرها و گپ و گفت هاي شماري از آنان- تاكيد مي شود كه فقط شماري از آنان- نگاهي بيندازيد و اين گفتن ها و نوشتن ها را در دو كفه «تقابل با دشمنان بيروني و دنباله هاي داخلي آنها نظير اصحاب فتنه و حلقه انحراف» از يكسو و «تقابل با يكديگر» از سوي ديگر وزن كنيد. كدام كفه سنگين تر است؟! براي برخي از اين عزيزان غفلت زده، انگار نه انگار كه پيچ بزرگ تاريخ در پيش است و به قول آقا، دو جريان مطرح جهان يعني «اسلام» به پرچمداري ايران اسلامي و «استكبار و كفر جهاني» به پرچمداري آمريكا و متحدانش به اين پيچ نزديك مي شوند و در اين ميان، به اعتراف دشمنان و به گواهي شواهد غيرقابل انكار، نظير انقلاب هاي اسلامي منطقه، جنبش ضد سرمايه داري وال استريت و ده ها شاهد و نمونه ديگر، تابلوهاي راهنما بر سر اين پيچ بزرگ آرم و آدرس ايران اسلامي را در خود دارند و...
آيا جاي آن نيست كه خطاب به برخي از عزيزان اصولگرا گفته شود؛ سر گردنه كشتي نگيريد! و تا دير نشده براي پيشگيري از پراكندگي آراء، برخي به نفع برخي ديگر كنار بكشيد! تكليف شرعي كه فقط ورود به مجلس نيست، گاهي اوقات تكليف در كناره گيري براي پيشگيري از تشتت آراء نيز هست.
و در اين باره گفتني هاي ديگري هست.
حسين شريعتمداري