راهکارهای قرآن برای پیشرفت اقتصادی
به گزارش شیرازه، در دنیای امروز که ابزار تولید و توزیع پیشرفت کرده، روابط اقتصادی به شدّت پیچیده شده است و هر کشوری برای بهبود وضع اقتصادی خود تلاش میکند، به طوریکه هر روز عرصه را برای رقیبان خود تنگتر میسازد و اهمیّت این امر وقتی مشخّص میشود که تأثیرهای اقتصاد را بر سیاست و فرهنگ مشاهده کنیم. در جامعه جهانی امروز کشوری که اقتصاد آن ضعیف باشد، ناچار در مواردی مجبور است زیر بار تهاجم سیاسی و فرهنگی صاحبان اقتصاد باشد. در این مورد، کشورهایی که اقتصاد ضعیف دارند، دو کار اساسی باید انجام دهند و آن، تقویت تولید و استحکام بُنیههای اقتصادی و نیز مقاومت در برابر فشارهای سیاسی و فرهنگی رقیبان برای حفظ هویّت خود است.
حال هدف ما این است که بررسی کنیم، چگونه میتوان با استفاده از مؤلّفههایی که قرآن به جامعه ارائه میدهد، اقتصادی موفّق داشته باشیم و تمدّن اسلامی معاصر را شکل دهیم و به صورت عملی مورد استفاده قرار دهیم. بنابراین، در این جستار سعی خواهد شد تا پیشنهادهایی از قرآن کریم و روایات ارایه شود تا بر مشکلات اقتصادی جامعه فایق آییم.
کلیدواژگان
قرآن؛ اقتصاد؛ رونق اقتصادی؛ جامعه
مقدّمه
اقتصاد ایران در سایه تفکّر جمهوری اسلامی همیشه آماج حملات دشمنان است و یکی از ضربههای دشمنان که میتواند جامعه را دچار تزلزل کند، مشکلات اقتصادی است. در واقع، یکی از عناصر و اجزای جامعه که به شکل مستقیم، سکّان هدایت یک جامعه را در دست میگیرد، اقتصاد آن کشور است و هرگونه قدم برداشتن برای اصلاح و بهبود آن میتواند به منزله گامهایی در جهت تعالی دیگر بخشهای جامعه و رفاه حال عمومی و فعّالیّت اعتلای پایه نظام و کشور باشد. قرآن کریم افزون بر بیان اهمیّت و تأکید بر انجام جهاد و رونق اقتصادی، در آیات فراوانی شیوههای عملی بهرهگیری از مواهب طبیعی را عمران و آبادانی زمین و دستیابی به پیشرفت اقتصادی افراد و جوامع پیش روی آنان نهاده است.
1ـ اهمیّت اقتصاد در جامعه
مهمترین عاملی که جامعه انسانی را بر اساس خود پایدار میدارد، اقتصاد است که خداوند آن را مایه قوام جامعه قرار داده است. نقش ثروت در زندگی فردی و اجتماعی، همچون نقش آب در زندگی جانداران است؛ یعنی همچنانکه زندگی جانداران بدون آب ممکن نیست و حیات همه موجودات زنده به آن بسته است، در زندگی فردی و اجتماعی نیز حیات افراد به مال و ثروت بستگی دارد و بدون آن، ادامه حیات ممکن نیست. نیز همچنانکه جریان یافتن خون در بدن، موجب حیات همه بافتهای بدن شده، جسم انسان را شاداب نگه میدارد، جریان داشتن پول، ثروت و مواهب طبیعی در رگهای اجتماع، موجب زنده ماندن همه طبقات اجتماع و شاداب ماندن جامعه انسانی میشود.
از همین روی، قرآن کریم ثروت را عامل پایایی و قیام فرد و جامعه میداند: ﴿وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیَاماً...: اموال خود را، که خداوند وسیله قوام زندگى شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید...﴾ (النّساء/5). در واقع، از آن روی که مال سبب قیام و استقلال است، آن را بنا بر اطلاق مسبّب بر سبب برای مبالغه به قیام نامیده است (ر.ک؛ حقّی بروسوی، 1421ق.، ج 2: 202).
