"کمپین ضد تحریم اصلاحطلبان"؛ به نام ایران، به کام اوباما
خبرنگار «اعتماد» مینویسد: «بعد از پيروزي «روحاني» با «حجّاريان» تماس گرفتم و درخواست كردم براي گفتوگو درباره تحليل انتخابات به گفتوگو بنشينيم، امّا گفت بناي گفتوگو ندارد ... بعد از چند هفته، طيّ تماسي با روزنامه اعلام آمادگي كرد امّا موضوعي كه تمايل داشت، نه انتخابات بلكه مسئله تحريم ها بود. از او پرسيدم: آقاي دكتر! حالا چرا ميخواهيد درباره تحريمها گفتوگو كنيم؟ گفت: فعلاً اين مسئله از همه چيز مهمتر است و بايد به آقاي «روحاني» كمك كنيم تا بتواند كارها را پيش ببرد... تيتر گفتوگو هم پيشنهاد «حجّاريان» بود و ... خیلی اصرار كرد. "تحريم و ما ادريك ما التحريم"، عبارتي است كه از ادبيات قرآن اقتباس شده: تحريم و چه ميداني كه تحريم چيست؟» (27/5/1392).
«حجّاریان» در این گفتوگو که مشخّص شد، اقدامی برنامهریزیشده و هدفمند بوده، میگوید: «(اوباما) اجراي مصوّبه تحریمهای اوّل جولای را به بعد از سپتامبر موكول كرده كه ببينند، آيا تا آن زمان ميتوانند با آقاي «روحاني» گفتوگو كنند يا نه؟ آنها به قول خودشان به دنبال "Big Deal" با ايران هستند... همه ميدانند كه تحريمها باعث تعطيلي كارخانهها و بيكاري كارگران خواهد شد ... دنيا نبايد ساكت بنشيند و روشنفكران ايراني هم بايد به اين مسئله توجّه كنند. آنها بايد مسئله عراق و هزينههايي كه به دليل تحريمها بر مردم آن تحميل شد، را گوشزد و تحليل كنند... الآن مشكل آقاي «روحاني» هم در داخل و هم در خارج با تُندروهاست. تُندروهاي داخلي و خارجي براي هر كسي كه بخواهد، براي بهبود روابط ايران در سطح بين المللي كاري انجام دهد؛ مانع ايجاد مي كنند. اهمّيت اين مسئله اينجاست كه مردم از اِعمال تحريم ها شديداً آسيب مي بينند. مگر وطن، جز مردمش معناي ديگري دارد كه اين به اصطلاح وطن پرستان اينگونه عليه مردم خود اقدام مي كنند؟ ... روشنفكران بايد اين وضعيت را گزارش كنند، هم به داخلي ها و هم به خارجي ها.».
مبرهن است که «حجّاریان» به شکلی ظریف سعی دارد، عُمده تقصیرات حاصل از تحریم ها را به گردن مسئولانی بیاندازد که نسبت به عدم انحراف از آرمان های انقلاب کوتاه نیامده اند و البتّه وی از آنها به عنوان تُندروهای داخلی یاد می کند! با این حال نمی توان این گفتگوی برنامه ریزی شده را فارغ از جریانی مطالعه نمود که در اینجا آن را معرّفی خواهیم نمود. در واقع «حجّاریان» با توجّه به ضریب نفوذی که در بین روشنفکران و رفّرمیست ها دارد، سعی داشته با مطرح نمودن این بحث؛ جریانی که راه افتاده را پُشتیبانی رسانه ای- سیاسی و جهت دهی کند. بنابر این وی "کمپین ضدّتحریمی" که اخیراً زیاد شنیده می شود، را Coach کرده است.
بلافاصله بعد از این اظهارات، «هفته نامه آسمان» پرونده ای ویژه با نام "کمپین نه به تحریم" را به این موضوع اختصاص می دهد و به ارزیابی این مفهوم می پردازد. امّا "کمپین ضدّتحریم ایران" از کجا، چگونه و برای چه شکل گرفته است؟ ماجرا از این قرار است که به موازات تنین انداز شدن خبر پیروزی «حسن روحانی» در فضای کشور، نظریه پردازان اجتماعی- سیاسی اصلاح طلب، نیز وقت زیادی را صرف کرده اند تا بحث هایی جهت عبرت آموزی از تجارب «دوم خرداد» و «فتنه 88» را به سمع و نظر روشنفکران برسانند.
