کد خبر: ۴۱۸۸۳
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۱ - ۰۶ مرداد ۱۳۹۲

مکتب قرآنی که بوی شهید می دهد/گفتگو با یک فعال قرآنی در لار

قدرت که همرزم ماشاالله است نمی‌تواند احساسات خود را پنهان کند احساساتی که در پاسخ به سوالات به صورت اشک در چشمان او حلقه می‌زند.
شیرازه- برای بیست‌ و‌ پنجمین بار کلاس های مکتب قرآن شهید شیخی برگزار می‌شود، کلاس‌هایی که هر ساله از اوایل ماه مبارک شروع و در اواخر این ماه مبارک نیز خاتمه می‌یابد؛ به منظور آشنایی با مکتب قرآن شهید ماشاالله شیخی، گفتگویی با قدرت محبوبی؛ مسئول مکتب قرآن شهید ماشاالله شیخی، دوست و یار همیشگی این شهید صورت گرفته شده است که در زیر آمده است.



کلاس‌های قرآن مکتب شهید شیخی از چه سالی کلید خورد؟
در سال 1359 پایگاه مقاومت شهید مجید همنشین‌فرد افتتاح شد و ما در آن عضو شدیم از سال 1361 که بچه‌های پایگاه به جبهه می‌رفتند حدود 5 نفر دور هم جمع می‌شدیم به مسئولیت شهید شیخی؛ زیرا ایشان مهارت خوبی در قرائت قرآن داشت و قواعد آن را به خوبی می‌دانست و با محوریت شهید شیخی این کلاس‌ها در پایگاه برگزار می‌شد زمانی که جنگ به اوج خود رسیده بود شهید شیخی گفت: من نمی‌خواهم این جلسات از بین برود و وصیت کرد هر کسی از بچه ها که به شهادت نرسید کلاس قرآن را ادامه دهد و هرگز تعطیل نشود، زمانی که ماشاالله شهید شد ما به فکر افتادیم که قول داده‌ایم این کلاس‌ها برقرار باشد و تصمیم گرفتیم با همکاری نیروها این کلاس‌ها را برگزار کنیم تا اینکه بعد از گذشت چندین سال به دست نسل جوان پایگاه همنشین‌فرد رسیده؛ الحمدلله حدود 25 سال است که کلاس‌ها ادامه دارد و هیچ وقفه‌ای در آن نبوده و تمام این‌ها را مدیون نیت پاک شهید شیخی هستیم.

بنده هر ساله یک هفته قبل از شروع این ماه مبارک سر قبر شهید شیخی می‌روم و از او می‌خواهم که ما را مدد کند تا با نیت پاک خود شهید و همت بچه‌های پایگاه کلاس‌ها برگزار شود.

کلاس‌ها در چه مکان‌هایی به اجرا در آمده است؟
اولین دوره آن در پایگاه شهید همنشین‌فرد؛ مسجد امام محمدباقر، بعد از آن، در حسینیه حضرت اباالفضل العباس(ع) برگزار می‌شد سپس به خاطر حضور گسترده قرآن‌پژوهان در مسجد شاهزاده برگزار می‌شده و امسال در مسجد امام حسن مجتبی(ع) نیز برای اولین بار کلاس قرآن را برگزار می‌کنیم.

هدف از طرح کلاس‌های قرآن چیست؟
جوانان ما با قرآن اُنس پیدا کنند، ما شیعه هستیم و کتاب ما قرآن است و هدف ما اُنس گرفتن جوانان با این کتاب آسمانی است.

هزینه کلاس‌ها به چه صورت تامین می‌شود؟
تمام هزینه‌ها توسط مردم و ادارات تامین می‌شود.

مربی کلاس‌ها چه کسانی بودند؟
در اوایل آقایان غلامی، حاجی حمیدی، سقایت، فولادی و عالی قبول زحمت می‌کردند بعد از آن، مربیان کلاس‌ها را از حوزه علمیه دعوت می‌کنیم.

با توجه به تجربه 25 ساله در برگزاری این کلاس‌ها، برای بالا بردن کیفیت در سال‌های آتی چه برنامه‌ای دارید؟
ما هر ساله با پیشنهاد نیروهای پایگاه سعی می‌کنیم از تکنولوژی‌های به‌روز قرآنی استفاده کنیم، هر سال با قم تماس می‌گیریم و تجهیزات و لوح‌فشرده‌هایی که برای قرآن‌پژوهان مفید است را سفارش می‌دهیم.

