بنفشخواري بي بي سي به سلامتي توافق!
چه چیزی در توافق با ایران هست كه بیبیسی را اینچنین خوشحال و حامی دولت كرده است؟! و چرا بیبیسی، منتقدان هستهای و بهزعم او «عاملان تأخیر در توافق» را مورد هجمه رسانهای قرار میدهد؟
به گزارش شیرازه به نقل از جوان، بیبیسی فارسی در یك هفتهای كه از توافق هستهای میگذرد، تمام قد پشت
دولت ایران ایستاده و از طرفی با همان شدت به انتقاد از منتقدان هستهای
پرداخته است؛ نشانهای كه كاملاً نگرانكننده است. چه چیزی در توافق با
ایران هست كه بیبیسی را اینچنین خوشحال و حامی دولت كرده است؟! و چرا
بیبیسی، منتقدان هستهای و بهزعم او «عاملان تأخیر در توافق» را مورد
هجمه رسانهای قرار میدهد؟ چرا مجریان بیبیسی در ۲۳تیرماه روز اعلام
جمعبندی مذاكرات یكسره بنفشپوش میشوند و منتقدان هستهای داخلی را در
كنار كسانی كه به ادعای این رسانه مانع زودتر تمام شدن جنگ تحمیلی میشوند،
عاملان بدبختی مردم ایران معرفی میكند؟ عكسهای بنفشپوشی كه یك هفته پس
از توافق هنوز در شبكههای اجتماعی دست به دست میشود.
میتوان استنباط كرد توافق حتی جدای از محتوای آن، در ماهیت خود یك دستاورد برای غرب است؛ توافقی كه فقط با نام بدون صفتش هم میتواند نظام سلطه را در میان افكار عمومی جهان به یك پیروزی نزدیك كرده باشد.
بیبیسی فارسی در یك هفته گذشته علاوه بر حمایت از توافق هستهای، خود را در شمایل یك حامی دولت درآورده است. این شبكه رسانهای حتی تلاش كرده از واژگان معمول حامیان دولت استفاده كند تا همرنگی را حفظ كرده باشد: «دلواپسان منطقهای توافق هستهای با ایران»! واژه دلواپسان از واژههای مورد علاقه حامیان دولت یازدهم است. گویی كه چیز عجیبی كشف كرده باشند كه نشانه حقانیت آنان باشد! معلوم نیست چگونه از یك واژه متداول و با مفهوم مشخص برای اثبات حقانیت خود بهره میبرند؟!
رسانه دروغپراكن در همین راستا ضمن پوشش گسترده اخبار مربوط به استقبال داخلی و خارجی از توافق وین، سعی وافر دارد كه توافق در شرایط كنونی را از زبان عدهای از كارشناسان و شخصیتها -عموماً اصلاحطلبان فراری از كشور- بستاید و آن را نشانه پیروزی جناح حاكم در قدرت بداند و آنگاه از زبان برخی دیگر آن را دیرهنگام توصیف كند تا با تیری كه به دو نشان پرتاب میكند، هم از طرفداران توافق با غرب حمایت كند و هم كسانی را كه به زعم او مانع توافق در ۱۰ سال گذشته شدند، عاملان بدبختی! و عقبافتادگی مردم و دولت ایران معرفی كند.
بیبیسی در مطلبی با عنوان «توافق هستهای؛ مهمانان دیر رسیدند، ضیافت شام پایان یافته بود» مینویسد: «فرق توافق كنونی با توافق فرضی قبل از ۸۴ در این است كه اكنون جامعه مدنی ضعیف و محافظهكارتر شده است. بورژوازی متصل به آن و زحمتكشان كه طی این سالها به حداقل معاش رسیدند، بسنده میكنند به اینكه توافق كنونی را گام بزرگی برای تحول بپندارند. اما كدام تحول؟ باید این جمله ماركس را یادآوری كرد كه میهمانان دیر به ضیافت رسیدند، شام پایان یافته بود.»
در مطلب دیگری با عنوان «نارسایی اقتصادی و محدودیت سیاسی ناشی از تحریمها نیست» ابتدا میخوانیم: «تردیدی نیست كه توافق هستهای بین ایران و قدرتهای جهانی به دلیل كاستن فشار مضاعف از روی شانههای بخشهایی از جامعه ایران و جلوگیری از خسارتهای فزاینده اقتصادی و اجتماعی قابل مقایسه با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران است» و پس از این عبارتهای حمایتآمیز، بخشهای غیردولتی را مسئول عمده نابسامانیهای اقتصادی و محدودیتهای سیاسی در ایران میداند كه ربطی هم به تحریم ندارد: «تقلای جمهوری اسلامی برای حفظ امكان غنیسازی و تداوم برنامههای موشكی در حقیقت تلاش برای تضمین بقای قدرت الیگارشی حاكم در عین اجرای الگوی اقتصادی نئولیبرالی و ادغام در سرمایهداری جهانی است.»