این هم اندیشی سراسری عُمدتاً بر سه اصل استوار شده است: 1- افزایش "اصلاح جویی جامعه محور" از طریق فعّال نمودن نهادهای مدنی و شبکه های متنوّع اجتماعی، 2- هماهنگ و هم وزن نمودن "اصلاح جویی جامعه محور" با "اصلاح جویی حاکمیتی" با تأکید بر اصل "فشار از پایین، چانه زنی در بالا" و 3- استفاده از گفتمان "عدالت خواهانه" و توجّه مستمر به اقشار فقیر و توده ای جامعه، بمنظور هم جهت کردن مطالبات این اقشار با گفتمان "اصلاح طلبی" (رجوع شود به «مشرق» در اینجا، اینجا ، اینجا، اینجا و اینجا). بنابر این "کمپین ضدّتحریم" جزئی از این پارادایم و این عملیات سیاسی- روانی فرض می شود و نشان خواهیم داد، چطور با توسعه مطالبات مدنی از طریق جبهه سیاسی جدید و هسته های مدنی جدید؛ قرار است نظام و «دولت یازدهم» برای انجام ایده های تُندروانه اصلاحات و فتنه گران داخلی و خارجی تحت فشار قرار بگیرند.
ظاهراً و در محافل رسانه ای اصلاح طلب، اینطور ادّعا می شود که پیشنهاد تشکیل و راه اندازی "کمپین ضدّتحریم" اوّلین بار توسّط دو اقتصاددان به نام های «موسی غنی نژاد» و «محمّدمهدی بهکیش» داده شده است.
«موسی غنی نژاد»، استاد اقتصاد دانشگاه است که فوق لیسانس و دکترای رشته «اقتصاد توسعه» را در «دانشگاه سوربُن» (فرانسه) اخذ کرده است؛ او همچنین دوره دکترای «معرفت شناسی اقتصادی» را در این داشگاه خوانده است، ولی پایان نامه اش را نیمه کاره رها نموده و به ایران بازگشته است. کتاب های: «تجدّدطلبی و توسعه در ایران؛ آزادی خواهی نافرجام» (مشترک با دکتر «محمّد طبیبیان») و «درباره هایک و جامعه مدنی، آزادی، اقتصاد و سیاست» توسّط «غنی نژاد» به رشته تحریر درآمده است. عناوین کتب «غنی نژاد» از آن جهت که تمرکز روی مسائل جامعه مدنی و آزادی خواهی رفّرمیستی است، مهم است و باید آن را بخاطر سپرد.
امّا «محمّدمهدی بهکیش»، «دبیرکلّ کمیته ایرانی (سفیر ایران) در اتاق بازرگانی بین المللی» از 1363 ه.ش، «مشاور اقتصادی وزیر معادن و فلزّات» در دو دولت «هاشمی رفسنجانی» و «رئیس اتاق بازرگانی ایران- ایتالیا» از 1373 ه.ش بوده است. وی توانست در سال 1389 ه.ش، «مدال سلحشوری شوالیه ایتالیا» را کسب کند. این مدال ملّی، تنها مدالی است که مسئولین «جمهوری ایتالیا» آن را به یک غیرایتالیایی می دهند و اهدای آن باید حتماً توسّط «رئیس جمهور» و «وزیر امورخارجه» این کشور تأیید شود. «مدال سلحشوری شوالیه» بعد از «جنگ جهاني دوم» به افرادي داده مي شود كه در جهت بازسازي يا توسعه این کشور، كمك شايان توجّه كرده باشند.
وانمود می شود که «روزنامه دنیای اقتصاد» مورّخ 9/4/1392، یعنی دو هفته پس از اعلام پیروزی «روحانی» طیّ سرمقاله ای به قلم «غنی نژاد» با عنوان: "فراخوان اعتراض جهاني به تحريم ها عليه ايران"، تشکیل چنین کمپینی را پیشنهاد کرده است. ضمیمه رایگان روزنامه مذکور – هفته نامه تجارت فردا- چندی بعد و در 22/4 در میزگردی با حضور «غنی نژاد» و «بهکیش»، بار دیگر پیشنهاد تشکیل "کمپین ضدّتحریم" برای فشار بین المللی به آمریکا را مطرح می کند.
میزگرد مذکور در دل پرونده ویژه ای با نام: "کمپین ضدّتحریم"، در «هفته نامه تجارت فردا» (شماره 48) منتشر شده بود. میزگرد «غنی نژاد» و «بهکیش» فردای همان روز و بار دیگر توسّط «دنیای اقتصاد» در قالب تیتر 1 و عکس 1 منتشر می شود که در داخل و خارج از کشور بازتاب گسترده ای می یابد.