پس یکی از عناصر و اجزای جامعه که به شکل مستقیم، سکّان هدایت جامعه را در دست میگیرد، اقتصاد آن کشور است و هر گونه قدم برداشتن برای اصلاح و بهبود آن میتواند به منزله گامهایی در جهت تعالی دیگر بخشهای جامعه و رفاه حال عمومی و فعّالیّت در اعتلای پایه نظام و کشور باشد. در نظام اقتصاد اسلامی، تأمین رفاه عمومی و زدودن فقر از سطح جامعه و نیز رسیدن به اقتدار و استقلال اقتصادی، مستلزم داشتن اقتصادی شکوفا و در حال رشد است. استقلال اقتصادی و شکوفایی آن را میتوان از آیات قرآن دریافت.
از اطلاق برخی آیات و لازمه برخی دیگر، لزوم استقلال و شکوفایی آن فهمیده میشود؛ برای مثال میفرماید: ﴿...وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً: و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطى نداده است﴾ (النّساء/141) که غالب فقهای بزرگ اسلام، برای نفی هر گونه سلطه کافران بر مسلمانان بدین آیه استناد کردهاند و مفادّ آن را محکم دانستهاند؛ یعنی مسلمانان میباید کاری کنند که کفّار به آنان مسلّط نشوند و هر عملی که منتهی به سلطه کفّار شود، نامشروع است و از جمله راههای سلطه کفّار بر مؤمنین، سلطه اقتصادی است.
متأسّفانه در این روزگار سلطه اقتصادی بیگانگان بر مسلمانان تحقّق یافته است و این واقعیّت تلخ به دلیل عمل نکردن مسلمانان به مقتضای ایمان و مهجور گزاردن قرآن میباشد. مطابق مستفاد این آیه، مؤمنان وظیفه دارند تلاش کنند و خود را از وابستگیها، از جمله وابستگی اقتصادی، رهایی دهند. در آیه دیگری میخوانیم: ﴿وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ: اگر مؤمن هستید، سُستی مکنید و غمگین مشوید که شما برترید﴾ (آلعمران/ 139). از این آیه استفاده میشود که از لوازم ایمان، بینیازی اقتصادی از کفّار و خودکفایی مسلمین است؛ زیرا نیاز همیشه ملازم با ذلّت و اسارت است و امّتی که بخواهد عزیز و سربلند زندگی کند، باید خود را از یوغ کفّار آزاد کند.
همچنین خداوند میفرماید: ﴿مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاه وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَه وَأَجْرًا عَظِیمًا: محمّد (ص) فرستاده خداست و کسانى که با او هستند، در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند. پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود مى بینى، در حالىکه همواره فضل خدا و رضاى او را خواهانند.
نشانه آنها در چهره ایشان از اثر سجده نمایان است. این توصیف آنان در تورات و انجیل هست، همانند کِشتهای که جوانه هاى خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پاى خود ایستاده است و به قدرى نموّ و رشد کرده که کشاورزان را به شگفتى وامى دارد. این براى آن است که کافران را به خشم آورد (، ولى) کسانى از آنها را که ایمان آوردهاند و کارهاى شایسته انجام داده اند، خداوند وعده آمرزش و پاداش بزرگی داده است﴾ (الفتح/29).
در این آیه مبارک، در توصیف امّت اسلام، با جمله ﴿فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ﴾ روبهرو میشویم. مسلّماً تا چنین هدفی در عملیّات اقتصادی منظور نگردد و مسلمانان خود را از دنبالهروی کردن خلاص نکنند، نه تنها در اقتصاد، پیوسته شکست میخورند، بلکه در اخلاق و فرهنگ که منشأ هر گونه شکست مادّی و معنوی دیگر است، شاهد سقوط قطعی خود خواهند بود. از این رو، مسلمین باید اقتصادی خودکفا و غیر متّکی به غیر داشته باشند (ر.ک؛ موسوی اصفهانی، 1368: 137).
