ما 35 سال زودتر فهمیدیم!
آمریکا خیلی دیر به جرگه دولتهای استعماری پیوست و فیلیپین یکی از چند مستعمرة محدودی بود که به وسیله آمریکا و با همان سبک قدیمی به اشغال درآمد. آنها خیلی زود دریافتند که زمان استعمار با این شکل و روش، گذشتهاست و باید به فکر راههای تازه افتاد. افق دید مردم جهان نسبت به چند قرن قبل وسعت بیشتری پیدا کردهبود و دولتهای استعمارگر نمیتوانستند با شیوه رسوای پیشین به کارشان ادامه دهند. مشکل اجرای طرحهای استعماری به روش سنتی حالا در خود کشورهای استعماری نیز با چالشی جدی روبرو بود و دولتمردان باید در مورد کشتارها، غارتها و نابرابریها به مردمشان جواب پس میدادند.
استعمار نو شکل میگیرد
در چنین شرایطی بود که آمریکا سیستم جدیدی را برای اجرای طرحهای استعماری و سلطهجویانه خویش به کار برد؛ سیستمی که در ادبیات سیاسی آن را با نام «استعمار نو» میشناسیم. در این شیوه اداره امور به طور مستقیم در اختیار دولت استعماری قرار نداشت. این نیروهای بومی بودند که در همه حال اجرای امور را به دست داشتند، اما در پشت پرده بازیگر و صحنهگردان اصلی فرد دیگری بود. حالا دولتمردان آمریکایی میتوانستند با شعارهای مردم فریبی چون گسترش صلح، عدالت و حقوق بشر، از طریق تغییر در حکومتها و روی کار آوردن کسانی که منافع آن ها را حفظ میکردند، هم در حوزه داخلی و هم در حوزه خارجی منویات مورد نظر خود را پیش ببرند. به این ترتیب بود که شعارهای جذابی نظیر شعار حقوق بشر، به شعار آمریکاییها در عرصه بینالمللی تبدیل شد و بازی پیچیده آن ها برای در اختیار گرفتن شریانهای حیاتی جهان آغاز گردید. این شیوة ویژه بعدها به وسیله انگلیس و فرانسه نیز مورد بهره برداری قرار گرفت، اما شرایط ایجاد شده پس از جنگ جهانی دوم، آمریکا را به مدیر اصلی اجرای این طرح در سطح جهان مبدل کرد.
ابزاری برای استعمارنو
طبیعی بود که برای اجرای چنین طرح پیچیدهای، موضوع اشراف اطلاعات بر کشور یا منطقه هدف، حرف اول را میزد. واقعیت آن است که بدون شناخت موثر و یارگیری مناسب، حتی همان طرحهای سنتی استعماری هم قابل اجرا نیستند، چه برسد به بازی تازهای که برای خود هزار توی ویژهای را هم ترتیب دادهاست. به همین دلیل دستگاههای اطلاعاتی آمریکا به سرعت شروع به رشد و گسترش کردند. سیا (Central Intelligence Agency) که در سال 1947 از به هم پیوستن ادارات قدیمی اطلاعات آمریکا در ایالت ویرجینیا شکل گرفت[1]، به سرعت گسترش یافت و در عرض چند سال تعداد کارکنان خود را به هزاران نفر رساند.
حالا آمریکا دروازه ورود به کشورهای مختلف برای کسب منافع بیشتر را یافته بود. عنصر مهم و اساسی اطلاعات میتوانست مهمترین فاکتور برای طراحی و اجرای پیچیدهترین کودتاها و تغییر حکومتها به نفع دولت آمریکا باشد؛ فاکتوری که به شدت مورد توجه قرار گرفت و با تشکیل سیا، همة سفارتخانههای آمریکا، شعبههای اطلاعاتی خود را به این سازمان واگذار کردند. دولتمردان آمریکا به خوبی دریافتهبودند که فعالیتهای پیچیده اطلاعاتی برای به دست آوردن منافع بیشتر، بسیار بیشتر از ادوات نظامی به کار خواهد آمد و در حقیقت، جاسوسی ابزار اصلی و سلاح قدرتمند دستیابی به منافع بیشتر است. این سیستم به ویژه با آغاز جنگ سرد و قدرت یافتن «کا گ ب»، سازمان اطلاعاتی شوروی سابق، و نفوذ بیسابقه آن در دستگاههای اطلاعاتی دولتهای پرادعایی مانند انگلستان، آمریکاییها را وادار کرد تا در برای حفظ ابزار خود به روشهای تازه و سیستمهای پیچیدة مناسبتری متوسل شوند.