مسئله اساسی درباره منشاء "کمپین ضدّتحریم"؛ سئوال ها، ابهام ها و فرضیه های بعدی که مطرح می شود را تقویت می کند. داستان چیست؟ علیرغم تمایل رسانه های اصلاح طلب و محافل خارجی برای القاء این موضوع که پیشنهاد تشکیل کمپین برای اوّلین بار توسّط «غنی نژاد» و «بهکیش» بوده است. اغلبِ گزارش هایی که به تعریفِ حدود و قصور کمپین پرداخته اند، به اقتصاددان بودن پیشنهاد دهندگان کمپین اصرار خاصّی داشته اند. با این همه، شواهدی وجود دارد که بطور قاطع چنین ادّعایی را ردّ می کنند. بطور معمول، ماهیت نطفه یک جریان اجتماعی، بیشترین تأثیر در رفتار اجتماعی بعدی آن را دارد و در واقع این مؤسّسین و مقاصدشان هستند؛ که زندگی اجتماعی و آتیه یک جنبش اجتماعی را می سازند. لذا فرق می کند که چه کسی و برای چه، خواهان تشکیل این کمپین است؟
«بهکیش» خود درباره منشاء پیشنهاد تشکیل کمپین می گوید: «این ایده در ذهن کارشناسان مرتّب می چرخید، تا اینکه فضای سیاسی کشور بعد از انتخابات 24 خرداد تغییر کرد ... یک روز آقای «(علی) میرزاخانی»، «سردبیر روزنامه دنیای اقتصاد» به من زنگ زد و گفت: آیا وقت آن نرسیده است که این حرکت (جنبش مدنی ضدّتحریم) را آغاز کنیم؟ من گفتم الآن مناسب است ... آقای «میرزاخانی» همین تلفن را به آقای دکتر «غنی نژاد» هم زده بود. ما بدون اینکه هماهنگی انجام بدهیم، به یک نتیجه یکسان رسیدیم. گام شروع کار را آقای دکتر «غنی نژاد» با انتشار سرمقاله ای با تأکید بر ضرورت این کار برداشت. در واقع «روزنامه دنیای اقتصاد» بانی این کار شد.» (شماره «56»- 2/6/1392).
براین اساس دو اقتصاددان، پیشنهاد فوق را تنها و تنها رسانه ای کرده اند و این پیشنهاد از قبل مطرح بوده و در واقع این دو از جانب محافلی مأمور می شوند تا پیشنهاد تشکیل کمپین را بر سر زبان ها بیندازند. برای پی بردن به این مدّعا لازم است تا موجودیت هایی که در تبلیغات اوّلیه کمپین، نقش ویژه داشته اند را مورد بررسی قرار داد:
«روزنامه دنیای اقتصاد» که «غنی نژاد» و «بهکیش» طیّ سال های گذشته با آن مراودات زیادی داشته اند، در ارتباط تنگاتنگ با مجموعه «اتاق بازرگانی ایران» است. «محمّد نهاوندیان» (رئیس اتاق بازرگانی ایران) و «یحیی آل اسحاق» (رئیس اتاق بازرگانی تهران)، بعنوان دو تن از ارشدترین مقامات «اتاق بازرگانی» در جشن ده سالگی «دنیای اقتصاد» شرکت می کنند و از روند کاری روزنامه تقدیر می کنند.
علاوه بر این، «نهاوندیان» که هم اکنون «رئیس دفتر رئیس جمهور» نیز هست در «اتاق بازرگانی» با شخص «محمّدمهدی بهکیش» که از کارشناسان نزدیک به روزنامه است؛ ارتباط دارد و در کل دیده می شود که روزنامه، گاهاً به نشر محصولات فکری «اتاق بازرگانی» همّت می گمارد. همینطور «محمّدجواد ظریف» (وزیر امورخارجه) با حُکم «نهاوندیان» از آذرماه 1390 ه.ش، «مشاور عالی اتاق بازرگانی ایران در حوزه روابط بین الملل» بوده است.
«نهاوندیان» در یادداشتی برای «هفته نامه آسمان» با استفاده از عنوان حقوقی: «رئیس دفتر رئیس جمهور»، به ترویج ایده تشکیل کمپین پرداخته و می نویسد: «کمک به «دولت یازدهم» برای بهبود مناسبات بین المللی و تلاش مبتکرانه برای رفع تحریم ها، دیگر وظیفه بخش خصوصی است ... از همگی فعّالان بخش خصوصی می خواهیم امیدوارانه و پرتلاش در کنار "دولت راستگویان" ... حرکت کنند.» (2/6/1392).
از سوی دیگر، باید به خط و ربط سیاسی «علی میرزاخانی»، «سردبیر روزنامه» متوجّه شد که بنابر تصریح «بهکیش» سفارش دهنده پیشنهاد بوده است. وی جزء دانش آموختگانِ دست چپی «دانشگاه امام صادق (ع)» می باشد و این احتمال هست که بین وی و دیگر فارغ التّحصیلان چپ این دانشگاه مانند: «حجّاریان»، «خسرو تهرانی» و ... ارتباطاتی وجود داشته باشد.
