باندبازی و لابیگری در دانشگاه شیراز نهادینهشده/ برای احقاق حقمان تنها به داوری خداوند پناه میبریم
در این بیانیه آمده است:
در پی تعویض رئیس دانشگاه شیراز امید آن داشتیم که قانون و عدالت در دانشگاه شیراز جدیتر پیگیری شود اما با ابقاء معاون آموزشی دانشگاه و ادامه سیاستهای کلی قبل، ما سه نفر همچنان از درسهای تخصصی خود و داشتن دانشجو محروم بوده و تحریمهای ناعادلانه و غیرقانونی توسط بخش و دانشکده و معاون آموزشی دانشگاه نسبت به ما همچون ترم گذشته و حتی جدیتر ادامه دارد.
در اول این ترم بدون هماهنگی، فقط دو درس سرویسی از بخش دیگر که معمولاً دانشجویان دکتری ارائه میدهند توسط بخش برای ما تخصیص داده شد. ارائه چنین درسهایی همچون گذاشتن مثلاً یک متخصص جراح چشم در قسمت تزریقات است و بالعکس، زیرا درسهای تخصصی ما سه نفر علیرغم نیاز دانشجو، یا ارائه نشد و یا به افراد غیرمتخصص محول شد و فقط برای رفع تکلیف و تحقیر ما سه نفر، چنین درسهای سرویسی به ما واگذار شد؛ زیرا همانطور که گفته شد، دانشگاه نیاز و کمبود نیروی متخصص در ارائه این دروس سرویسی و ابتدائی را نداشته و ندارد. ولی بالعکس به دروس تخصصی ما احتیاج داشت که در کمال بیانصافی دانشجویان را از آن محروم کردند و به آنها و دانشگاه چنین خیانتی را روا داشتند.
افرادی همچون رئیس سابق دانشکده برق و کامپیوتر و رئیس سابق بخش مخابرات و الکترونیک (رئیس فعلی دانشکده) و باند مدیریتی و مشورتی وی با دستکاری غیرقانونی فرم ارزشیابی اساتید وزارت علوم و جمعآوری طومار به رسم جاهلیت برای حذف همکاران خود بدعت فوقالعاده خطرناکی را در دانشگاه بنا گذاشتند و این شروع تخلف علنی بخش بود که در ادامه شاهد تخلفات علنی بیشتر از بخش و مسؤولین دانشکده و دانشگاه بودیم.
معاون آموزشی دانشگاه و سایر مسؤولین تصمیم گیر دانشگاه همچون هیئترئیسه دانشگاه و هیئت بدوی دانشگاه با وجود آگاهی از این تخلفات یا با سکوت خویش و یا با ترفیع درجه متخلف مهر تأییدی بر این تخلفات و بیقانونیها زدند و نشان دادند که در این سیستم عزمی برای برقراری قانون و عدالت وجود ندارد و تا زمانی به آن پایبندند که هیچگونه تبعاتی برای آنها نداشته باشد.
بنابراین چنین است که نهایتاً تا تاریخ اعلام این نامه که بعد از تاریخ حذف و اضافه دروس است و علیرغم درخواست چند صد نفر از دانشجویان مهندسی هیچگونه درسی برای ما در سیستم آموزشی دانشگاه در نظر گرفته نشده و همچنان از داشتن دانشجو و سایر حقوق آموزشی و پژوهشی معمول یک عضو هیئتعلمی محروم هستیم.
متأسفانه در دانشگاه قانون جنگل حاکم است و گروههای مختلف با زورورزی و باندبازی و لابیگری کار را بهپیش میبرند و در این میان دانشجو و دانشگاه و انقلاب اسلامی هستند که فدا میشوند.
این رویه به حدی در دانشگاه نهادینهشده است که حتی ارگانهایی همچون هیئت محترم اجرائی جذب و نهاد محترم رهبری در دانشگاه برای حل این معضل بهجای درخواست از مسؤولین دانشگاه برای اجرای ساده قانون و معرفی و توبیخ متخلف و پافشاری برای احقاق حق مظلوم به روشهایی همچون اعمال نفوذ و فشار بر مظلوم برای کوتاه آمدن در مقابل ظالم متوسل میشوند.
نهایتاً در چنین شرایطی ما برای احقاق حقمان تنها به داوری خداوند متعال پناه میبریم که او بهترین داور و گشایش دهنده است و تا حصول نتایج قانونی و عادلانه پیگیر این مسئله خواهیم بود.