میتوان استنباط كرد توافق حتی جدای از محتوای آن، در ماهیت خود یك دستاورد برای غرب است؛ توافقی كه فقط با نام بدون صفتش هم میتواند نظام سلطه را در میان افكار عمومی جهان به یك پیروزی نزدیك كرده باشد.
بیبیسی فارسی در یك هفته گذشته علاوه بر حمایت از توافق هستهای، خود را در شمایل یك حامی دولت درآورده است. این شبكه رسانهای حتی تلاش كرده از واژگان معمول حامیان دولت استفاده كند تا همرنگی را حفظ كرده باشد: «دلواپسان منطقهای توافق هستهای با ایران»! واژه دلواپسان از واژههای مورد علاقه حامیان دولت یازدهم است. گویی كه چیز عجیبی كشف كرده باشند كه نشانه حقانیت آنان باشد! معلوم نیست چگونه از یك واژه متداول و با مفهوم مشخص برای اثبات حقانیت خود بهره میبرند؟!
رسانه دروغپراكن در همین راستا ضمن پوشش گسترده اخبار مربوط به استقبال داخلی و خارجی از توافق وین، سعی وافر دارد كه توافق در شرایط كنونی را از زبان عدهای از كارشناسان و شخصیتها -عموماً اصلاحطلبان فراری از كشور- بستاید و آن را نشانه پیروزی جناح حاكم در قدرت بداند و آنگاه از زبان برخی دیگر آن را دیرهنگام توصیف كند تا با تیری كه به دو نشان پرتاب میكند، هم از طرفداران توافق با غرب حمایت كند و هم كسانی را كه به زعم او مانع توافق در ۱۰ سال گذشته شدند، عاملان بدبختی! و عقبافتادگی مردم و دولت ایران معرفی كند.
بیبیسی در مطلبی با عنوان «توافق هستهای؛ مهمانان دیر رسیدند، ضیافت شام پایان یافته بود» مینویسد: «فرق توافق كنونی با توافق فرضی قبل از ۸۴ در این است كه اكنون جامعه مدنی ضعیف و محافظهكارتر شده است. بورژوازی متصل به آن و زحمتكشان كه طی این سالها به حداقل معاش رسیدند، بسنده میكنند به اینكه توافق كنونی را گام بزرگی برای تحول بپندارند. اما كدام تحول؟ باید این جمله ماركس را یادآوری كرد كه میهمانان دیر به ضیافت رسیدند، شام پایان یافته بود.»
در مطلب دیگری با عنوان «نارسایی اقتصادی و محدودیت سیاسی ناشی از تحریمها نیست» ابتدا میخوانیم: «تردیدی نیست كه توافق هستهای بین ایران و قدرتهای جهانی به دلیل كاستن فشار مضاعف از روی شانههای بخشهایی از جامعه ایران و جلوگیری از خسارتهای فزاینده اقتصادی و اجتماعی قابل مقایسه با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران است» و پس از این عبارتهای حمایتآمیز، بخشهای غیردولتی را مسئول عمده نابسامانیهای اقتصادی و محدودیتهای سیاسی در ایران میداند كه ربطی هم به تحریم ندارد: «تقلای جمهوری اسلامی برای حفظ امكان غنیسازی و تداوم برنامههای موشكی در حقیقت تلاش برای تضمین بقای قدرت الیگارشی حاكم در عین اجرای الگوی اقتصادی نئولیبرالی و ادغام در سرمایهداری جهانی است.»
رونمایی از اخلاق صهیونیستی بیبیسی
بیبیسی همه كینههای قدیمی و جدید خود را در تحلیلهای هستهای كه گویا به دست یك یهودی صهیونیست نوشته شده رو میكند: «بلندپروازی اتمی تئوكراتهای ایران چیزی نبود مگر یك برنامه پر هزینه، بحرانآفرینی، ضدمردمی و ضدمحیطزیستی. این خطر هنوز به تمامی رفع نشده و تنها با دیدهبانی مستمر و مقاومت مدنی مردم و فعالان حقوق بشر میتواند خنثی شود... توافق هستهای نه بر اساس اعتماد میان نظام اسلامی و غرب بلكه بر اساس سوءظن امضا شد؛ سوءظن به ایدئولوژی و ساختار قدرت در یك نظام نفتی بسیجی اسلامگرا، مدرنیتهستیز، یهودیستیز و زنستیز كه تنها با نظارت بینالمللی و فشار جامعه مدنی میتواند مهار شود.»