در سوره انفال نیز میخوانیم: ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّه وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ: و هر چه در توان دارید، از نیرو و اسبهای آماده بسیج کنید تا با این [تدارکات]، دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان] دیگری را جز ایشان ـ که شما آنان را نمیشناسید و [تنها] خدا آنان را میشناسد ـ بترسانید، و هر چیزی در راه خدا خرج کنید، پاداشش به خود شما بازگردانیده میشود و بر شما ستم نخواهد رفت﴾ (الأنفال/60).
«قوّه» در برخی روایات به «شمشیر، سپر و تیر» معنی شده است (ر.ک؛ عیّاشی،1421ق.، ج 2: 204، 1754و 1755)، ولی « قوّه» کلمه کوچک و پُرمعنایی است و نه تنها وسایل جنگی و سلاحهای مدرن هر عصری را در بر میگیرد، بلکه تمام نیروها و قدرتهایی را که به نوعی از انواع در پیروزی بر دشمن اثر دارد، شامل میشود، اعمّ از نیروهای مادّی و معنوی» (ر.ک؛ مکارم شیرازی، 1374، ج 7: 222).
از قدرتهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... که در مفهوم «قوّه» مندرج هستند و نقش بسیار مؤثّری در پیروزی بر دشمن دارند، نباید غفلت کرد. بنابراین، نیروی اقتصادی برای رویارویی با دشمن از اهمیّت بسزایی برخوردار است، بهویژه در جنگهای امروز که قدرت اقتصادی یکی از دو طرف جنگ، در سرنوشت آن نقش بسزایی دارد.
2ـ جهاد و پیشرفت اقتصادی در قرآن
قرآن کریم مجاهدانی را که از مال و جان خود میگذرند، میستاید و از آنان به نیکی یاد میکند. در زیر به صورت خلاصه به چندی از این موارد پرداخته شده است.
1ـ انجام جهاد و تلاش اقتصادی از ویژگیهای پیامبر اکرم (ص) و مؤمنان است و مجاهدان اقتصادی بر قاعدان اقتصادی برتری و ترجیح دارند: ﴿...فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ... ﴾ (النّساء/ 95).
2ـ مجاهدان اقتصادی مقام والایی در نزد خداوند متعال دارند: ﴿...أَعْظَمُ دَرَجَه عِندَ اللّهِ...﴾ (التّوبه/ 20).
3ـ جهاد و تلاش اقتصادی موجب خیر ﴿لَهُمُ الْخَیْراتُ﴾ و رستگاری ﴿هُمُ الْفائِزُون﴾ و پاداش فراوان ﴿أَجْراً عَظِیماً﴾ از آنِ مؤمنان است.
4ـ مجاهدان اقتصادی، در ادّعای ایمان و مجاهدت خود، صادق و راستگو هستند: ﴿...أُوْلَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ﴾ (الحشر/8) (ر.ک؛ ثعلبی، 1422ق.، ج9: 278).
5ـ بدیهی است جهاد اقتصادی در صورتی دارای ارزشهای پیشین است که در راه خدا و با انگیزه الهی باشد ﴿فِی سَبیلِ اللّهِ﴾ (المزمّل/ 20).
با توجّه به اهمیّت جهاد و تلاش اقتصادی، قرآن مأموریّت انسان را در بُعد مادی زندگی، عمارت و آبادانی زمین، و در بُعد معنوی، عبادت و عبودیّت دانسته است و انسان را به انجام این مهم تشویق فرموده است، چنانکه میخوانیم: ﴿وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ...: و به سوى قوم ثمود، برادرشان، صالح را (فرستادیم). گفت: اى قوم من! خدا را پرستش کنید که معبودى جز او براى شما نیست! اوست که شما را از زمین آفرید، و آبادى آن را به شما واگذاشت... ﴾ (هود/61).