گذشته از دو مورد فوق، آنچه تردیدها را درباره منشاء اصلی کمپین بیشتر می کند، این است که پیش از طرحِ موضوع توسّط «غنی نژاد»؛ محافل رسانه ای ضدّانقلاب درباره زوایای مختلف آن به بحث و تحلیل پرداخته بودند. برای نمونه، یکی از سایت های نزدیک به ملّی- مذهبی ها در اردیبهشت ماه، طیّ تحلیلی با عنوان: "مواجهه ایرانیان با جنبش ضدّجنگ و تحریم"، نوشته بود: «در همه تظاهرات هایی که علیه جنگ و تحریم در خارج از کشور توسّط ایرانیان دموکراسی خواه برقرار می شود، پیشنهاد می کنم تا نشان های "سبز" را با خود داشته باشند و مرزشان با حامیانِ حاکمانِ ایران مشخّص باشد. «میرحسین موسوی» در «بیانیه سیزدهم» نوشته: راه سبز را زندگی کردن به معنای مخالفت با تحریم و دخالت خارجی ست!».
جالب اینکه کمی بعد از پیشنهاد «غنی نژاد»، پای سیاسیون و بویژه برخی اصلاح طلبانی که معمولاً از آنها به عنوان تُندرو یاد می شود؛ نیز به میدان جدید باز شد. از این منظر باید رئوس حامی کمپین را در دو طیف خلاصه نمود: 1- "طیف سیاسی کمپین"، "طیف اقتصادی کمپین".
قرائت حامیان اقتصادی از کمپین، بیشتر اقتصادی و از دریچه قوانین تجارت آزاد است و مسخّصاً؛ دقایق و حسّاسیت های امنیتی- راهبُردی تحریم ها را مورد توجّه قرار نمی دهند. «غنی نژاد» می گوید: «بنیان گذاران «سازمان ملل متّحد» به این نتیجه رسیده بودند که همانگونه که «منتسکیو» می گفت؛ گسترش "تجارت آزاد" مطمئن ترین ضامن برای بقای صلح جهانی است. بنابراین، محدود کردن آزادی تجارت، به هر نحو ممکن، باید گامی در جهت دور شدن از روابط صلح آمیز؛ تلقّی شود. تحریم اقتصادی مصداق بارز چنین اقدامی است.» («روزنامه دنیای اقتصاد»- 9/4/1392).
"طیف اقتصادی"، وظیفه اصلی "جنبش ضدّتحریم" را در حوزه خارجی و اقتصادی تعریف می نماید. ولی استدلالات آنها عمیقاً ناکارآمد و غیرمنطقی است، زیرا مسئله را فقط از دریچه اقتصاد می بیند و مؤلّفه های راهبُردی را در ارزیابی خویش دخیل نمی کند. اکثر کسانی که با حوزه امور راهبُردی سر و کار دارند، می دانند که پروژه های استراتژیکِ غرب درباره دغدغه های امنیتی اش؛ نسبت به اقتصاد و ایدئولوژی، ارجحیت دارند.
این مسئله چنان مبرهن هست که حتّی «بهروز هادی زنوز» در مصاحبه با «هفته نامه آسمان» با صراحت تمام، ناکارآمدی ایده "کمپین ضدّتحریم" را مطرح می کند. وی می گوید: «تحریم ها به علّت دیدگاه امنیتی غرب در قبال هسته ای شدن ایران پیش آمده است. انتظار نمی رود از طریق کمپین جامعه مدنی، تحریم های اقتصادی برداشته شود. بدون شک راه حلّ سیاسی و مذاکره با «5+1» و آمریکا است که در نهایت به برداشتن تحریم ها منجر می شود ... شاید این گمان رود که عدّه ای خواسته اند دکّانی برای خود درست کنند، چرا که مسائل استراتژیک کشورها از طریق کمپین جامعه مدنی حل شدنی نیست.» (شماره 56- 2/6/1392).
با این حال که "طیف اقتصادی کمپین" بیشتر بر روی اقتصاد، تجارت آزاد و فشار بر نهادهای خصوصی خارجی تأکید دارد، لیکن همچنان رگه هایی از پُررنگ کردن نقش جامعه مدنی در داخل کشور؛ در بین آنها دیده می شود. برای مثال، می توان به «محمّد طبیبیان» که از مهمترین گزینه های تصدّی پُست «وزارت اقتصاد و امور دارایی» دولت بود؛ اشاره کرد. 22 مردادماه بود که «پایگاه خبری- تحلیلی اقتصاد ایرانی» (منتسب به اصلاح طلبان و همزاد «دیپلماسی ایرانی») از انتشار "بیانیه اقتصاددانان طرفدار اقتصاد آزاد علیه تحریم ها" خبر داد. بیانیه ای که گفته شد، توسّط «طبیبیان» نوشته شده است؛ کسی که در رابطه با برون رفت از تحریم ها، عقاید خاصّی دارد.
