واقعه طبس و ابرقدرتی که ابرقدرت نیست
شیرازه/ علی اصغر مرتضایی راد؛ «ابرقدرتبه کشوری گفته میشود که دارای موقعیت ممتازی در روابط بینالملل باشد و توانایی تأثیرگذاری در طرحها و رخدادها در مقیاس جهانی را داشته باشد.» آنچه که گیومه فوق را اشغال کرده تعریفی است ویکی پدیایی از واژه ای که ادبیات سیاسی جهان را به جولان گاه خود تبدیل کرده و فراتر از مرحله قدرت قرار گرفته؛ ابر قدرت. واژه ای که زیر و بم و تعاریف و مصادیقش در لغت نامههای شرق و غرب با لغت نامه اسلام، زمین تا آسمان فرق دارد. چنانکه در لغت نامههای کاخ نشینان، از سفید تا کرملین و حتی همین سعدآباد خودمان، کشوری ابر قدرت محسوب میشود که از لحاظ سیاسی، اقتصادی، نظامی، ایدئولوژیک و... ، قدرتش بر سایر کشور ها بچربد و به قول خودشان قادر به ایجاد یک هِژمونی* در جهان باشد، مصداق کنونی اش هم آمریکاست، که توان بالایی در مکیدن زالوگونه خون ملت ها دارد. البته تا قبل از فروپاشی شوروی این آمریکای به اصطلاحِ ویکی پدیا ابرقدرت، همواره با رقیبی گردن کلُفت و چِغِر گلاویز بوده، که با در هم شکستن استخوان های کمونیسم زیر مجسمهی دین ستیز استالین، تنها یک جهان خوار ماند و جهانی که باید خورده میشد.
اما لغت نامه اسلام نظری کاملا خلاف نظر کاخ نشینان را بیان می کند، به گونه ای که کوخ نشینان و مستضعفین زمین که نه سلاح اتمی دارند که در آنی بتوانند زمین و مایحتویش را با خاک یکسان کنند، نه قدرت اقتصادی دارند که بتوانند مزدوران عالم را به دلاری بخرند و نه قدرت سیاسی دارند که حقوق دیگران را زیر بار وتوهایشان له کنند را ابر قدرت های حقیقی می داند، آن هم به واسطه ایمانشان به سرچشمه بی ابتدا و بی انتهای قدرت که قدرت عین ذاتش است و از داتش جدا نیست. خدایی که به کُن فَیَکونی می تواند هر به اصطلاح ابر قدرتی را با تمام تجهیزات و سلاح هایش به"عَصف مأکول"تبدیل کند . لذا هر کس و هر گروهی که به این سرچشمه قدرت وصل باشد ابر قدرت حقیقی است. این دقیقا همان نکته ای است که در طول تاریخ، کاخ نشین های ماده پندار از درک آن عاجز بوده، هستند و خواهند بود و از تاریخ که آلبومی است آکنده از تصاویر غلبه ابرقدرت های حقیقی بر ابرقدرت های مجازی عبرت نخواهند گرفت.
تورّق آلبوم تاریخ روایتگر نمونه هایی از این واقعیت غیر قابل انکار است که گرچه تکرار آن برای چشم ها و گوش های کور و کر وجهی از اعراب ندارد اما برای اهل خرد مایه پندگیری است. اگر در یک تقسیم بندی کلی تاریخ بشریت را به سه بخش تقسیم کنیم یعنی 1- از پای نهادن آدم ابوالبشر به کره خاکی تا انقلاب اسلامی حضرت رسول(ص)2- از انقلاب اسلامی حضرت رسول(ص) تا انقلاب اسلامی حضرت روح ا...(ره)3-از انقلاب اسلامی حضرت روح ا... تا انقلاب اسلامی حضرت قائم (عج)، همواره در دو بخش اول و قسمتی از بخش سوم که حافظه تاریخی جهان آن را در خود ثبت وضبط کرده، زمین شاهد مانور ژست ابر قدرتی نیروهای جبهه حق بر پهنهی جغرافیای خود بوده است که این مانور برای جبههی حق جز به واسطه اتصال به سرچشمه اصلی قدرت هرگز میسر نبوده و نخواهد بود.
