دیگی که برای من نجوشد، نباید برای بقیه هم بجوشد!
اما نگاهی به اصول برجسته مواضع هاشمی در دو انتخابات ریاست
جمهوری 88 و 92 به خوبی گواه تناقضات رفتاری او است. در سال 88 رای مردم همراه با
احمدی نژادی بود که سر سازگاری با هاشمی را نداشت. لذا تمام خانواده هاشمی برای
رای نیاوردن او بسیج شدند. اما وقتی مشخص شد که مردم باز هم احمدی نژاد را به
عنوان رئیس جمهور می خواهند، بازی خطرناکی در کشور ایجاد شد که هاشمی و فرزندانش
هم در آن خوش درخشیدند.
«عفت مرعشی» در روز رای گیری مردم را به آشوب خیابانی دعوت کرد، «فائزه» در خیابان ها سبزها را تنها نگذاشت و «مهدی» هم چمدانش هایش را بست تا برای یک ماموریت کاری به لندن برود تا آب ها از آسیاب بیفتد! «محسن» هم هم چنان در خاطره نوستالژیک خطبه های نماز جمعه «پدر» مانده بود و فیلم آن را از صفحه اول سایت هاشمی پائین نمی آورد تا مبادا کسی گمان کند که «پدر» به نفع نظام تغییر موضع داده است. داستان مواضع خانواده هاشمی در فتنه 88 واقعا از حوصله این نوشته خارج است.
اما در انتخابات 92 وقتی روحانی که همیشه مورد علاقه هاشمی بوده، با رای 50.07 درصدی مردم رئیس جمهور ایران شد، هاشمی انتخابات ایران را دموکراتیک ترین انتخابات جهان دانست و این در حالی بود که مسئولان برگزاری انتخابات، همان کسانی بودند که سال 88 انتخابات را برگزار کرده بودند. نظام هم تغییر نکرده بود. اما یک تغییر بزرگ اتفاق افتاده بود؛ گزینه مطلوب هاشمی رای آورده بود!
هاشمی در حالی از ضرورت فرهنگ شدن جمله رهبری در خصوص حق الناس بودن رای مردم سخن گفته است که سال ها است این جمله برای مردم یک فرهنگ سیاسی عمیق بوده و هست. اگر کسی در این میان، از این فرهنگ عدول کرده، هاشمی بوده است که در فرهنگ مردم تشکیک کرده.
شاید بهترین پاسخ به این جمله هاشمی، با تغییر جمله خود او صورت گیرد: «اگر گزینه ای که مطلوب هاشمی رفسنجانی باشد به ریاست جمهوری ایران برسد، دیگر به هیچ انتخاباتی خدشه وارد نخواهد شد!»