فاطمه، فاطمه است؛ پس هاشمی رفسنجانی هم هاشمی رفسنجانی است!
به گزارش شیرازه به نقل از رجانیوز، با روی کار آمدن دولت یازدهم و انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهوری اسلامی ایران، رسانههای مختلف از اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان «پدرخوانده» دولت یاد کردند و هاشمی هم بدون هراس از یدک کشیدن این لقب، دخالتهایش در امور دولت را تا حد تعیین استانداران گسترش داد.
از سوی دیگر، خلق و خوی خاص خاندان هاشمی رفسنجانی و تمایل آنان به «پدرخوانده» سالاری، در مقامات و مسئولین دولت یازدهم هم رخنه کرده و هر روز شاهد اظهارنظر عجیبی از سوی دولتیها درباره عظمت مقام و منزل شخص اکبر هاشمی هستیم.
به عنوان مثال روز گذشته، سید رضا صالحی امیری، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی برای عرض خیر مقدم به هاشمی رفسنجانی به عنوان اولین سخنران مراسم رونمایی از کتاب خاطرات وی در سال 1370 پشت تریبون قرار گرفت و با بیان اینکه هاشمی رفسنجانی نور دیده همه ما است، گفت: بنده بعد از نماز قلم دست گرفتم تا خیر مقدم یادداشت کنم اما به خود گفتم در حضور این عزیز(هاشمی) چه بگویم، دیدم قلم پاسخ مناسبی نمیدهد و یاد مرحوم دکتر شریعتی افتادم، "فاطمه، فاطمه است" پس هاشمی هم هاشمی است از این رو امیدوارم سلامت و سعادت همراه این عزیز باشد.
البته این اولین باری نیست که اطرافیان و نزدیکان هاشمی رفسنجانی برای تمجید از او، پا را از تعارفات معمول فراتر میگذارند و دست به اقداماتی میزنند که نه شایسته نظام جمهوری اسلامی است و نه با اخلاق و آداب انسانی و اخلاقی تناسبی دارد.
گفتنی است رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانیهای خود درباره چاپلوسی از مسئولین و مقامات حکومتی فرمودند: یکی از خصوصیات امیرالمؤمنین در سلوک سیاسیاش این بود که از مردم جداً - نه به صورت تعارف - درخواست میکند که با او متملقانه حرف نزنند، چاپلوسی نکنند، تصنع در برخورد با او به خرج ندهند. در وسط یکی از خطبههای امیرالمؤمنین - که یکی از آن خطبههای بلیغ و عجیب امیرالمؤمنین است - یک نفری بلند شد، شروع کرد تعریف و تمجید از امیرالمؤمنین؛ از سخن و از مطالب آن حضرت بنا کرد تمجید کردن و ثنا کردن بر امیرالمؤمنین. حرفهای او که تمام شد، حضرت رو کرد به او، تقریباً به همان اندازهای که صحبت کرده بود - آنچه که انسان توی نهجالبلاغه و در آن مقداری که سید رضی انتخاب کرده، میبیند - در نصیحت این مرد صحبت کرد که با من اینجوری حرف نزنید. از جمله همین عبارت معروف است: «فلا تکلّمونی بما تکلّم به الجبابرة»؛ آنجوری که با پادشاهان، با جباران حرف میزنند، با من حرف نزنید. «و لاتتحفّظوا منّی بما یتحفّظ به عند اهل البادرة»؛ آنجوری که ملاحظه میکنند که نبادا بدش بیاید، نبادا موجبِ ناخرسندی یا ناخوشایندی فلان جبار بشود - حرفهائی را نمیزنند، ملاحظاتی را میکنند - جلوی من این ملاحظات را نکنید. «و لاتخالطونی بالمصانعة و لا تظنّوا بی استثقالا فی حقّ قیل لی»؛ خیال نکنید که اگر حرف حقی را به من گفتید، علی از حرف حق شما دلگیر خواهد شد. برای او سنگین خواهد آمد؛ اینجور نیست. این هم یکی از خصوصیات سیاست امیرالمؤمنین است. (خطبههای نماز جمعهی تهران - 20/6/88)