بی بی سی با مستند "مردی با کاپشن بهاری" به دنبال چیست؟
این مستند در بخشی از تحلیل خود عنوان نموده که دولت مردان آمریکا به اشتباه تصور می کنند که باید با رئیس جمهور ایران بر سر مسائل اساسی فی ما بین مذاکره کند.
به گزارش شیرازه، مشرق نوشت: بی بی سی در روزهای اخیر و در آستانه انتخابات 24 خرداد 1392 اقدام به پخش
مستند «مردی با کاپشن بهاری» که با موضوع دکتر احمدی نژاد ساخته شده نموده
و در آن می گوید که "علت بی توجهی رئیس جمهورهای آمریکا به نامه های احمدی
نژاد هم این بوده که آنها او را در سیاست خارجی ایران بی اختیار می دیدند.
بی بی سی در مستند «مردی با کاپشن بهاری» که با موضوع دکتر احمدی نژاد ساخته شده است.می گوید که "علت بی توجهی رئیس جمهورهای آمریکا به نامه های احمدی نژاد هم این بوده که آنها او را در سیاست خارجی ایران بی اختیار می دیدند.استیون هدلی همچنین نامه احمدی نژاد به جورج بوش را «بی سر و ته» توصیف می کند.
البته نظیر همین اقدام از سوی آمریکایی ها در آستانه انتخابات دهم ریاست جمهوری 1388 انجام گرفت. در سال 1387 یک تیم تحلیل گر سیاسی و دیپلماتیک آمریکایی اقدام به ساخت مستندی تحلیلی در خصوص روابط ایران و آمریکا تحت عنوان (( ایران،مشکل نیست؟)) نمود.
در
بخشی این مستند صحنه ای از یک فیلم قدیمی آمریکایی نشان داده می شود که در
آن یک پسر قوی جثه، دست راست پسر کوچک تر را گرفته و بر روی زمین انداخته و
به وی فشار می آورد که تسلیم وی شود و پس از دیالوگی وی تسلیم پسر بزرگتر
می شود. تصویری که حکایت از وضع برخی کاندیدا ها و سیاستمداران امروز
ایرانی هستند که تسلیم محض آمریکا و تشنگان سراب مذاکره با آمریکا بوده و
نظریه باید با کدخدا بست را بیرون می دهند!
در
این مستند ریشه های اختلاف بین ایران و آمریکا را به کودتای 1953 علیه
دولت دکتر مصدق حوالت داده و زمینه های انقلاب ایران را از آنجا سرچشمه
گرفته شده عنوان نمود.
این
مستند در بخشی از تحلیل خود عنوان نموده که دولت مردان آمریکا به اشتباه
تصور می کنند که باید با رئیس جمهور ایران بر سر مسائل اساسی فی ما بین
مذاکره کند.
مستند در ادامه تحلیل خود با بررسی ساختار حکومتی و انتخاب مسئولان و رهبری جمهوری اسلامی عنوان می کند که مسائل که موضع اختلافات و موضوع مباحث دو کشور است در واقع در اختیار رئیس جمهور ایران نیست، بلکه در حوزه رهبری انقلاب اسلامی ایران است.
در حقیقت از نظر آمریکایی ها تصمیمات سه حوزه سیاست خارجی، سیاست نظامی و
سیاست هسته ای که در اختیار رییس جمهوری آمریکاست، معادل آن در جمهوری
اسلامی ایران در اختیار ریاست جمهوری نیست بلکه در اختیار رهبر انقلاب
اسلامی است. مسئله ای که دکتر احمدی نژاد می بایست پس از نامه نگاری های
خود با رئیس جمهور آمریکا و عدم پاسخ آنان می بایست در دوره اول ریاست
جمهوری خود به درستی آنرا درک می نمود.
از
طرفی دیگر در دوران اوباما اتفاق خاصی نیز رخ داد و آن نامه محرمانه به
رهبری انقلاب اسلامی در خصوص مذاکره مستقیم بود که با عدم پذیرش مقام معظم
رهبری مواجه شد.
به نظر می رسد که آمریکایی ها به زمزمه های انگلیسی زیر گوششان به خوبی توجه می کنند و رویه ای را در نظر گرفته اند تا دکتر احمدی نژاد را در مسیری قرار دهند که به نوعی تقابل حداقلی با رهبری نظام کشیده شود.
