آمادهباش جریان خاص برای استقبال از «حکومت بعد»!
***
آمادهباش جریان خاص برای استقبال از «حکومت بعد»!
برخی محافل تحلیلی از سال گذشته و در آنالیز رفتاری ستاد جریان خاص، بیان کرده بودند که آنها در حال آماده شدن برای «حکومت بعدی» هستند و با دل بستن به فتنه اعتراض ظالمانه، سیاست و رفتارهای خود را بر این مبنا شکل دادهاند.
این انگاره تحلیلی اگرچه ظاهراً بدبینانه به نظر میرسد و اصلاحطلبان نیز کراراً تأکید کردهاند که «برانداز نیستیم»! اما جدای از دلایلی که بر اثبات آن وجود دارد؛ چندی قبل صحبتهایی از یک چهره ستادی جریان خاص بر ما مکشوف شد که این تحلیل ظاهرا بدبینانه را اثبات میکند.
او با اشاره به شکستهای اصلاحطلبان گفته است:
من جریان اصلاحطلبی را جریانی انفعالی نمیدانم که اگر با شکست مواجه شود، بگوید کار من تمام است، چون مردم شعار دادهاند که کارتان تمام است. (اشاره به شعار چند اغتشاشگر در فتنه دیماه ۹۶) بله. ممکن است که ما دیگر اقبال مردمی نداشته باشیم؛ اما به عنوان تفکری که فکر میکنیم تنها راه نجات کشور این است، باقی خواهیم ماند. حتی میخواهم، بگویم به فرض هرگونه اتفاقی! اصلاحطلبی به عنوان یک جریان فکری سر جای خود باقی خواهد ماند و بر اصولی که تا اکنون داشته، پای خواهد فشرد.
این چهره ستادی جریان خاص در ادامه نیز تصریح میکند: اصلاحطلبی نیاز این کشور است. چه در چارچوب جمهوری اسلامی یا هر نظام دیگری که در کشور مستقر شود. پرچم اصلاحطلبی با تغییر شرایط بر زمین نخواهد افتاد.
*در اثبات این تحلیل همچنین میتوان تأکید مداوم و البته ناراست اصلاحطلبان بر وجود فضای «ناامیدی» و بحرانی بودن اوضاع اقتصادی کشور را نیز مورد اشاره قرار داد.
رفتارهایی که زمینهساز بروز فتنه «اعتراض ظالمانه» شده و پیش لرزه آن نیز در اغتشاشات دیماه ۹۶ رخ داد.
در اینجا لازم به اشاره است که اصلاحطلبان کراراً عنوان کردهاند که اعتراضات دیماه ۹۶ تمام نشده، رضایت ما جلب نشود بزرگتر از این اغتشاشات در راه خواهد بود و حتی انگارههایی درباره جمعیت میلیونی را هم در این باره عنوان کردهاند. [۱]
جالب آنکه حقایق بزرگی همچون جایگاه هجدهم ایران در اقتصاد جهانی، مقام بهتر ضریب جینی در ایران نسبت به آمریکا و چین، بحرانی نبودن وضعیت بیکاری در ایران و رقابت سن امید به زندگی در ایران با این سن در آمریکا و روسیه نیز جملگی صرفاً به دلایل پیشگفته کتمان میشود تا نظام جمهوری اسلامی یک حکومت فشل و بیدستاورد معرفی شود.
در همین راستا گفتنیست که چندی قبل یکی دیگر از چهرههای جریان خاص هم طی یک سخنرانی دانشگاهی تأکید کرد که جمهوری اسلامی دچار «بحران مشروعیت» شده است! [۲]
کلیدواژهای که تئوریسینهای چپ بارها اذعان کردهاند که درباره هر حکومتی مطرح شود به معنای ضرورت وقوع انقلاب خواهد بود.
در این باره گفتنیهای دیگری نیز وجود دارد که در اقتضای طرح مسئله به آنها خواهیم پرداخت...
***
شهرداری از تخریب قالیباف سودی نبرد؛ رفت سراغ «کرباسچی»
«تورج فرهادی»، قائممقام معاونت معماری و شهرسازی شهرداری تهران در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا گفته است: ساختارشکنیها –در شهرداری تهران- از دوره آقای کرباسچی آغاز شد.
وی در این باره تصریح میکند:
او (کرباسچی) اولین شهرداری بود که در تهران گُل آورد، با وجود آنکه به او گفتند مردم گُلها را خواهند کند، گفت آنقدر گل بیاورید تا مردم دیگر گُلها را نچینند و از گُل چیدن خسته شوند. اما دولت به شهرداری ابلاغ کرد که باید شخصا خود را اداره کرده و از محل فروش تراکم هزینه اداره شهر را بپردازد، درنتیجه از دوره آقای کرباسچی فروش تراکم، نه البته به شدت امروز آغاز شد و تهران تبدیل به یک شهر کاملا اقتصادی شده و خود به خود به سمت تجاری شدن رفت.
این مدیر شهرداری اصلاحطلبان در صحبتهای خود همچنین بارها تأکید میکند که مردم «بیاعتماد» شدهاند! [۳]
*نکته قابل تأمل این سخنان آنست که مردم تهران برای شنیدن این نطقها به اصلاحطلبان رأی ندادهاند بلکه رأی دادهاند تا شاهد هنر بیشتری در اداره و پیشرفت تهران باشند.