وی می گوید: «ما هیچ اهرم اقتصادی برای حلّ این بحران (ارزی) نداریم. هر اقتصاددانی هم، راه حلّی اقتصادی ارائه دهد، حرف او اساسی نخواهد داشت. در هیچ کتاب اقتصادی و هیچ تجربه ای، اهرم هایی نداریم که برای شرایط فعلی کارساز باشد. این بحث سیاسی است و راه حلّ آن هم سیاسی می باشد.» («پایگاه خبری- تحلیلی فرارو»- 12/7/1391). لذا از نظر این طیف، تنها راه خروج از معضل اقتصادی جاری در دیپلماسی و سیاست خلاصه می شود؛ به این معنا که فقط یک مانع وجود دارد: عدم مصالحه ایران- آمریکا.
دکتر «محمّدهاشم پسران» در سرمقاله «دنیای اقتصاد» می نویسد: «لازم است، نخبگان ايراني در قالب "جنبش مدني ضدّتحريم"، براي واقع بيني بيشتر سياستمداران ايراني تلاش کنند. بايد روشنگري شود تا سياستمداران داخلي هم متوجّه باشند که استمرار تحريم ها؛ به هيچ وجه به سود ما نيست.» (12/5/1392). این طیف معتقدند، برای رفع موانع مصالحه ایران- آمریکا، احتیاج است که نخبگان مدنی؛ مسئولین کشور را نسبت به آثار تحریم ها روشن کنند!
حتّی خود «غنی نژاد» که سعی داشته، الویت فعّالیت های کمپین را به مبارزات خارجی در نهادهای بین المللی و خصوصی استوار سازد؛ در تحلیل «کودتای 28 مرداد» طیّ گفتگویی با عنوان: "مصدّق تحریم ها را موهبت خواند، مردم ناراضی شدند"؛ می گوید: «الآن بعد از 60 سال نمی توانیم، بی نیاز از سرمایه گذاری خارجی؛ نفت را بهره برداری کنیم. اینها شعارهای پوپولیستی «دولت دکتر مصدّق» بود ... وقایع آن دوران خیلی شبیه امروز است. اینکه تحریم ها خوب است و ... . چه منطقی پشت این هست؟ ... اصطلاح "اقتصاد بدون نفت" را حتّی یک مورد قبل از آن نمی شود، پیدا کرد. وقتی تحریم شروع شد، دور و بری های دکتر «مصدّق» گفتند؛ نفت بلای سیاه است و تحریم، موهبت است. نتیجه آن بود که به مردم فشار آمد و مردم ناراضی شدند و بحران های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شکل گرفت ... مردم این نارضایتی را در «28 مرداد» نشان دادند.» («ویژه نامه سالروز کودتای 28 مرداد»- ضمیمه رایگان «روزنامه شرق»- 28/5/1392).
سئوال جدّی این است که منظور «غنی نژاد» از شبیه سازی بین تحریم های «28 مرداد» با تحریم های اخیر چیست؟ اینکه طیف اقتصادی مذکور، «28 مرداد» را حاصل آثار تحریم ها می داند، تا چه حدّ می تواند؛ هشدار اصلاح طلبان به مسئولانی باشد که به درست، تحریم را فرصت دانسته اند؟ آیا این جملات تشریحِ گزاره «حجّاریان»: "تحريم و ما ادريك ما التحريم"، نیست؟
همچنین «هادی زنوز» معتقد است، کمپین با شکل و شمایلی که مطرح شده – مُدل مبتنی بر مبارزات بین المللی- ابداً کارآمد نیست. وی با عنوان این مسئله که شرط اثربخشی کمپین استفاده از نهادهای مدنی در داخل ایران است، می گوید: «ساختار دولت و اقتصاد ایران با کشورهایی چون «کره شمالی» و «کوبا» تفاوت های اساسی دارد. در حکومت های "توتالیتر" توجّهی به افکار عمومی نمی شود، چرا که حکومت ها با انتخابات بر سر کار نمی آیند ... در گذشته نیز برای حکومت های "توتالیتر" در «کره شمالی» و «کوبا»، این تجربه نشان داده که تحریم ها اثر مثبتی برابی غربی ها نداشته است. امّا در ایران مسئله فرق می کند، دولت نمی تواند نسبت به افکار عمومی بی تفاوت باشد.».