اشاره به این نکته که مسئله هسته ایران بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا حل خواهد شد. اشاره ظریفی دارد به این مسئله که دکتر احمدی نژاد می خواهد خود را در مسئله هسته ای تصمیم گیرنده نهایی در آینده نشان می دهد.
شاید بتوان گفت اشتباه تحلیلی استراتژیک برخی در داخل که مدت هاست به سیاه نمایی در خصوص عملکرد دولت دست می زنند آن است که سیاست کلان و بازی های جهانی را به بدرستی درک نمی شود و متاسفانه درک ناقص این موضوعات و نگاهی اسطوره گرایانه به گزاره های سیاسی جهانی باعث خواهد شد که به بخشی از آن بازی های جهانی تبدیل شوند.
در چنین شرایطی، سازی ناکوک از ارکستر سیاسی جمهوری اسلامی ایران شنیده خواهد شد که بخشی از آن خارج از نت می زند.
متاسفانه علی رغم هشدارهای مقام معظم رهبری مبنی بر عدم سیاه نمایی و تخریب عملکرد دولت، هنوز برخی از کاندیداها و نمایندگان آنان در مناظرات به تخریب های مستقیم و سیاه نمایی کل عملکرد دولت می پردازند. نکته ای که به دشمنان خارجی در صددند در آن روی سکه و با توجه شرایط حاضر آنرا به گردن مقام معظم رهبری بیاندازند.
شاید این جریانات تصور می نمایند که بعد کسب رای کاندیدای مورد نظرشان، گام بعدی حذف ولایت فقیه باشد! پس در آن مرحله حتما نیاز دارند خطاهای احمدی نژاد را شکست های مقام معظم رهبری نشان دهند.
اما نکاتی به باید همه سیاستمداران جمهوری اسلامی در نظر داشته باشند در این میان از همه مهمتر است و به نظر محور وحدت می بایست قرار گیرد:
1-آینده اساسا اینست فرصتی تاریخی برای جمهوری اسلامی ایران تا بتواند در عرصه ی جهانی نقشی بی دلیل را ایفا نماید و معادلات بازی جهانی غرب را بهم بزند کاری که انقلاب اسلامی در زمان پیروزی خود انجام داد.
2-فرصت ریاست جنبش عدم تعهد برای صدور مدل سیاسی جمهوری اسلامی در اختیار ایران قرار داده است نمی بایست محل منازعات سیاسی و جریانات خوبی قرار می گیرد.
3-احمدی نژاد یک سرمایه در سطح جهانی است و نمی بایست خود را در مسیر هدر دادن بازی های سیاسی داخلی قرار دهد.
4-روسای جمهور محترم حال و آینده باید بدرستی درک نماید که «التزام عملی به ولایت فقیه برای فرد اول اجرایی و عملی کشور می بایست التزام عملی و اجرایی حداکثری باشد نه حداقلی.»
بعبارتی ریاست جمهوری در منظومه نظام جمهوری اسلامی یک جزیره جدا نیست بلکه این سیستم یک تن واحد و بنیانی مرصوص است که اساس آن مسئله ولایت فقیه بوده که از عمق استراتژیک مذهب شیعه نشات گرفته است.
بنابراین در عین تفاوت سلیقه و نظرات می بایست انعطاف مناسب در تبعیت از امر ولایت فقیه وجود داشته باشد که خود مزیت نسبی شخص رئیس جمهور است و نباید کسی تلاش نماید سجاده اش را جلوتر از امام جماعت پهن نماید!
5-همگان باید بدانند که امریکا هنوز هم گرگ است و به ما به چشم میش می نگرد تا در فرصتی مناسب آنرا بدرد و مادامی که این مدل وجود دارد، رابطه معنا ندارد.