لانههای جاسوسی شکل میگیرند
آمریکا برای اجرای منویات تازه خود به پایگاههای موثری نیاز داشت و چه جایی میتوانست از سفارت و کنسولگری این کشور در سرتاسر عالم، امنتر و مناسبتر باشد؟ این یک حقیقت است که آمریکا سیستم و ابزار جاسوسی ویژه خود را برای اجرای منویاتش در تمامی سفارتخانههای خود فعال کردهاست. بانک اطلاعات موجود در این سفارتخانهها شامل وقایع روزمره، رزومه و برنامه اشخاص متنفذ، استخدام جاسوس، شنود و دهها روشیاست که هنوز بسیاری از آنها برای ما ناشناختهاست. همین مراکز به ظاهر دیپلماسیاست که بیش از 90 درصد تغییر حکومتها و کودتاهای اتفاقافتاده در جهان را، دست کم در 70 سال اخیر، هدایت کردهاند. از نمونههای مشهور آن میتوان به کودتای 28 مرداد در ایران و کودتا بر ضد حکومت مردمی سالوادور آلنده در شیلی اشاره کرد. ویلیام بلوم در کتاب «کشتن امید»[2] به بیش از 56 مورد از این تحرکات اشاره کرده که در آنها سیا با همکاری میدانی ارتش آمریکا و با هدایت اطلاعاتی موثر سفارتخانههای این کشور در سایر کشورها، توانستهاست مردمیترین حکومتهای جهان در قرن بیستم را ساقط کند.
ما 35 سال زودتر فهمیدیم
بررسی فعالیتهای آمریکا در 70 سال گذشته نشان میدهد که سفارتخانههای این کشور، بیش از آنکه مکانی برای فعالیتهای سیاسی و دیپلماتیک باشند، به مراکزی برای جاسوسیهای براندازانه تبدیل شدهاند؛ به همین دلیل اطلاق عنوان لانه جاسوسی به این سفارتخانهها، عنوانی با مسماست. تشخیص این ویژگی موثر نمایندگیهای سیاسی آمریکا، از دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران است، دستاوردی که در 13 آبان 1358 با شجاعت جوانان این مرز و بوم توام گردید و تسخیر لانه جاسوسی را رقم زد. تسخیری که گمانها را در این حوزه به یقین مبدل نمود. شگفت اینجاست که با گذشت 35 سال از این واقعه، این شناخت ویژه به تدریج در ذهن سایر ملتها و دولت ها نیز ورود پیدا کردهاست و آنها توانستهاند از پشت مه غلیظ ناشی از شانتاژهای رسانهای، هویت واقعی فعالیتهای سیاسی نمایندگیهای آمریکا را در سایر کشورها بیشتر و بهتر بشناسند اما لطیفة نقض این ماجرا، جاسوسی گستردة آمریکا از دولتهایی است که روزی، روزگاری، خود اینکاره بودهاند! مسئلهای که برای آمریکا یک چالش تازة بینالمللی را رقم خواهدزد.
[1] نخستین سازمان متشکل جاسوسی در امریکا، در سال 1922 و با نام F.B.I (سازمان پلیسی فدرال) شکل گرفت. این سازمان که بیشتر برای فعالیتهای ضدجاسوسی در داخل آمریکا ایجاد شده بود، در طول جنگ جهانی دوم فعالیتهای بیرونی خود را گسترش داد. تاثیر این فعالیتها در پیروزی آمریکا، دولت این کشور را بر آن داشت تا در دوره ترومن، سازمان کارآگاهی مرکزی (C.I.G) ایجاد کند و با تاسیس این سازمان حوزه عملیات بینالمللی سازمانهای جاسوسی آمریکا توسعه یابد. یک سال بعد و در زمان ریاست ژنرال هیلن کوتر بر سازمان جدید، قانون تشکیل سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در کنگره این کشور تصویب شد و C.I.A یا همان آژانس اطلاعاتی مرکزی در سال 1947 رسما کار خود را با نیروهای سازمانهای قبلی آغاز کرد.
[2] «كشتن اميد » كتابي است در محكوميت رفتار خشن آمريكا در جهان و طرز فكر بيمارگونه اكثر سياستگذاران اين كشور، كه مداخلات نظامي آمريكا و يا سيا در جهان، از جنگ دوم جهاني تا جنگ دوم خليج فارس را برميشمارد و براساس اسناد و مدارك، نقشههاي پنهاني سيا و دخالتهاي بيپرده و قهرآميز ارتش آمريكا و نقش سفارتخانههای امریکا را در سراسر جهان توضيح ميدهد . اين كتاب در 56 فصل تنظيم شده است كه فصل نهم آن به حوادث منجر به سقوط دولت دكتر مصدق و بازگشت شاه به قدرت اختصاص دارد . این کتاب بوسیله منوچهر بیگدلی در انتشارات اطلاعات، ترجمه و منتشر شده است.