امّا مسئله وقتی جدّی تر می شود که "طیف سیاسی کمپین"، آن را کاملاً سیاسی و جزئی از پروژه فعّال سازی "جامعه مدنی" در ایران می بینند. این طیف صراحتاً خواستار اعتراض نهادهای مدنی به تحریم ها می شوند و نوک این پیکان را بیشتر از اینکه به بیرون نشانه بروند به داخل نشانه رفته اند.
از بین سیاسیون، «سعید حجّاریان»، «مصطفی تاجزاده»، «ماشاا... شمس الواعظین»، «عبّاس عبدی»، «صادق زیباکلام»، «55 تن از زندانیان»، «مجید تفرشی» (تاریخ پژوه اصلاح طلب) و رسانه هایی مانند: «روزنامه اعتماد»، «روزنامه شرق»، «پایگاه خبری- تحلیلی انتخاب»، «پایگاه خبری- تحلیلی آفتاب»، «پایگاه خبری- تحلیلی فرارو» و سایت های ضدّانقلاب چون «کلمه» و «نوروزنیوز» (ارگان رسانه ای «حزب منحلّه مشارکت») و ... وارد شده اند.
اینجا به برخی از اظهارات تأمّل برانگیز سیاسیون اشاره می شود. «صادق زیباکلام» می گوید: «بیش از آنچه که به حزب کارای فراگیر نیاز، نیاز به یک جبهه فراگیر داریم که روی یکسری مواضع و خواسته ها بتوانند؛ ائتلاف نمایند. مثل شرکت در انتخابات، رأی دادن به «روحانی» و خیلی مسائل دیگر ... در وضعیت سیاسی قرار داریم که می بایستی برویم سر وقت یکسری "خواسته های مدنی فراگیر". برای تحقّق این خواسته ها نیاز به جبهه داریم ... مثل رابطه با غرب، در خصوص برنامه هسته ای مان، یا مثلاً آزادی زندانیان.» (هفته نامه «آسمان»- شماره 52- 5/5/1392).
«ماشاا... شمس الواعظین» می گوید: «ابتدا باید حدّاقل آن دسته از نهادهای مدنی که خطر امنیت ملّی ندارند را احیاء و تقویت کنیم و پس از مدّتی که این نهادها فاصله های میان دولت و ملّت را پُر کردند؛ عنوان شود، این نهادها چه کمکی در رابطه با تحریم ها می توانند بکنند.» («پایگاه خبری- تحلیلی فرارو»- 25/4/1392).
«مصطفی تاجزاده» طیّ یادداشتی به «محمّد خاتمی» پیشنهاد تشکیل کمپین را می دهد و می نویسد: «پیشنهاد می کنم، «شورای مشاوران آقای خاتمی» موضوع را در دستور کار خود قرار دهد ... اینکه چگونه می توان همه ظرفیت های جامعه مدنی و نهادهای مردمی را در داخل و خارج کشور علیه تحریم ها بسیج کرد ... می توان با جلب همکاری ... نهادهای مدنی و سازمان های غیردولتی و احزاب سیاسی؛ جبهه بزرگی تشکیل داد که در کنار "دیپلماسی تعامل جویانه دولت یازدهم"، گذار از شرایط کنونی با کمترین هزینه و بیشترین دستاورد ممکن شود ... بخش قابل توجّهی از اصولگراها نیز در این زمینه مشارکت خواهند کرد. حتّی اگر مصلحت بدانند، بصورت مستقل وظایف مدنی و اسلامی خود را انجام خواهند داد. رهبری نیز در مجموع از چنین حرکتی استقبال خواهد نمود. روشن است که دکتر «روحانی» از فعّال شدن اصلاح طلبان در [این] مورد خشنود خواهد شد. «تاجزاده»، زندان «اوین».» («سایت نوروزنیوز»- 30/4/1392).
وی همچنین در یادداشت دیگری می نویسد: «متن برنامه ای که دولت به مجلس تقدیم کرده، را در «روزنامه اطّلاعات» مطالعه کردم و آن را صددرصد اصلاح طلبانه دیدم ... در مورد آدم ها و چینش کابینه ما اهل تسامح هستیم امّا در مورد اجرای برنامه کاملاً پیگیر خواهیم بود و "روحانی سنج"ِ ما؛ همان اجرای برنامه هایی است که به مجلس داده است. در خصوص تحریم ها ضمن دعوت از همگان در جهت تلاش برای از میان برداشتن تحریم ها، از آقایان دکتر «عارف» و دکتر «مسجد جامعی» درخواست می کنم تا با دعوت از دانشگاهیان و هنرمندان، کمپین ضدّتحریم را حمایت کنند و ... به کمک آقای روحانی بشتابند. مردم دنیا باید بدانند که ... نخبگان ایرانی با تحریم ها مخالفت کرده، آن را به ضرر مردم می دانند.» (22/5/1392).