اما به جای این خواسته و هدف، شاهد شهرداری و شورای شهری هستند که عملکردشان صرفاً شامل پروندهسازی علیه شهرداران گذشته، استعفا، شرکت در مجلس رقص دختران نوجوان، نامگذاریهای سیاسی بر خیابانهای تهران و تأکید بر رفع حصر است.
شدت ضعف عملکرد اصلاحطلبان در شهرداری و شورای شهر تهران به حدی بوده است که مشاهیر اصلاحطلب همچون حمیدرضا جلاییپور و عباس عبدی، صدای زنگ هشدار درباره انحلال شورای شهر تهران و استعفای شهردار جدید را نیز به صدا درآوردهاند. [۴]
***
ناطق نوری هم «برجام روحانی» را به گردن رهبری انداخت
«حجت الاسلام ناطق نوری» در دیدار برخی از خبرنگاران و سردبیران ایرنا، در خصوص موضوع برجام و خروج آمریکا از آن گفته است:
نباید از این موضوع غافل شویم که مذاکره و پذیرفتن برجام حاصل تصمیم گیری مجموعه نهادهای کلیدی نظام همچون دولت، مجلس، شورای عالی امنیت ملی و با نظر مساعد رهبر معظم انقلاب بوده است.
به گزارش ایرنا، وی همچنین میافزاید:
رهبر معظم انقلاب ضمن اعلان بی اعتمادی به آمریکا، کلیات برجام را تأیید کردند که بدون اذن ایشان هم، برجام از سوی ایران قابل پذیرش نبود. ایشان مکرر تیم مذاکره کننده را تأیید و حمایت کردند ضمن اینکه پیشبینی بدعهدی و خروج آمریکا را هم کرده بودند! [۵]
*ماجرای انداختن برجام به گردن رهبری نظام پس از شکست آن! مقولهای است که از پیش از انعقاد برجام مورد پیشبینی تحلیلگران قرار گرفته بود.
جالب آنکه حتی برخی اصلاحطلبان نیز با هر نیتی به این مسئله پی برده بودند و مثلا ابراهیم اصغرزاده، سال گذشته از این گفته بود که روحانی نبایستی برجامش را به گردن رهبری نظام بیاندازد. [۶]
در همین راستا و پس از خروج آمریکا از برجام طی هفتههای اخیر که درآمدی بر اعلام «شکست رسمی برجام» بهشمار میرود، شماری از اصلاحطلبان به صحنه آمده و رهبری نظام را مقصّر برجام روحانی جلوه دادهاند.
«غلامرضا حیدری» از نمایندگان اصلاحطلب مجلس طی اظهاراتی در این راستا گفته است: تمام مذاکرات برجام با نظر مستقیم رهبر انقلاب صورت گرفته و وزیر امور خارجه تنها مجری اوامر رهبری در برجام بوده و جایگاه تصمیمگیرنده و یا سیاستگذار نداشته است!
«رسول منتجبنیا» ، قائم مقام حزب اعتماد ملی هم نفر دیگری است که در این رابطه اظهار کرد: برجام، نه تصمیم روحانی که کار رهبری نظام بوده است.
«محمدرضا تابش» ، از نمایندگان اصلاحطلب مجلس هم به تازگی پا را از این هم فراتر گذشته و حتی ادعا کرده است که ادامه مذاکره با اروپا پس از خروج آمریکا از برجام نیز تصمیم رهبری نظام بوده! [۷]
تمام این اظهارات و تقلّاها برای دخیل نشان دادن رهبری نظام در برجام آقای روحانی در حالیست که اولا تمام افکار عمومی ایران شاهد و ناظرند که برجام، نه خواسته و تصمیم رهبری که اصرار و خواهش دولت آقای روحانی بود که مقام معظم رهبری نیز بنا به سنت همیشگی استیذان به دولتها برای پیشبرد اقداماتشان، با آن مخالفتی نکردند.
و بدیهیست که نمیتوان و نبایستی این سکوت را علامت رضا تلقی کرد...
ثانیاً تاریخ حیات سیاسی شیعه نظیر این رخداد را پیش از این هم دیده است. زمانی که افرادی در سپاه امیرالمؤمنین(ع) در جنگ صفین فریب معاویه را خورده، حکمیّت را پذیرفتند و امام را مجبور به پذیرش آن کردند اما در آخر کار هنگامی که خدعه معاویه و عمروعاص بر همگان روشن شد؛ این عده مدعی شدند که علی(ع) هم بایستی در کنار ما توبه کند چون او فرمانده ما بود که حکمیت را پذیرفت!
تجربه تاریخی دیگر ما حمایتهای امام راحل از «بنیصدر» است.
با استدلال آقایان ناطق نوری و تابش و منتجبنیا، حکماً امام راحل نیز موافق تمام کارهای خلاف بنیصدر و تصمیمات خطرناک او (نظیر تصمیماتی که برای جبههها میگرفت) بودهاند!
اما همگی شاهد و ناظر بودیم که آن یار سفر کرده بعدها از این گفت که حتی به بنیصدر رأی هم نداده است و همه دانستند که آن حمایتها نه حمایت از کارهای غلط بینصدر که حمایت از رأی مردم بود.
رویهای که پس از امام راحل در روش مقام معظم رهبری نیز ادامه یافت و یکی از خصائل بزرگ مدیریت ولایت فقیه بهشمار میرود.