در طی این سه دوره شواهد و نمونه های زیادی مبنی بر چیرگی قدرت جبهه حق بر جبههی باطل وجود دارد که اینها خود شواهدی بر ابرقدرت بودن جبهه حق می باشد؛ از معجزات و قدرت معنوی انبیاء در مقابل فرعون ها و نمرودها گرفته تا فتوحات معجزهگون مسلمین در غزوات و نبرد ها به رغم کمبود عددی و عدواتی. اما بی شک آنچه که برای نسل کنونی ملموس تر می باشد، اتفاقاتی است که در دوره سوم تا کنون رخ داده است؛ پیروزی انقلاب اسلامی حضرت روح ا... ، مقاومت 8 ساله امت مسلمان ایران در مقابل ابرقدرت های پوشالی شرق و غرب که این بار در لباس صدام حسین به مقابله با جبهه حق برخواسته بودند، ایستادگی همین امت در مقابل انواع فشارها و فتنه های داخلی و خارجی، تحریم های اقتصادی، نبرد های روانی و شبیخونهای فرهنگی، پیروزی سربازان حزب اللهی سید حسن نصرالله در نبرد 33 روزه که جز با مقاومت و نصرت الهی میسر نمی شد و... . اما باز در میان این حوادث که در طول دوره سوم تا کنون رخ داده است نمونه هایی وجود دارد که در آنها نسبت به سایر حوادث، ید قدرت الهی را واضح تر می توان مشاهده کرد. از جملهی این حوادث واقعهی طبس می باشد که در تاریخ معاصر، به نمادی برای قدرت نمایی جبهه ی حق در مقابل طاغوت زمان تبدیل شد.
نام عملیات پنجه عقاب بود و قرار بود صحرای طبس لانه ای آرام و بی درد سر برای عقاب های آمریکایی باشد. عملیاتی که از 5 ماه قبل برنامه ریزی شده و در صحرای آریزونای آمریکا شبیه سازی و تمرین شده بود؛ اهداف عملیات آزادسازی جاسوسان آمریکایی، به گروگان گرفتن شخصیت های کلیدی نظام، ایجاد کودتای نظامی علیه انقلاب و سرانجام اسقاط انقلاب و نظام اسلامی بود. آمریکایی ها خیلی دقیق، ریز به ریز جوانب کار را سنجیده بودند الا یک جنبه، قدرت الهی که به اراده ای هر چیز را کن فیکون می کند، حتی c-130 های آمریکایی را؛ آری عقابهای بیچاره که در پی طعمه ای چرب پنجه تیز کرده و اوج گرفته بودند در دام شن های ریز طبس که به فرموده امام ماموران خدا بودند گرفتار شدند و بار دیگر صحنه ی انکارناپذیرِ تاریخِ نبردِ حق و باطل در صفحه ای از آلبوم تاریخ نقش بست و جبههی حق به پشتوانه اتصال به سرچشمه قدرت ها بر جبههی باطل غلبه کرد.
نمونههای دیگر قدرتنمایی جبههی حق را می توان در اتفاقات معجزه گون جنگ 33 روزه حزب ا... مشاهد کرد که یک نمونه بارز آن را میتوان در خاطره ای که علامه مصباح از زبان سید حسن نصرا... نقل کرده است به وضوح مشاهده کرد. «سربازان اسرائیلی پس از حمله به سرعت عقب مینشستند، وقتی فرماندهان ارتش رژیم صهیونیستی دلیل این کار را از سربازانشان میپرسیدند آنها میگفتند ما سپاهیانی سفیدپوش و شمشیر به دست را دیدهایم که به سمت ما میآمدند و حمله میکردند. »
آری امثال این گونه حوادث نمونه هایی است گویا و انکارناپذیر از این واقعیت که "تنها ابر قدرت کنونی جهان، امت اسلامی است که در راس آن، امت مسلمان ایران قرار دارد و رهبری این امت عظیم تا ظهور صاحب اصلی آن بر عهده جانشین بر حق او و ولی امر مسلمین جهان یعنی امام سید علی خامنه ای(مد ظله العالی) می باشد."
* فرا دستی/ سلطهگریمفهومی است برای توصیف و توضیحِ نفوذ و تسلط یک گروهِ اجتماعی بر گروهی دیگر، چنانکه گروهِ مسلط (فرا دست) درجهیی از رضایت گروهِ تحتِ سلطه را بهدست میآورد و با «تسلط داشتن به دلیلِ زورِ صِرف» فرق دارد.