گزینه سوم علیه ایران؛ افزایش فشار اقتصادی
پذیرش ایرانی برخوردار از توانمندی های هسته ای و یا حمله نظامی پیشگیرانه علیه ایران دارای هزینه ها و خطرات متعددی است. ریچارد هاس رییس شورای روابط خارجی کنگره آمریکا در همین ارتباط می گوید که ایالات متحده باید ترکیبی از دیپلماسی و تحریم های گسترده را در پیش بگیرد.
آیا ایران مهمترین موضوع سیاست خارجی آمریکا در سال آینده خواهد بود؟
به نظر من در شرایط کنونی موضوعاتی همچون مدیریت اقتصاد، زیرساخت های فرسوده، نظام آموزشی ضعیف و اختلافات سیاسی از مهمترین موضوعات داخلی آمریکاست. موضوع ایران نیز از این پتانسیل برخوردار است که به مهمترین مسئله خارجی آمریکا تبدیل شود.
من تاکنون شاهد چنین اختلاف نظر گسترده ای میان کارشناسان سیاست خارجی در قبال یک موضوع نبوده ام. ماه پیش در صفحه نخست فارن افرز مقاله ای با عنوان” زمان حمله به ایران” به چشم می خورد، در حالی که سایر کارشناسان این اقدام را غیر منطقی می دانند. نظر شما در این خصوص چیست؟
من به هیچ عنوان دوست ندارم که شاهد بهره مند شدن ایران از توانمندی هسته ای باشم چرا که این قابلیت ها ممکن است در اختیار سایر گروه ها از جمله حزب الله نیز قرار بگیرد. ممکن است توانمندی هسته ای ایران به دیگر کشورهای منطقه نیز تسری پیدا کند و خاورمیانه را بیش از پیش بی ثبات کند. هر چند بسیاری مخالف دستیابی ایران به توانمندی هسته ای هستند، اما از سوی دیگر اقدام نظامی پیشگیرانه علیه ایران خطرات و هزینه های فراوانی را در پی خواهد داشت و می تواند موجب افزایش سرسام آور قیمت نفت برای مدت طولانی شود.
به نظر من ایران از توانایی کافی برای انجام اقدامات تلافی جویانه در سطح منطقه و جهان برخوردار است. در شرایط کنونی هر دو گزینه دستیابی ایران به توانمندی هسته ای و یا حمله به این کشور بسیار پرهزینه است و من به همین خاطر گزینه سومی را پیشنهاد می کنم. افزایش فشار اقتصادی می تواند مقامات ایرانی را به محاسبه هزینه های استمرار سیاست های کنونی و در نهایت تغییر رفتار وادار کند.
آژانس بین المللی انرژی اتمی اخیرا هیئتی را برای گفتگو با ایران به این کشور اعزام کرد. اعضای این هیئت نیز روند مذاکرات با ایران را “خوب” ارزیابی کرده اند و قرار است بار دیگر به این کشور سفر کنند. آیا مقامات ایرانی تصمیم گرفته-اند این مذاکرات را جدی بگیرند؟
در ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که تنها تحلیلی که می توان از گزارش نوامبر آژانس ارائه کرد، تصمیم ایران برای دستیابی به تسلیحات اتمی است. آن ها درصدد تولید برق یا ایزوتوپ پزشکی نیستند. بااعمال فشار اقتصادی می توان به اقتصاد ایران آسیب زد و موجب تغییر نگرش مقامات ایرانی در قبال مذاکرات شد. البته آگاهی از تمایل واقعی آن ها برای انجام گفتگوها نیز نکته بسیار مهمی است. این احتمال نیز وجود دارد که ایران گفتگوها را با هدف خرید زمان و نه حل و فصل بحران انجام دهد. حتی اگر ایران برای شروع مذاکرات نیز مصمم باشد، باز هم میان خواسته های جامعه جهانی و اقدامات ایران فاصله فراوانی وجود دارد. به نظر من جامعه جهانی باید یک بعد دیپلماتیک را برای تکمیل فرایند تحریم ها به مورد اجرا بگذارد.
اوباما پس از ورود به کاخ سفید خواستار آغاز گفتگو با ایران شد. آیا همچنان باید باز هم تلاش های دیگری صورت بپذیرد؟
ما باید در کنار افزایش تحریم های اقتصادی و حتی آماده شدن برای اقدام نظامی گفتگوها را نیز ادامه دهیم و از تمام گزینه ها استفاده کنیم. حتی باید از شیوه های دیگری همچون ویروس های یارانه ای نیز برای ایجاد اختلال در برنامه هسته ای استفاده کنیم. انجام بازرسی های سرزده نیز یکی دیگر از اقدامات می تواند باشد.
آیا ایالات متحده باید یک کانال و مجرای خاص با ایران ایجاد کند؟
من فکر نمی کنم که این موضوعات تنها به ایران و ایالات متحده مربوط باشد و دلیلی ندارد که گفتگوها صرفا به این دو کشور محدود شود.
اتحادیه اروپا پیشنهاد شروع مذاکرات با ایران را مطرح کرده است و مقامات ایرانی نیز اعلام کرده اند که خواهان گفتگو هستند. نظر شما در این خصوص چیست؟
من مخالف گفتگو نیستم، اما ما نباید خود را فریب دهیم. تجربه نشان داده که رسیدن به یک نتیجه دلخواه بسیار دشوار است. البته باید از این فرصت نیز استفاده کرد. هر چند این گفتگوها نباید جایگزین تحریم ها و یا سایر گزینه ها شود، بلکه باید بخشی از رویکرد کلان غرب باشد. گفتگوها باید صرفا تکمیل کننده تحریم ها -و نه جایگزین آن و امکان استفاده از نیروی نظامی- شود.
