کد خبر: ۵۷۹۰۵
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۱ - ۱۶ تير ۱۳۹۳

آسیابانی که آب از آسیابش نمی‌افتد+تصاویر

محمد حسین خادمی این پیرمرد آسیاب بان می گوید: 84 ساله هستم و بیش از 50 سال می باشد که شغلم آسیاب بان است و همیشه هم به شغل خودم که البته شغل تک و استثنایی در شهرستان است افتخارکرده ام.
به گزارش سرویس شهرستان‌های شیرازه، محمد خادمی که دهه نهم عمر خود را سپری می کند شاید آخرین بازمانده از نسل آسیابانان در کشور باشد که تجربه گردانندگی چرخ آسیاب سنتی (دستی) را داشته باشد و بی شک در آینده نه چندان دور این حرفه نیز به فراموشی سپرده می‌شود.

خادمی روز گذشته در گفتگو با طنین پاسارگاد، می گوید:  84 ساله هستم و بیش از 50 ساله که شغلم آسیاب‌بانی است و همیشه هم به شغل خودم که البته شغل تک و استثنایی در شهرستان است افتخارکرده‌ام.

این آسیاب بان می گوید: اگر یک روز به آسیاب نیایم مشتری هایم به درب خانه ام می آیند و علت نیامدن مرا از همسرم سوال می کنند و اگر حالم خوب باشد مرا با ماشین خود سوار می کنند و به آسیاب می آورند تا کارشان را انجام دهم و من هم سعی کرده ام حتی اگر بیماری هم داشته باشم حتما بیایم و کار مردم را انجام بدهم.

حاج محمد می گوید: مشتری های من غالبا قدیمی ها هستند و جوانان کمتر به این آسیاب می آیند و از شهرستان های همجموار هم مشتری دارم.

محمد حسین خادمی از پیرمردهایی است که درتمامی صحنه های سیاسی و مذهبی شهرستان حضور فعال دارد و علت حضورش را این‌چنین بیان می کند: حضور بنده در مراسم های مختلفی که در شهرستان برگزار می شود وظیفه شرعی است و می دانم که با حضور من دشمنان نظام ناراحت می شوند، پس چرا حضور نداشته باشم.

 حاج محمد این پیرمرد آسیاب بان هشت پسر دارد که یکی را در راه حفظ نظام جمهوری اسلامی تقدیم کرده است. او پدر شهید عوضعلی خادمی است. از فرزند شهیدش پرسیدیم. او می گوید: پسرم 18 ساله بود که به جبهه رفت و در همان 18سالگی هم شهید شد.

پدر شهید عوضعلی خادمی ادامه می دهد: باور کنید برای یک پدر فرقی بین فرزندانش نیست اما عوضعلی برای من تافته جدا بافته ای بود که خیلی زود از بین ما رفت و خدا را شکر می کنم که با شهادت این اتفاق افتاد. عوضعلی پسر بسیار مودبی بود که به من و مادرش و همه بزرگترها احترام بسیار زیادی قائل می شد.

این پیرمرد آسیاب بان می گوید: زمان جبهه و جنگ برای کسانی که قصد داشتند برای رزمنده ها از این منطقه نان بفرستند آرد گندم را بدون نوبت و بدون هزینه انجام می دادم.

حاج محمد نداشتن فرزند دختر را بزرگترین حسرت زندگی خود می داند و درباره ازدواج جوانان امروز به شدت گلایه منداست و می گوید: متاسفانه ازدواجهای امروز مثل قدیم نیست و دخترها و پسرها توقعات زیادی از یکدیگر دارند و همین باعث شده است که جوانها به ازدواج رو نیاورند و سن ازدواج بالا برود.

حاج محمد بیماراست او بیماری قلبی و به اقتضای سن 84 ساله اش دارای بیماری هایی می باشد که دیگر نمی تواند کار کند ولی به گفته خودش اگر روزی خانه نشین شود چه کسی چرخ این آسیاب را می گرداند و چه کسی گندم مردم را آسیاب می کند و آرد به مردم می دهد.

 حاج محمد هرروز با دوچرخه ای بیست و هشت قدیمی که بیش از بیست سال است تنها وسیله اوست فاصله بین خانه تا آسیاب را طی می‌کند. او این دوچرخه را رفیق شفیق خود می داند.

این پیرمرد آسیاب بان یک سفارش هم به جوانان دارد: جوانها  اعمال و کارهای خود را از سراخلاص انجام دهند چرا که اخلاص امروز بسیار  در جامعه کمرنگ شده است.

 

 

نظرات بینندگان