شیرین‌ترین خاطره‌ای که از شهید شیخی به یاد دارید را بیان کنید!
ایشان خیلی به مسائل اعتقادی مقید بود و همیشه این دعا را می‌خواند:
إِلَهِي قَلْبِي مَحْجُوبٌ وَ نَفْسِي مَعْيُوبٌ وَ عَقْلِي مَغْلُوبٌ وَ هَوَائِي غَالِبٌ وَ طَاعَتِي قَلِيلٌ وَ مَعْصِيَتِي كَثِيرٌ وَ لِسَانِي مُقِرٌّ بِالذُّنُوبِ فَكَيْفَ حِيلَتِي يَا سَتَّارَ الْعُيُوبِ وَ يَا عَلامَ الْغُيُوبِ وَ يَا كَاشِفَ الْكُرُوبِ اِغْفِرْ ذُنُوبِي كُلَّهَا بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

با تعدادی از بچه‌ها برای تبلیغات پایگاه به مناطق دهکویه، کورده و اطراف می‌رفتیم و شعارهای "لا اله الا الله"، "محمد رسول الله" و سخنان امام خمینی(ره) را توسط کلیشه روی دیوارها می‌نوشتیم. به بریز رسیدیم بارندگی شدیدی شده بود. تعدادی از دانش‌آموزان را آوردند که ما برایشان سخنرانی کنیم.
شهید شیخی که خوب سخنرانی می‌کرد بیرون رفت و از من خواستند سخنرانی کنم. بالاخره صحبت کردیم و دانش‌آموزان رفتند؛ ظهر شده بود و گرسنه بودیم شهید بهمن دالاندار دکانی را دید و رفت بیسکویتی خرید، بیسکویت را نصف کردند لابلای بیسکویت ما سفید بود ما تعجب کردیم که چطور لابلای بیسکویت آنها "کره" هست و مال ما چیزی نیست بالاخره برداشتیم خوردیم و بعد متوجه شدیم که این عزیزان "رنگ" را لابلای بیسکویت‌ها ریخته بودند با همان بیسکویت‌ها ظهر را سَر کردیم.

شب شده بود پیرزنی که در آن اهالی بود برنج و مرغی را برایمان آماده کرد و ما خوردیم در حین خوردن یکی از اهالی روستا آمد که از ما دعوت کند که فردا برای صرف غذا دعوت ایشان باشیم. شهید شیخی دستانی بزرگ داشت (دست‌های ایشان به این دلیل بزرگ بود که از همان دوران کودکی با پدرش بنایی می‌کرد) و با دست لقمه‌ها را در دهان می‌گذاشت. ما به او می‌گفتیم که لقمه‌ها را کوچک بردارد تا آن شخص از دعوت کردن منصرف نشود. فردای آن روز هر چه منتظر ماندیم که آن شخص ما را دعوت کند دیگر نیامد؛ باران هنوز ترک نشده بود. نمایشگاه کتابی را راه‌اندازی کردیم و دانش‌آموزان بازدید می‌کردند، به بعضی از دانش‌آموزان چند کتاب رایگان دادیم و به جای پول نان محلی را برایمان آوردند و خوردیم.

بعد از دهکویه، کورده رفتیم و شب را در آنجا ماندیم شهید شیخی از ما خواست که در مسجد سرود بخوانیم سرودمان این بود "روزها کوشم و شب نخوابم، پاس می‌دارم از انقلابم" اما به شوخی "روزها کوشم و شب نخوابم، پاس می‌دارم از تختخوابم" را می‌خواندیم بالاخره ما 10 نفر در محراب مسجد کورده ایستادیم و همه یک‌صدا "روزها کوشم و شب نخوابم، پاس می‌دارم از تختخوابم" را خواندیم همه خندیدند در پایان جلسه یک دل سیر از شهید شیخی کتک خوردیم، این شیرین‌ترین خاطره‌ام از ماشاالله بود.

به نظر شما شهید شیخی چه کاری انجام داده که نامش همچنان در یادها ماندگار مانده است؟
یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه و ادخلی فی عبادی فادخلی جنتی؛ ایشان مصداق این آیه است به خدا نزدیک شد خدا را دوست داشت و در مقابل، خدا نیز او را دوست داشت ایشان مخلَص شد و به خدا رسید ولی در وجود ما ناخالصی بود و ماندیم؛ کسانی که از قافله شهادت بازماندند همیشه می‌گویند که ما از خداوند شهادت را طلب نکردیم ولی شیخی‌ها خواستند.

حرف آخر؟!
انشاالله خدا و شهید شیخی از ما راضی باشد، به عنوان یکی از خدمتگزاران مکتب قرآن از اعضای پایگاه به خصوص بزرگ‌ترها می‌خواهم بعد از ما مسئولیت و خدمتگزاری کلاس قرآن مکتب شهید شیخی را تحویل گرفته و ادامه دهنده راه ایشان باشند و هیچ وقت تعطیل نشود.
نویسنده :
گزارشگر: مهدی جعفری نژادان
نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
يکشنبه ۰۶ مرداد ۱۳۹۲
0
این مصاحبه در سایت لادستان منتشر شده است چرا به نام خودتان می‌زنید؟؟؟