لحظهشماری بیبیسی برای توافق
خبرنگاران رسانه دروغپرداز در فضای ۲۰ روزه قبل از توافق نیز با انتشار گزارشهایی همانند «توافق هستهای، همگرایی در وین، یك صدایی در تهران»، «روزنامههای تهران: در یك قدمی توافق تاریخی هستهای»، «گفتوگوهای هستهای؛ از ابراز امیدواری چین تا تلاشهای روسیه»، «روزنامههای تهران: جشن هستهای نزدیك است» و «تشكر امامان جمعه از مذاكرهكنندگان هستهای و تأكید بر رعایت خطوط قرمز» به استقبال از توافق هستهای ایران رفتند و فضای پیش از توافق را كاملاً برای انجام آن آماده كردند.
دوقطبیسازی معمول بیبیسی
گزارشهای بیبیسی علاوه بر موضوعات فوق دوقطبیسازی بین مردم و حكومت و مسئولان دولتی و رهبری نظام را نیز از دست نمیدهد.
این رسانه در گزارش «آیتالله خامنهای و جواد ظریف؛ دو نگاه متفاوت به رابطه ایران و امریكا» سعی میكند از اینكه به اعتقاد ظریف «رابطه با امریكا یا هر كشور دیگری ابزار است و باید در جهت منافع ملی به كار گرفته شود... اصل پیگیری منافع و اهداف ملی است» و سخنان رهبر انقلاب كه «سیاستهای ما و امریكا در منطقه ۱۸۰ درجه اختلاف دارد، بنابر این چگونه میتوان باآنها گفتوگو و مذاكره كرد» و مقابل هم قرار دادن برخی دیگر از اظهارنظرهای ظریف و رهبر انقلاب نتیجه بگیرد كه ظریف (به زعم بیبیسی یك اسطوره ملی) یا رهبر انقلاب درباره رابطه با امریكا اختلاف نظر دارند و این موضوع مهمی است (؟!)
اگرچه همه آنچه در گزارش بیبیسی به ظریف نسبت داده میشود، منش واقعی او نیست اما این حقیقت در گزارش مخفی میماند كه اصولاً مقایسه یك مسئول دولتی كه در یك دوره خاص مسئولیت میپذیرد با رهبرانقلاب مقایسهای است كه محلی از اعراب ندارد.
اما در گزارش مفصل دیگری خبرگزاری انگلیسی بیبیسی با دستاویز قرار دادن همزمانی صدور قطعنامه ۵۹۸ و ۲۲۳۱ برای صدور دیرهنگام قطعنامه ۲۲۳۱ خسارتهایی شبیه پذیرش دیرهنگام قطعنامه ۵۹۸ بر میشمارد و مینویسد: «هزینه پافشاری بر هر دو پروژه (جنگ و هستهای) به میزانی سنگین بوده كه حتی برخی از ناظران برای توضیح آن به انواعی از نظریههای توطئه متوسل شدهاند»(!) و سپس به همان كینه خود از مقاومت ملت در جنگ تحمیلی و تحمیلهای هستهای میپردازد و مینویسد: «شاید تفاوت اصلی توافق هستهای با مقطع پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در این باشد كه در مورد اخیر قبل از آنكه خیلی دیر شده باشد، جمهوری اسلامی ایران راه حل حقوقی برای پایان بحران را قبول كرده است. در مقام مقایسه گویی این بار ایران این قطعنامه ۵۹۸ را نه در تیرماه ۶۷- و به دنبال شكست نظامی در حفظ متصرفاتی چون فاو، مجنون، حلبچه، خرمال، موسیان، دهلران و زمینهای شرق بصره- كه بعد از صدور آن در تیرماه ۶۶ پذیرفته است.»(!)
به هر حال در مجموع این رویه بیبیسی، بیشتر از همه حمایتهای دولتی آن جای تأسف و نگرانی دارد و باید دولتمردان ما مواظب اظهاراتی كه به رسانههای معاند بهانه همراهی میدهد، باشند.
نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
برادران و یا خواهران بزرگوار تورو خدا اینقدر متن طولانی ننویسید .این باعث میشه مخاطب خسته بشه یا از خوندن صرف نظر کنه یا ناقص مطالعه کنه.
ممنون و سپاسگزارم