3ـ راهکارهای قرآن برای پیشرفت اقتصادی
قرآن کریم افزون بر بیان اهمیّت و تأکید بر انجام جهاد و رونق اقتصادی، در آیات فراوانی شیوههای عملی بهرهگیری از مواهب طبیعی را عمران و آبادانی زمین و دستیابی به پیشرفت اقتصادی افراد و جوامع، پیش روی آنان نهاده است. از جمله این شیوهها میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
1ـ3) استفاده از آبهای گوناگون
﴿وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْکَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ...: و از آسمان، آبى به اندازه معیّن نازل کردیم و آن را در زمین (در جایگاهی ویژه) ساکن نمودیم...﴾ (المؤمنون/ 18)؛ ﴿...وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّکُمْ...: و از آسمان، آبى فرو فرستاد؛ و به وسیله آن، میوه ها را پرورش داد؛ تا روزى شما باشد...﴾ (البقره/ 22 و مشابه آن در الأنعام/ 99، الأعراف/ 57 و نوح/ 12ـ11).
باید به این نکته توجّه کرد که باران از عوامل مهمّ تولید است (فاطر/ 9 و غافر/ 13). بنابراین، باید مناطق پُرباران را شناسایی کرد. قطرهقطره باران روزیی است که خداوند بخشنده برای انسان میفرستد. باید از هدر رفتن آن خودداری کرد و از روشهای جدید آبیاری برای بهرهبرداری بهینه استفاده کرد.
2ـ3) بهرهبرداری از دانههای روغنی
﴿فَأَنشَأْنَا لَکُم بِهِ جَنَّاتٍ مِّن نَّخِیلٍ وَأَعْنَابٍ لَّکُمْ فِیهَا فَوَاکِهُ کَثِیرَه وَمِنْهَا تَأْکُلُونَ * وَشَجَرَه تَخْرُجُ مِن طُورِ سَیْنَاءَ تَنبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبْغٍ لِّلْآکِلِینَ: سپس بهوسیله آن باغهایى از درختان نخل و انگور براى شما ایجاد کردیم؛ باغهایى که در آن میوه هاى بسیار است و از آن میخورید. * و (نیز) درختى را که از طور سینا مى روید [= درخت زیتون ] و از آن روغن و نانخورش براى خورندگان فراهم مى گردد (، آفریدیم)﴾ (المؤمنیون/20ـ19).
از روغن زیتون هم میتوان برای غذا بهره برد و هم از آن انواع داروها را ساخت. این درخت با اقسام مختلف خود معمولاً در سرزمین ایران اسلامی هم میروید. با بهرهبرداری از این درخت و تولید انبوه آن میتوان به رونق اقتصادی کشور کمک کرد. در این راستا نیز میتوان برای کاشت و برداشت درخت زیتون برنامهریزی جامع کرد و تولید آن را گسترش داد و از این طریق برای کشور ارزآوری داشته باشیم.
3ـ3) بهرهبرداری از منابع دریایی
در سوره اسراء میخوانیم: ﴿رَّبُّکُمُ الَّذِی یُزْجِی لَکُمُ الْفُلْکَ فِی الْبَحْرِ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ...: پروردگارتان کسى است که کشتى را در دریا براى شما به حرکت درمى آورد تا از نعمت او بهره مند شوید...﴾ (الإسراء/ 66) که مراد از این آیه، راه انداختن کشتیها در دریا بهوسیله باد و امثال آن است. در سوره نحل نیز میخوانیم: ﴿وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْیَه تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ: و اوست که دریا را مسخّر (شما) ساخت تا از آن، گوشت تازه بخورید، و زیورى براى پوشیدن (مانند مروارید) از آن استخراج کنید، و کشتیها را مى بینى که سینه دریا را مى شکافند تا شما (به تجارت پردازید و) از فضل خدا بهره گیرید، شاید شکر نعمتهاى او را به جا آورید!﴾ (النّحل/ 14).
بر اساس این آیه، دریاها علاوه بر اینکه یکی از منابع غنی غذایی و پوشاک برای زندگی میباشد، همچنین دارای منابع و معادن بیشماری نیز میباشند. بنابراین، مثلاً نباید زبالههای اتمی و صنعتی در دل دریاها رها شوند و برای حفاظت از آن باید برنامهریزی ملّی و بینالمللی طرح و اجرا کرد.