قاطبه ملت ایران باید توجه داشته باشند در زمانی که شاه معدوم متحد استراتژیک آمریکا در منطقه محسوب می شد آمریکایی ها با درخواست حق کاپیتولاسیون(حق توحش) تحقیر کشور و مردم ایران را به اوج رسانیدند. کسانی که دم از رابطه با آمریکا می زنند باید به این سئوال پاسخ دهند که آیا ما می خواهیم از آن زمان نزدیکتر باشیم به آمریکاییان؟!!! آنهم در حال حاضر که جهان اسلام در مرحله بیداری اسلامی قرار دارد و آمریکا پس از انتشار فیلم موهن مورد تنفر شدید امت اسلامی قرار گرفته است، سخن از رابطه با آمریکا باعث تضعیف روحیه مسلمانان مقاوم خواهد شد( این موضوع در سند استراتژی امنیت ملی آمریکا در قرن 21 آمده است)
البته شاید شرایط سیاسی پیچیده موجود باعث شده تا دولت مردان آمریکایی، شیر ایرانی را چیز دیگری می بینندکه آدم را یاد شعر سعدی شیرازی می اندازد:
«چنین گستاخ زان می خاردم/ کو در این نیمه شب گاو می پندارم!!! »
آمریکا استکبار جهانی است و دشمن آشکار ما، هر چقدر هم که دم از دوستی بزند، باز هم دشمن است.
نکته آخر آنکه همه مسئولان در جمهوری اسلامی باید بدانند که نباید برای کسب قدرت و یا ماندن در قدرت، دست و پای فراوان زد.
اما می بایست در همه حال، همگی برای خدمت گزاری به مردم در راه خدا همیشه آماده وگوش به فرمان باشند.
بی بی سی در مستند «مردی با کاپشن بهاری» که با موضوع دکتر احمدی نژاد ساخته شده است.می گوید که "علت بی توجهی رئیس جمهورهای آمریکا به نامه های احمدی نژاد هم این بوده که آنها او را در سیاست خارجی ایران بی اختیار می دیدند.استیون هدلی همچنین نامه احمدی نژاد به جورج بوش را «بی سر و ته» توصیف می کند.
البته نظیر همین اقدام از سوی آمریکایی ها در آستانه انتخابات دهم ریاست جمهوری 1388 انجام گرفت. در سال 1387 یک تیم تحلیل گر سیاسی و دیپلماتیک آمریکایی اقدام به ساخت مستندی تحلیلی در خصوص روابط ایران و آمریکا تحت عنوان (( ایران،مشکل نیست؟)) نمود.
مستند در ادامه تحلیل خود با بررسی ساختار حکومتی و انتخاب مسئولان و رهبری جمهوری اسلامی عنوان می کند که مسائل که موضع اختلافات و موضوع مباحث دو کشور است در واقع در اختیار رئیس جمهور ایران نیست، بلکه در حوزه رهبری انقلاب اسلامی ایران است.
به نظر می رسد که آمریکایی ها به زمزمه های انگلیسی زیر گوششان به خوبی توجه می کنند و رویه ای را در نظر گرفته اند تا دکتر احمدی نژاد را در مسیری قرار دهند که به نوعی تقابل حداقلی با رهبری نظام کشیده شود.
اشاره به این نکته که مسئله هسته ایران بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا حل خواهد شد. اشاره ظریفی دارد به این مسئله که دکتر احمدی نژاد می خواهد خود را در مسئله هسته ای تصمیم گیرنده نهایی در آینده نشان می دهد.
شاید بتوان گفت اشتباه تحلیلی استراتژیک برخی در داخل که مدت هاست به سیاه نمایی در خصوص عملکرد دولت دست می زنند آن است که سیاست کلان و بازی های جهانی را به بدرستی درک نمی شود و متاسفانه درک ناقص این موضوعات و نگاهی اسطوره گرایانه به گزاره های سیاسی جهانی باعث خواهد شد که به بخشی از آن بازی های جهانی تبدیل شوند.
در چنین شرایطی، سازی ناکوک از ارکستر سیاسی جمهوری اسلامی ایران شنیده خواهد شد که بخشی از آن خارج از نت می زند.
متاسفانه علی رغم هشدارهای مقام معظم رهبری مبنی بر عدم سیاه نمایی و تخریب عملکرد دولت، هنوز برخی از کاندیداها و نمایندگان آنان در مناظرات به تخریب های مستقیم و سیاه نمایی کل عملکرد دولت می پردازند. نکته ای که به دشمنان خارجی در صددند در آن روی سکه و با توجه شرایط حاضر آنرا به گردن مقام معظم رهبری بیاندازند.