شاخه زندانیانِ اصلاحات و ضدّانقلاب نیز در حمایت از کمپین ضدّتحریم فعّال شده اند. بر این مبنا شبکه های دولتی مانند: «B.B.C فارسی»، «رادیو فردا» و «V.O.A» (صدای آمریکا) در هفده اُم مردادماه بطور هماهنگ درباره ارسال نامه «55 زندانی» به «اوباما» برای حذف تحریم ها، گزارش های جداگانه ای ترتیب دادند.
در این نامه که نام افرادی چون: «محسن میر دامادی»، «محسن امین زاده»، «مصطفی تاجزاده»، «فائزه هاشمی»، «علیرضا بهشتی»، «ابولفضل قدیانی»، «مسعود باستانی» و «مسعود پدرام»، ذیل آن دیده می شد؛ چنین آمده بود: «همه مردم ایران، از جمله خانواده های ما زندانیان سیاسی، و بخصوص اقشار کم درآمد جامعه؛ زیرفشار تورّم افسار گسیخته و کمبود دارو و مایحتاج زندگی رنج می برند. تحریم ها اینک به مجازات جمعی مردم ایران تبدیل شده است ... فکر می کنیم مناسب است، به نتیجه سیاست اشتباهی که یک دهه قبل از سوی دولت وقت آمریکا در قبال «دولت خاتمی» در پیش گرفته شد؛ توجّه شود. حاصل آن سیاست، علاوه بر پیچیده شدن مسئله هسته ای، باعث تقویت جریانی افراطی در ایران شد.».
چند روز بعد از انتشار نامه «55 زندانی به اوباما»، «رادیو فردا» میزگردی برقرار می کند. این گزارش، شرط اثرگذاری "کمپین ضدّتحریم" بر تصمیم گیری های آمریکا را بیان می کرد. مدعوّین می گویند: ««محمّد ملکی» (زندانی سیاسی سابق- تهران): دیشب نامه را گرفتم و خواندم و تعجّب کردم ... محتویات نامه طوری است که باید به کسی نوشته می شد، که عامل همه این گرفتاری هاست ... مقصودم رهبر مردم ایران است. «تقی رحمانی» (زندانی سیاسی سابق- پاریس): ما، جامعه مدنی ایران و دیگران بیایند؛ این نامه را کامل کنند. از نامه استقبال کنند و بگویند هم به آمریکا بگویند، اگر دستی واقعی برای مصالحه آمد؛ شما پس نزنید و هم به دولت ایران بگویند؛ که در این مذاکرات همانطور که آقای «روحانی» گفت؛ شفّاف برخورد کند. «شهریار آهی» (تحلیلگر روابط ایران و آمریکا- استکهلم): اگر آمریکا احساس کند که مخالفان «جمهوری اسلامی»، مخالف سیاست های «جمهوری اسلامی» نیستند و می خواهند فشار را روی آقای «اوباما» بیاورند و نه حکومت خودشان؛ فکر می کنم، کمکی به حلّ صلح آمیز مسئله نخواهد شد. «رحمانی»: اگر آقای «اوباما» دستی دراز کند و آقای «روحانی» دست ایشان را رد کند، آن موقع جامعه مدنی به آقای «روحانی» اعتراض خواهد کرد. «ملکی»: این تحریم ها را فقط، یک نفر می تواند حلّ کند؛ آن هم «[آیت ا...] خامنه ای.» است» (22/5/1392).
از همه مهمتر اینکه، محافل خبری- تحلیلی خارجی در رابطه با تشکیل کمپین ساکت ننشتند و می توان خواسته های طرف خارجی از تشکیل کمپین را؛ مورد شناسایی قرار داد. این شناسایی به ما کمک خواهد کرد که بدانیم از نظر شرکای خارجی فتنه، "کمپین ضدّتحریم" چه کارکردی باید داشته باشد و در چه حالتی، مورد حمایت نهادهای بین الملل قرار گرفته و نهایتاً به تأثیرگذاری؛ منجر می شود؟
رادیو «صدای آزادی اروپا» طیّ گزارشی به زوایای متنوّع "جنبش مدنی ضدّتحریم" در ایران پرداخته و می نویسد: «اعلام این خواسته (کمپین ضدّتحریم)، نشانه ای از نگرانی رو به رشد در میان نخبگان ایران بر سر موضوع آسیب تحریم ها و تحمیل فشار بر زندگی ایرانیان (است) ... این اقتصاددانان بر این باورند که انتخاب «روحانی»، که بر روی "پلت فُرم اعتدال" مبارزه می کند، راه را برای ایجاد "مبارزات انتخاباتی ضدّتحریم" هموار کرده است ... دو اقتصاددان بر این باورند که جنبش پیشنهادی باید رساننده این پیام باشد که آسیب تحریم ها به مردم ایران بسرعت در حال گسترش است.» (26/4/1392).