4ـ3) دارو
امروزه دارومیتواند اقتصاد کشور را رونق بخشد و میتوان از آن به عنوان اهرمی استراتژیک استفاده کرد. باید گفت عسل، غذا و داروست و میتوان آن را به شکل انبوه پرورش داد. در سوره نحل آمده است: ﴿...یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ...: از درون شکم آنها، نوشیدنى با رنگهاى مختلف خارج مى شود که در آن، شفا براى مردم است﴾ (النّحل/ 69). در واقع، با استفاده بهینه و روشمند و علمی از داروها و غذاهای سنّتی میتوان از مصرف بیرویه داروهای شیمیایی کاست.
5ـ3) چهارپایان
در اقتصاد بُحرانی، مهمترین درآمدهای انسان میتواند از چهارپایان باشد و گوشت، شیر، پارچه، سوخت و... که قرآن در این باره میفرماید: ﴿وَإِنَّ لَکُمْ فِی الأَنْعَامِ لَعِبْرَه نُّسْقِیکُم مِّمَّا فِی بُطُونِهِ مِن بَیْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئِغًا لِلشَّارِبِینَ: و در وجود چهارپایان براى شما (درسهاى) عبرتى است. از درون شکم آنها، از میان غذاهاى هضم شده و خون، شیر خالص و گوارا به شما مى نوشانیم﴾ (همان/66). هم اکنون میتوان از دامداری برای رشد اقتصادی و خودکفایی در آن بهره برد. پرورش و تولید دام را باید روشمند و با استفاده از غذاهای مجاز دامی گسترش داد و کاری کرد که هم بر کمّیّت و هم بر کیفیّت محصولات دامی افزود تا در راستای صادرات و نیازهای داخلی مفید باشند.
6ـ3) زمین
در جامعههایی که صنعتی نیستند، تنها اتّکای آنها استفاده از زمین است و جز این راهی برای خودکفایی نیست. توجّه به صنعت بدون عنایت به کشاورزی اشتباه بزرگی است. خداوند زمین را برای مردم نهاد: ﴿وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ: زمین را براى خلایق آفرید﴾ (الرّحمن/10). باید همه ویژگیهای مناطق مختلف را شناخت و نهایت استفاده را برد، چراکه خداوند بزرگ زمین را رام و مسخّر انسان نموده است: ﴿هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا...: اوست که زمین را براى شما رام کرد... ﴾ (الملک/15). امروزه معطّل گذاشتن زمینهای مستعد، به نوعی به هدر دادن سرمایه است که میتوان با برنامهریزی صحیح، در هر زمینی، محصولات مناسب آن زمین را کاشت.
7ـ3) وسعت منابع تولید
بالأخره باید گفت قرآن به گستردگی منابع تولیدعقیده دارد: ﴿وَآتَاکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا...: و از هر چیزى که از او خواستید، به شما داد؛ و اگر نعمتهاى خدا را بشمارید، هرگز آنها را شماره نتوانید کرد﴾ (ابراهیم/ 34)؛ ﴿وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ...: ما تسلّط و مالکیّت و حکومت بر زمین را براى شما قرار دادیم و انواع وسایل زندگى را براى شما فراهم ساختیم... ﴾ (الأعراف/10).
پس با توجّه به اینکه همه چیز در زمین هست، باید با مدیریّت صحیح، از منابع موجود استفاده کرد و منابع شناخته نشده را شناسایی کرد و به کار گرفت و این با اهمیّت دادن به رشتههای زمینشناسی، معدن، زیستشناسی و... محقّق میشود.
امام علی(ع)که در بیان و کردار خود مفسّر قرآن کریم است، در عهدنامه ماندگار خود به مالک اشتر، یکی از مأموریّتهای مهمّ حاکمان را عمران و آبادانی زمین معرّفی فرموده است و میفرماید: «... باید توجّه تو به آباد کردن زمین بیش از توجّه به گرفتن خراج باشد، چراکه خراج جز در نتیجه آبادی فراهم نمیآید. هر کس بدون آباد کردن زمین خواستار خراج شود، کشور را خراب و مردم را هلاک کرده است و کار او جز اندکی، راست نخواهد شد.