شاید این جریانات تصور می نمایند که بعد کسب رای کاندیدای مورد نظرشان، گام بعدی حذف ولایت فقیه باشد! پس در آن مرحله حتما نیاز دارند خطاهای احمدی نژاد را شکست های مقام معظم رهبری نشان دهند.
اما نکاتی به باید همه سیاستمداران جمهوری اسلامی در نظر داشته باشند در این میان از همه مهمتر است و به نظر محور وحدت می بایست قرار گیرد:
1-آینده اساسا اینست فرصتی تاریخی برای جمهوری اسلامی ایران تا بتواند در عرصه ی جهانی نقشی بی دلیل را ایفا نماید و معادلات بازی جهانی غرب را بهم بزند کاری که انقلاب اسلامی در زمان پیروزی خود انجام داد.
2-فرصت ریاست جنبش عدم تعهد برای صدور مدل سیاسی جمهوری اسلامی در اختیار ایران قرار داده است نمی بایست محل منازعات سیاسی و جریانات خوبی قرار می گیرد.
3-احمدی نژاد یک سرمایه در سطح جهانی است و نمی بایست خود را در مسیر هدر دادن بازی های سیاسی داخلی قرار دهد.
4-روسای جمهور محترم حال و آینده باید بدرستی درک نماید که «التزام عملی به ولایت فقیه برای فرد اول اجرایی و عملی کشور می بایست التزام عملی و اجرایی حداکثری باشد نه حداقلی.»
بعبارتی ریاست جمهوری در منظومه نظام جمهوری اسلامی یک جزیره جدا نیست بلکه این سیستم یک تن واحد و بنیانی مرصوص است که اساس آن مسئله ولایت فقیه بوده که از عمق استراتژیک مذهب شیعه نشات گرفته است.
بنابراین در عین تفاوت سلیقه و نظرات می بایست انعطاف مناسب در تبعیت از امر ولایت فقیه وجود داشته باشد که خود مزیت نسبی شخص رئیس جمهور است و نباید کسی تلاش نماید سجاده اش را جلوتر از امام جماعت پهن نماید!
5-همگان باید بدانند که امریکا هنوز هم گرگ است و به ما به چشم میش می نگرد تا در فرصتی مناسب آنرا بدرد و مادامی که این مدل وجود دارد، رابطه معنا ندارد.
قاطبه ملت ایران باید توجه داشته باشند در زمانی که شاه معدوم متحد استراتژیک آمریکا در منطقه محسوب می شد آمریکایی ها با درخواست حق کاپیتولاسیون(حق توحش) تحقیر کشور و مردم ایران را به اوج رسانیدند. کسانی که دم از رابطه با آمریکا می زنند باید به این سئوال پاسخ دهند که آیا ما می خواهیم از آن زمان نزدیکتر باشیم به آمریکاییان؟!!! آنهم در حال حاضر که جهان اسلام در مرحله بیداری اسلامی قرار دارد و آمریکا پس از انتشار فیلم موهن مورد تنفر شدید امت اسلامی قرار گرفته است، سخن از رابطه با آمریکا باعث تضعیف روحیه مسلمانان مقاوم خواهد شد( این موضوع در سند استراتژی امنیت ملی آمریکا در قرن 21 آمده است)
البته شاید شرایط سیاسی پیچیده موجود باعث شده تا دولت مردان آمریکایی، شیر ایرانی را چیز دیگری می بینندکه آدم را یاد شعر سعدی شیرازی می اندازد:
«چنین گستاخ زان می خاردم/ کو در این نیمه شب گاو می پندارم!!! »
آمریکا استکبار جهانی است و دشمن آشکار ما، هر چقدر هم که دم از دوستی بزند، باز هم دشمن است.
نکته آخر آنکه همه مسئولان در جمهوری اسلامی باید بدانند که نباید برای کسب قدرت و یا ماندن در قدرت، دست و پای فراوان زد.
اما می بایست در همه حال، همگی برای خدمت گزاری به مردم در راه خدا همیشه آماده وگوش به فرمان باشند.
نظرات بینندگان