مقامات اسراییلی به طور مستمر نسبت به تهدیدات ایران هشدار می دهند. برخی از رهبران آن ها نیز اعلام کرده اند که واقعا آماده حمله به ایران هستند. در مقابل، برخی با این اقدام مخالف هستند. حمله اسراییل به ایران چه تاثیری بر روابط اسراییل و آمریکا خواهد گذاشت؟
مقامات اسراییلی نگاه خاصی به این موضوع دارند که تا حدودی با دیدگاه های موجود در میان مقامات آمریکایی متفاوت است. هم اکنون مقامات آمریکایی خطوط قرمزی را برای خود ترسیم کرده اند که اگر چنانچه ایران به سطح مشخصی از غنی سازی اورانیوم دست پیدا کند، دست به اقدام نظامی خواهند زد. به نظر من رویکرد اسراییل در این خصوص جامع تر و پویاتر است. آن ها نمی خواهند که ایران به سطح خاصی از توانمندی هسته ای دست پیدا کند.
در واقع، تلاش اسراییل این است که پیش از آنکه ایران بتواند به تولید مقادیر خاصی از مواد هسته ای پیدا کند و ابعاد مختلف برنامه های هسته ای خود را به پیش ببرد، به ایران حمله کند. بنابراین، مقامات اسراییلی تنها یک خط قرمز برای خود متصور نیستند و تمام ابعاد برنامه های هسته ای ایران را مورد توجه قرار داده اند. به باور من، آستانه تحمل اسراییلی ها بسیار کمتر از مقامات آمریکایی کمتر است.
آیا ایالات متحده در این خصوص نفوذی بر اسراییلی ها دارد؟
بدون شک، اسراییلی ها منافع و ملاحظات آمریکا را مورد توجه قرار خواهند داد. اما اگر رهبری اسراییل به این نتیجه برسد که اقدام نظامی علیه ایران برای تامین منافع ملی آن ها حیاتی است به مقامات آمریکایی اجازه نخواهد داد که این اقدام آن ها را وتو کنند. البته اقدام نظامی علیه ایران برای اسراییل بسیار دشوار است. هزینه های حمله نیز بسیار بالاست. ممکن است روزی از خواب بیدار شویم و خود را در شرایطی ببینیم که اسراییل تصمیم به حمله گرفته است. این مورد یکی از سناریوهایی است که آمریکا باید خود را مهیای مواجهه با آن کند.
آیا این اقدام، آمریکا را نیز وارد جنگ با ایران خواهد کرد؟
همیشه این احتمال وجود دارد که شما چراغی را روشن کنید، بدون اینکه بدانید چه چیزی در انتظار شماست. تاریخ مملو از درس هایی است که نشان می دهد شروع جنگ آسان تر از توقف و یا پایان آن است. اما اگر اسراییل به ایران حمله کند، آمریکا و سایر کشورها از اهرم های خود برای مدیریت بحران استفاده خواهند کرد. شما می توانید پیش از بروز هر منازعه به موضوع بازدارندگی فکر کنید و پس از شروع منازعه نیز می توان به بازدارندگی فکر کرد.
با حمله احتمالی اسراییل به ایران، آمریکا باید در خصوص نحوه مدیریت بحران چاره اندیشی کند. واکنش های احتمالی ایران نیز می تواند متفاوت باشد. مواضع و عملکرد آمریکا می تواند بر نحوه واکنش ایران تاثیر بگذارد. شرایط بسیار پیچیده خواهد بود و باید منافع حمله به ایران را با هزینه های عدم حمله مقایسه کرد و سنجید. ما در شرایطی قرار گرفته ایم که نه اقدام نظامی و نه دستیابی ایران به توانمندی هسته ای هیچ یک خوشایند نیست. به همین دلیل است که من خواهان افزایش تحریم ها و ارائه راه حل دیپلماتیک هستم.
آیا آمریکا از ظرفیت دیپلماتیک استفاده نکرده و یا اصولا تمایلی به انجام آن دارد؟
به نظر من ارائه راه حل دیپلماتیک حتی اگر طرف دیگر مناقشه آن را نپذیرد، اقدامی ارزشمند است چرا که از این طریق می توان به مدیریت افکار عمومی داخلی و بین المللی پرداخت.
منظور شما اعلام علنی طرح های دیپلماتیک است؟
بله. این طرح ها باید در اختیار تمام شهروندان قرار بگیرد. مواضع ما باید شدید و البته در عین حال معقول باشد و این پیام را به مردم ایران منتقل کنیم که ما خواهان تحقیر ایران نیستیم. این امر می تواند شرایط را برای مقامات ایرانی دشوارتر کند. شهروندان آمریکایی و سایر کشورها نیز باید از پیشنهادات ما آگاه شوند تا اگر چنانچه روزی به ناچار وارد جنگ با ایران شدیم، این نکته را بدانند که ایران از شانس قبول پیشنهادات ما برخوردار بوده است، اما آن را نپذیرفته است. من همواره به این امر اعتقاد داشته ام که اگر روزی ما ناچار به جنگ شدیم، بهتر است مسئولیت آن بر عهده طرف مقابل قرار بگیرد.
ترجمه علیرضا ثمودی/
منبع: رصد به نقل از شورای روابط خارجی کنگره آمریکا