پس اگر از زیادی مالیات (خراج)، یا رسیدن آفات آسمانی، یا قطع شدن آب، یا خراب شدن بذر در نتیجه غرق شدن زمین در زیر آب، یا نابود شدن مادّه غذایی از زمین شکایت کنند، باید چنان بار مردم را سبک کنی که کارشان اصلاح شود و این کار نباید برتو گران افتد؛ زیرا که این اقدام همچون ذخیرهای است که مردم خود آن را با آباد کردن، آراستن و پیراستن سرزمینها بازمیگردانند. علاوه بر این، سپاسگزار تو نیز خواهند شد و خود از اینکه با عدل و داد با مردمان رفتار کردهای، شادمان خواهی بود و به دلیل راحتی که برای ایشان فراهم کردهای و عدل و مهربانی که نسبت به آنان روا داشتهای و (بدین گونه) اعتمادشان را جلب کردهای، میتوانی به حُسن نیّت و خدمت ایشان بیشتر متّکی باشی.
بسا که در آینده حادثهای پیش آید که چون در آن به یاری ایشان چشم داشته باشی، با کمال صفای دل، آن را تحمّل کنند و این همه برای عمران و آبادی ضرورت دارد. ویرانی زمین از فقر مردم آن نتیجه میشود و زمانی مردمان، فقیر میشوند که والیان در اندیشه جمع مال و نسبت به باقی ماندن بر سر کار خود بدگمان باشند و از چیزهایی که مایه عبرت گرفتن است، بهرهمند نشوند» (نهجالبلاغه/ ن 53).
4ـ سیره پیشوایان معصوم در انجام فعّالیّتهای اقتصادی
کلمههای کار، تلاش، عمران، آبادی و تولید، انسان را به نشاط درمیآورد و او را از رخوت و سُستی دور ساخته، آیندهای زیباتر برای او رقم میزند. زندگی انسان بر محور کار میگردد. مظاهر تمدّن بشری به طور کامل، مستمرّ و طولانی در زندگی بشر بر کُره زمین است. ساختمانهای بلند، سدهای عظیم، تونلهای طولانی، هواپیماهای غولپیکر، کتابخانههای بزرگ، رصدخانهها و همه آنچه در کُره خاکی وجود دارد، حاصل عملکرد آدمی است.
اثر کار فقط در ابعاد اقتصادی و تولید نیست، بلکه در نظام اخلاقی، تربیتی، اجتماعی و فرهنگی نیز نقش مؤثّری را ایفا میکند. از همین رو، در متون دینی به ابعاد گوناگون آن توجّه داده شده است و جایگاه آن را روشن ساختهاند (ر.ک؛ رضایی،1382: 17). با توجّه به فراخور موضوع در این بحث، بیشتر به جنبه اقتصادی آن پرداخته خواهد شد.
اقتصاد یک جامعه، رمز بقای آن است. همانگونه که قبلاً نیز گفته شد، اقتصاد، متّکی بر تصرّف در طبیعت و هر چیزی است که در آن است و این نتیجه جز با کار به دست نمیآید. پس کار برای اقتصاد همچون ستون برای خانه است؛ یعنی همانگونه که خانه بدون ستون پدید نمیآید، اقتصاد هم بدون کار معنایی ندارد و از این لحاظ، میان اقتصاد فردی و اجتماعی تفاوتی نیست.
پس بر آدمی واجب است که پیشه و کاری داشته باشد، بهگونهایکه نیازهای خود و اجتماع را تأمین کند و بر ثروت ملّت خویش بیفزاید و برای همین، خداوند متعال نیروی کار کردن به آدمی داد و به تعبیر امام سجّاد (ع): «رَکَّبَ فِینَا آلاَتَ البَسطِ، وَ جَعَلَ لَنَا أَدَوَاتَ القَبضِ، وَ مَتَّعَنَا بِأَروَاحِ الحَیَاه، وَ أَثبَتَ فِینَا جَوَارِحَ الأَعمَالِ: در [پیکر] ما ابزار گشادن و وسایل گرفتن نهاد و ما را از نیروهای حیات بهرهمند ساخت و به ما اندامهایی (دست و پا) برای کار کردن داد» (صحیفه سجّادیه/ 30).