به همین منوال، «پایگاه تحلیلی المانیتور» می نویسد: «اینک بحث هاي دائمی در وب سایت ها و فوروم هاي ایرانی بر سر رهبری این جریان (ضدّتحریم) در گرفته است امّا در عین حال نوعی بن بست نیز به چشم ميخورد. اگر «دولت ایران» کنترل جنبش را بر عُهده بگیرد به احتمال زیاد در درون ایران با چالشی مواجه نخواهد شد. امّا در چنین حالتی جنبش، مشکل بتواند N.G.O ها، نهادهای حقوق بشر، اتّحادیه ها و روشنفکران سرشناس و سیاستمداران میانه رو و متمایل به چپ را در صحنه بین الملل به خود جلب كند. یک گزینه قابل قبول برای جلب حمایت هاي بین المللی، هدايت جنبش توسّط افرادی است که بیرون از نهادهای رسمی قدرت در ایران باشند. با این حال ... ممکن است از دید تُندروها بعنوان تهدید تلقّی شده و مورد قبول قرار نگیرد ... در مجموع اینکه جنبش ایرانیان علیه تحریم ها بتواند نقشی در مبارزه با تحریم ها بازی کند، در گرو حلّ مسئله هدايت آن است. وجود افراد غيردولتي مي تواند باعث شود که اعتراض مردم ایران بسرعت در سطح بین المللی گسترش پیدا کند؛ امّا شرط اوّل، وجود هماهنگی در داخل است. آیا «روحانی» مي تواند یا مي خواهد "پُلی بین همه گروه ها" ایجاد کند؟» (5/5/1392).
***
مبرهن است که از منظر طیف سیاسی حامی "کمپین ضدّتحریم"، چه داخلی و چه خارجی آن، این جنبش باید یک جنبش پُرقدرت اجتماعی باشد و وظیفه اصلی اش ایجاد فشار به دولت و نظام باشد. این فشار بمنظور نیل به یک مصالحه جهانی بزرگ بین ایران و آمریکا کارگذاری می شود و به مثابه مابه ازایی است که نظام راضی شود برای حفظ مصالح امنیتی و حفظ موجودیت سیاسی به راه های دیپلماتیک برای حذف تحریم ها تن دهد.
درست به همین دلیل است که رهبری معظّم انقلاب اسلامی حدّاقل دو مرتبه و کاملاً روشن نسبت به گره زدن مشکلات اقتصادی به اراده دشمنان خارجی تذکّر دادند، یکی در جریان «مراسم تنفیذ آقای روحانی» و یکی در دیدار به «هیئت دولت یازدهم».
در نتیجه، باید گفت منشاء تشکیل "کمپین ضدّتحریم" از دو حال خارج نیست:
1- اینکه "طیف اقتصادی" در مورد پیشنهاد تشکیل کمپین، مأمور سیاسیون پُشت پرده ای بوده اند. بر این مبنا مطالبات اقتصادی کمپین پوششی است برای مطالبات سیاسی- امنیتی تُندروها. در واقع طیف سیاسی خواسته اند، پیشنهاد تشکیل کمپین از طرف کسانی مطرح شود که نهادهای امنیتی- قضائی نظام و رسانه ها نسبت به آن کمتر حسّاس شوند ولی در نهایت کارکرد امنیتی داشته باشد.
2- "طیف اقتصادی" بدون هماهنگی با "طیف سیاسی" راه خود را می رود امّا سیاسیون تُندرو سعی دارند، کمپین را مصادره به رأی کنند. در این حالت، تجربه نشان داده که چون رسانه ها بیتشر در ارتباط با سیاسیون هستند و به این دلیل که رسانه، مؤثّرترین ابزار ساخت جنبش های اجتماعی است؛ نهایتاً کمپین توسّط سیاسیونی چون «حجّاریان» هدایت خواهد شد.
در حال حاضر گزارش های منتشر نشده ای تأکید می کنند که بین سه ماهه خرداد، مرداد و تیرماه سال 1392 ه.ش، حدّاقل 3000 درخواست جدید برای کسب مجوّز نهایی تأسیس «N.G.O»به دستگاه های مسوول ارسال شده است. شاید این یک آمار صعودیِ نمایی باشد و درخواست تأسیس «N.G.O»، شتاب زیادی را تجربه کرده باشد، شاید هم مسئله ای عادّی باشد ولی شواهدی که از آن سخن گفتیم نشان می دهد؛ قضیه آن چنان هم که برخی آن را عادّی جلوه می دهند، یک موضوع همیشگی و خودجوش نیست. و سئوال نهایی این است که: نخ عروسک ها به کدامین دست وصل است؟
انتهای پیام/