آری، خداوند طبع آدمیان را مشتاق کوشش و تلاش آفرید و به آنان فکر هدایتگر و انگیزنده به کار و عمل بخشید (الفِکرُ مِرآه صَافِیَه: فکر آیینهای روشن است)، و زمین و آنچه را که در آن و بر آن است، بهگونهای فراهم آورد که برای آدمی پرداختن به کار در آن میسّر باشد. پس انسان نمیتواند عذری برای رها کردن کار و شغل داشته باشد و بار خویشتن را بر دوش دیگران نهد.
اسلام آن کس را که بار خویش بر دوش دیگران گذارد، لعنت کرده است و او را وبالی بر اقتصاد اجتماعی و اموال عمومی شمرده است که از دسترنج دیگران میخورد و هر کس را موظّف ساخته که به کاری و پیشهای بپردازد و در کار خود نیز کوشا، جدّی، متعهّد، امین و درستکار باشد تا چرخ زندگی بشری از راه تعاون و همکاری بچرخد و هر کس از ثمره کار خویش برخوردار شود (و نه، تنها از نتیجه کار و تلاش دیگران)، و نیز میوه چیده شده با هر دست به دهان صاحب دست برود (ر.ک؛ حکیمی، 1380، ج 5: 452).
به همین دلیل، در سیره پیشوایان معصوم (ع) فعّالیّتهای اقتصادی افراد، ارزش بالایی دارد. آن بزرگوران، کارگران و تولیدکنندگان را بسیار تشویق میکردند. سیره عملی پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) این بوده است که بار زندگی خود را شخصاً به دوش میکشیدند و هیچ گاه برای تأمین امور ضروریّ زندگی، خود را وابسته به دیگران نمیکردند. مسئولیّت سنگین هدایت معنوی انسانها هم مانع از اشتغال آنان به فعّالیّتهای مثبت و سازنده نمیشد و از بابت نقش هدایتی خود هیچ مطالبه اجر و مزد از مردم نمیکردند. در قرآن کریم نیز آیات بسیاری دلالت بر اشتغال پیامبران به فعّالیّتهای مختلف اقتصادی میکند و در بسیاری از آیات هم به نوع فعّالیّت آنان اشاره شده است.
رویکرد قرآن کریم بدین موضوع بهگونهای است که به هیچ وجه میان فعّالیّت انبیا به عنوان فرستاده خداوند و هدایتکننده انسانها با اشتغالات دنیوی آنها تباین و تضادّی نمیبیند و شغلهایی که عهدهدار آن بودن،د از نوع مشاغل معمولی آحاد جامعه یا حتّی اغلب از مشاغل قشر متوسّط به پایین جامعه بود؛ شغلهایی چون چوپانی، نجّاری، آهنگری، زراعت، تجارت و ... گاهی نیز در بخشهای مختلف زندگی خود به فعّالیّتهای متفاوت میپرداختند. هیچ گاه در تأمین نیاز مادّی خود و خانواده خود دست نیاز مقابل دیگران دراز نمیکردند. به استناد بعضی روایات، همه انبیاء در بخشی از زندگی خود به کار چوپانی پرداختند.
البتّه این موضوع میتواند با ساختار حاکم بر مناسبتهای اقتصادی جوامع سنّتی ـ که معمولاً شبانی یا کشاورزی بود، منطبق باشد (ر.ک؛ ولوی، 1381: 168ـ 167). ابنجوزی معتقد است که آدم(ع) به کشاورزی، نوح به نجّاری، ادریس به خیّاطی، صالح به بازرگانی، ابراهیم به کشاورزی و شعیب و موسی به چوپانی، داوود به اسلحهسازی، سلیمان به پادشاهی و پیامبر اسلام (ص) به شبانی اشتغال داشتند و حوّا نخریسی میکرده است (ر.ک؛ ابنجوزی، 1415ق.، ج 2: 146).
از مجموع همه اشارههایی که در باب شغل انبیاء در متون و منابع مختلف دیده میشود، یک نکته مشترک که همه روی آن متّفق هستند، قابل استنباط است و آن اینکه همه انبیاء به شغلی مشغول بودهاند و هیچ یک از آنان به بهانه اعتکاف و خلوتگزینی، دعا و نماز یا بهخاطر انجام مأموریّت و مسئولیّتهای سنگین نبوّت و رسالت، شانه از زیر بار مسئولیّتهای فردی و اجتماعی خود خالی نکردهاند و این امر بیانگر نوع نگرش آن برگزیدگان الهی به دنیا و رابطه آن با آخرت است و بر اندیشههای انحرافی زهدمآبانه که کار و تولید را با کمالات معنوی و مصالح اُخروی در تضاد میدانستند و یا افکار باطل اربابمآبانه که کار را وظیفه افراد پست و پایین جامعه میدانستند، خطّ بطلان میکشد.
مراجع
قرآن کریم. (1379). ترجمه محمّدمهدی فولادوند. تهران: دارالقرآن الکریم.
آمدی، عبدالواحد. (1360). غُرَر الحِکَم و دُرَر الکلم. تحقیق میرجلالالدّین المحدّث. چاپ سوم. تهران: دانشگاه تهران.
ابنجوزی، أبوالفرج عبدالرّحمن بن علی. (1415ق.). المنتظم فی تاریخ الملوک و الأمم. بیروت: دار الکُتُب العلمیّه.
ازهری، أبومنصور محمّد بن أحمد. (1421ق.). تهذیب اللّغه. چاپ اوّل. بیروت: دار إحیاء التّراث العربی.
بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار با دانشجویان و دانشآموزان و جانبازان. 11/ 08/ 1379.
ثعلبی، ابواسحاق أحمد. (1422ق.). الکشف و البیان. با تحقیق أبومحمّد بن عاشور. چاپ اوّل. بیروت: دار إحیاء التّراث العربی.
حرّ عاملی، محمّد. (1391ق.). وسائل الشّیعه. چاپ چهارم. بیروت: دار إحیاء التّراث العربی.
حقّی بروسوی، اسماعیل. (1421ق.). تفسیر روح البیان. تصحیح احمد عزّ و عنایه. بیروت: دار إحیاء التّراث العربی.
حکیمی، محمّدرضا و محمّد و علیحکیمی. (1380). الحیاه. ترجمه احمد آرام. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد. (1412ق.). مفردات الفاظ قرآن. بیروت: دار القلم.
رضایی، مجید. (1382). کار و دین. تهران: کانون اندیشه جوان.
شریف رضی، محمد بن حسین. (1379). نهجالبلاغه. ترجمه محمّد دشتی. قم: مشهور.
صحیفه سجّادیّه. (1376). امام علی بن حسین(ع). قم: نشر الهادی.
طباطبائی، محمّدحسین. (1417ق.). المیزان فی تفسیر قرآن. قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم.
عبّاسنژاد، محسن. (1384). قرآن و اقتصاد. مشهد: مؤسّسه انتشارات بنیاد پژوهشهای قرآن، حوزه و دانشگاه.
عیّاشی، أبونصر محمّد بن مسعود. (1421ق.). التّفسیر العیّاشی. چاپ اوّل. قم: مؤسّسه البعثه.
کلینی، محمّد بن یعقوب.(1388ق.). کافی. تحقیق علیاکبر غفّاری. چاپ سوم. تهران: دار الکُتُب الإسلامیّه.
مطهّری، مرتضی. (1387). مجموعه آثار؛ تعلیم و تربیت در اسلام. چاپ چهارم. تهران: صدرا.
مکارم شیرازی، ناصر و دیگران. (1374). تفسیر نمونه. تهران: دار الکُتُب الإسلامی.
موسوی اصفهانی، جمالالدّین. (1368). پیامهای اقتصادی قرآن. بیجا: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
ولوی، علیمحمّد. (1381). فرهنگ کار در اسلام (پژوهشی در قرآن و سیره معصومان). تهران: امیرکبیر.
نویسندگان:
صمد عبدالهی عابد: دانشیار دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز
مهری قبادی: کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز
فصلنامه سراج منیر شماره16
منبع: فارس